به عنوان یک جوان شیعه که به ظهور حضرت مهدی (عج) امید دارد، در حال حاضر وظیفه اصلی ما برای فراهم کردن مقدمات ظهور چیست؟ آیا به جبهه جنگ با تکفیریها برویم یا به درس و دانشگاه و اقتصاد بپردازیم؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا درس، دانشگاه، کسب علم، اصلاح اوضاع اقتصادی، ایجاد اشتغال، رشد در فناوری، تقویت بنیهی فرهنگی و ...، [به ویژه در این برهه] جنگ نیست؟
ظاهرنگری و بینش سطحی، بزرگترین ابتلا و بیماری است؛ کُشتن روح و زنده نگهداشتن جسم و فیزیک اعمال و رفتارها نیز هولناکترین آسیبی میباشد که میتواند به یک فرد یا جامعه برسد.
مواضع و عملهای فیزیکی، اگر فاقد روح شوند، مانند جسم بیجان میباشند، از دور سالم و حتی زیبا و برنا به نظر میرسند، و از نزدیک کالبد بیجانی هستند که تا چند ساعت دیگر، متعفن نیز میشود.
چرا فرمود: "کارهای خوب کفار حبط میشود؟»؛ حَبَطَ در مصداق مثل این است که انسان گرسنه در وسط بیابان، از دور یک گوسفند چاق و سر حالی را ببیند و به قصد نوشیدن شیر، یا خوردن گوشت آن نزدیک شود، بعد ببیند که آن حیوان مُرده، بدنش باد کرده که از دور چاق به نظر رسیده و بالتبع گوشتش نیز فاسد و متعفن شده است.
ما خودمان به هنگام ایراد گرفتن، خوب این معنا را درک و بیان میداریم. میگوییم: فلانی اهل نماز جماعت است، اما در کسب و کارش رعایت حلال و حرام را نمیکند – یا فلانی محجبه است، اما بد دل و بدخواه است – یا فلانی دائم ذکر میگوید، اما بسیار بداخلاق و بد دهن است و ...؛ اینها نشان میدهد که پشت کارهای خوبشان روح ایمان نیست، بلکه فقط "کار" است که به دلیلی [مثل عادت، خرافه، ریا و ...] میتواند انجام شود.
اگر کسی گمان میکند که "جنگیدن فیزیکی" همه چیز است، باید در نظر داشته باشد که نه تنها طرف مقابل او نیز مانند او و چه بسا بهتر از او میجنگد، بلکه کفار و منافقین نیز میجنگند – اگر کسی گمان میکند که ظاهر عملِ نماز یا تلاوت قرآن همه چیز است، باید دقت کند که خوارج در گذشته و امثال وهابیها و داعشیها در عصر ما نیز اقامه نماز و تلاوت قرآن میکنند – اگر کسی گمان کنند که تحصیل علم همه چیز است، باید دقت کند که دست کم در عصر ما، کفار و مشرکین در تحصیل علم (به ویژه علوم تجربی) بسیار جلوتر از ما هستند و ... .
پس، تحصیل علم، جنگ با دشمنان، اقامه نماز، تلاوت قرآن کریم، ذکر مدام و ...، همه هست، اما ارزش آن به روح آن میباشد، نه مواضع و رفتارهای فیزیکی، خشک، کلیشهای و بدون روح.
روح کار چیست؟
اگر روح و جسم از یک دیگر جدا شوند، ادامه حیات برای هیچ کدام در این دنیا میسر نمیباشد، همین طور است جدا کردن "روح کار و خود کار" از یک دیگر. چنان که همیشه به «ایمان و عمل صالح" با هم تأکید شده است. عملزدگی، آفت است، چنان که تنبلی آفت است.
انسان، متشکل از دو بُعد «نظری و عملی» میباشد، پس هر دو باید سیر کمالی مطلوب را داشته باشند.
فیزیک کار، همان اعمال، رفتارها و کارهایی است که به حسب ظاهر انجام میدهیم، اما روح کار، هدف از انجام آن کار میباشد که به آن «نیت» نیز میگویند.
این هدف است که از یک سو به کار انسان، نور، انگیزه و جهت میدهد و از سوی دیگر چگونگی انجام یک کار برای رسیدن به هدف را تبیین میکند، چنان که کسی برای رفع گرسنگی، ورزش نمیکند و کسی برای کسب علم، پُرخوری نمیکند.
پس روح کار، همان ایمان است، اگر ایمان به الله جلّ جلاله شد، خدا انسان را از ظلمات به نور میبرد و اگر ایمان به طاغوت شد، طاغوت انسان را از نور استعدادهای آدم شدن، به ظلمات جهل و ظلم میکشاند.
« فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ / البقره، 256»، بُعد نظری و اعتقادی است، سخن از چگونگی مواضع ایمان و کفر انسان دارد؛ « فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ / همان» بُعد عملی و فعل و کار میباشد.
منتظر ظهور – گام نخست:
از این رو، منتظر ظهور، ابتدا باید سعی کند تا بُعد ایمانی خود را تقویت نماید تا بتواند هدفی درست را انتخاب کرده و با انگیزه و نشاط و امید والا، به سوی هدف حرکت و کار کند.
*- اولین امر در بُعد نظری و اعتقادی، شناخت میباشد و سپس باور و ایمان به آن شناخت. به عنوان مثال: شناخت خدا، شناخت معاد، شناخت پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، شناخت قرآن کریم و معارف اسلامی، و نیز شناخت ولایت، امامت و شخص امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، شناخت امر غیبت، شناخت امر ظهور، شناخت حقیقت انتظار و ... .
بیتردید، اگر کسی [به تناسب خود] علم، آگاهی، خبر و بصیرت نداشته باشد، نمیتواند در راه رسیدن به هدف، استقامت داشته باشد و حتماً در میانهی راه خسته میشود، ناامید میشود، دلسرد میگردد و چه بسا حتی متزلزل شده و تغییر هدف و بالتبع تغییر جهت نیز بدهد.
ببینیم حضرت موسی علیه السلام، که نبی و رسول اولی العزم و صاحب کتاب بود، چه درخواست پر ارزشی از حضرت خضر علیه السلام نمود؟ بحث از تعلیم و تربیت است، اما به او نگفت: بیا به من توحید و معاد یاد بده یا عرفان نظری و عملی یاد بده یا چندتا از فرمولهایی که من بلد نیستم، یاد بده، بلکه تمامی خواست خودش را در یک کلمهی «رشد» بیان داشت و گفت: علم رشد را به من بیاموز. چرا که رشد، یعنی سیر کمالی در تمامی ابعاد و عرصهها و شئون، به سوی کمال محض که الله جلّ جلاله است.
« قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا » (الکهف، 66)
ترجمه: موسى به او گفت: آيا (اجازه مىدهى) از تو پيروى كنم به اين هدف كه از آنچه از علوم «رشد»، تعليم شدهاى به من بياموزى؟
حال به پاسخ عبد صالح (خضر نبی علیه السلام) به او توجه کنیم که بله یا خیر نگفت، بلکه در همان پاسخ اول، گویی تمامی علم را یکجا بدو آموخت، و گفت:
« قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا * وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا » (67 و 68)
ترجمه: گفت همانا تو توان (طاقت) صبر (استقامت) با من را نداری * و چگونه صبر خواهی کرد بر چیزی که بر آن احاطهی خبری نداری؟!»
پس معلوم شد که علم، آگاهی، اطلاعات، خبر، بصیرت و ...، همه ملزومات گام نخست که شناخت است میباشد و شناخت مقدمه ایمان است.
پس در گام نخست، شیعهی منتظر حضرت علیه السلام، [به ویژه نوجوانان و جوانان]، باید معلومات، آگاهی، اطلاعات و بصیرت خود نسبت به هدف را افزایش داده و تکمیل و تقویت نمایند.
به عنوان مثال: اگر از شیعهای که اندکی مطالعات دارد بپرسند: به نظر تو ظهور چه زمانی واقع میشود؟ زود چند پاسخ هر چند صحیح، اما کلیشهای را تحویل میدهد و میگوید: اولاً نمیشود تعیین وقت کرد – ثانیاً علائم حتمی و غیر حتمی دارد – در ضمن 313 یار لازم است و ... .
حالا اگر از او بپرسند که ولایت و امامت یعنی چه؟ حضرت مهدی علیه السلام به لحاظ این مقام کیستند؟ غیبت یعنی چه و انتظار و منتظر یعنی چه؟ به احتمال قوی حرفی برای گفتن ندارد!
بدتر آن که اگر سؤال شود که به نظر شما دشمنان امروز حضرت کیانند و چگونه باید با کفر و شرک و نفاق مقابله نمود تا بستر آماده شود؟ میگوید: «آقا! دین را با سیاست قاطی نکن، من از سیاست بدم میآید!» با این همه، تازه مدعی است که منتظر ظهور و حکومت جهانی است که یک امر کاملاً سیاسی میباشد!
منتظر ظهور – گام دوم:
گام دوم، پس از شناخت، ایمان و ملزوماتش، حفظ و تقویت این ایمان است که با "عمل" محقق میگردد، حال خواه عمل در تقوا و خودسازی باشد و خواه فعالیتهای اجتماعی.
در اینجا دیگر فرقی ندارد که فرد منتظر، نجاری میکند، یا فیزیک و شیمی میخواند و یا خانهدار است و عمر را صرف تربیت اولاد صالح میکند و یا میجنگد. بلکه شعور، بصیرت، حضور به موقع و عمل صالح لازم است. عمل صالح به معنای کار خوب نیست، بلکه به معنای عمل لازم و بهترین کاری است که در موقفی باید انجام گیرد، آن هم با هدف روشن و نیت خالص برای خدا.
در اینجا هر کس به توان و استعدادهای خود نگاه میکند. کسی نمیتواند بگوید که در اینجا رزمنده بیشتر اجر و قرب دارد یا بانوی خانهدار – محقق در علم شیمی یا فیزیک بیشتر مقرب است یا مدرس در حوزه و دانشگاه و ... .
ارتباط:
نکته بسیار حایز اهمیت در هدف، حرکت و تداوم آن، "ارتباط" است که قبلا بحث شده و وارد اصل موضوع آن نمیشویم، اما هر کسی نگاه کند که در عقلش، در قلبش، در حبّ و بغضهایش، در دلواپسیها و دغدغههایش، در اسرار و درد دلهایش، در اعمال و رفتارش ... و بالاخره در یاد و خاطرش، چقدر با امام زمان علیه السلام مرتبط است و ارتباط دارد؟! برخی حتی کمترین حد ارتباط را که یک سلام و علیک روزانه است ندارند! برخی هر مقامی را که مقام نیست، باور دارند و برای نزدیک شدن به او به هر وسیلهای متوسل میشوند و هر کاری میکنند، اما با امامشان ارتباطی ندارند. چون اندک علم و اطلاعاتی دارند، اما باور و ایمان ندارند!
پس مسئله این نیست که آیا برویم بجنگیم، یا فیزیک و شمی بخوانیم یا ...؟
مرتبط:
*- وظایف ما در برابر امام زمان علیه السلام چیست؟ (30 فروردین 1394)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- وظیفه یک جوان منتظر و امیدوار به ظهور در بستر سازی چیست؟ تحصیل، جنگ یا ...؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7490.html
- تعداد بازدید : 3615
- 25 فروردین 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون امام مهدی جوان