پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): شاید منظور سؤال این است که کتب مقدسی چون تورات و انجیل هم نباشد. در هر حال کتب تاریخی که پیش از نزول وحی و قرآن کریم، تدوین شده باشد بسیار است، اما تشخیص این که کدام مورخ یا مؤلف خداناباور بوده، کار دشواری است. چرا که اگر نگوییم پس از حضرت نوح علیه السلام، باید بگوییم که از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام به بعد، بسیاری از مردمان جهان، به ویژه دانشمندان و تاریخ شناسان، خداباور بودهاند؛ و شاید به رغم جنجالهای تبلیغاتی، هنوز هم همین طور باشد. یعنی اکثریت دانشمندان خداباور، به مراتب بیش از دانشمندان ملحد (در هر رشتهای) باشد، حال یا ضمن خداباوری، دین باور (یهودی، مسیحی و مسلمان) نیز باشند یا نباشند.
پس راجع به گرایشات اعتقادی نویسندگان، نمیشود تحقیق متقنی انجام داد، اما نوشتهها را میتوان به «مقدس و غیر مقدس» تقسیم نمود. مثلاً گفت که قرآن، انجیل و تورات، نوشتههای مقدس هستند، اما کتب تاریخی دیگر که فقط به نقل تاریخ پرداختهاند، غیر مقدس میباشند. و هم چنین میتوان یک متن یا کتاب را به "مذهبی" و "غیر مذهبی" تقسیم نمود. به عنوان مثال: کتابی که در خصوص امر "ولایت" نوشته و در ضمن به فرازی از تاریخ تحت عنوان «غدیر خم» اشاره نموده، یک کتاب مذهبی محسوب میگردد، اما کتابی که صرفاً به بیان تاریخ و سیره یک شخص، یا یک قوم یا برههای از تاریخ پرداخته و به همان مسئله غدیر خم نیز اشاره نموده، کتاب غیر مذهبی محسوب میگردد.
*- شاید قدیمیترین کتب مدون تاریخی که به تاریخ حضرت موسی علیه السلام اشاره کرده باشند، به عصر هلنیستی در یونان باستنان اختصاص دارد، و سالهای بین 323 (مرگ اسکندر مقدونی) تا 346 (پبدابش امپراطوریهای رومی) را شامل میگردد این دوران و نیز سده پنج میلادی که عصر شکوفایی بیشتر علم، در حوزههای فلسفه، ادبیات، معماری، تاریخ و ... بوده را عصر طلایی یونان نیز مینامند.
*- تاریخ نگاران و کتاب شناسان میگویند: اولین نقلها از حضرت موسی علیه السلام، در کتب تاریخی و غیر مذهبی، که همه ریشه در تاریخنگاری مصر باستان دارد، به "هکاتئوس از آبدرا" (قرن چهارم پیش از میلاد) اختصاص دارد.
*- اما، تردیدی نیست که هکاتئوس نیز گزارههای تاریخی خود را از «دیودوروس سیکولوس یا دیودور سیسیلی – اهل سیسیل» که 90 سال پیش از میلاد دیده به جهان گشوده است گرفته است – و البته دیودور نیز در تاریخ نگاری خود، منابع دیگری را ذکر کرده است که پیش از او بودهاند.
*- آرتاپانوس از اسکندریه نیز یک تاریخ نگار متعلق به قرن دوم پیش از میلاد میباشد که تاریخ حضرت موسی علیه السلام را وقایع نگاری کرده است، اما نمیشود گفت که او از مورخین بیخدا و یا بیدین بوده است، چرا که "یهودی" بود.
*- استرابون، جغرافیدان، فیلسوف و مورخ یونانی بود که در کتاب جغرافیای خود (۲۴ میلادی)، درباره حضرت موسی علیه السلام، با ذکر جزئیات نوشته است.
*- کتاب «آثار باستانی یهودیان» اثر "یوسفوس فلاویوس" (۳۷ تا ۱۰۰ میلادی) میباشد که تماماً به تاریخ حضرت موسی علیه السلام و قوم بنی اسرائیل و یهود اختصاص دارد.
*- ...
***- اما مهم این است که در مطالعهی منابع تاریخی، چرا باید اصرار داشته باشیم که تاریخ نگار یا مورخ، حتماً بیخدا و بیدین باشد؟ آیا اعتبار سخن او بیشتر است؟!
اگر میخواهند بگویند: شاید گرایشات دینی در تاریخنگاری دینداران اثر داشته باشد و سبب دخل و تصرفها و تحریفهای غیر واقع گردیده! سؤال این است که چرا گرایشات ملحدانه و ضد دینی مورخان بیدین، چنین تأثیری در دخل و تصرف نداشته باشد؟ چنان که تمامی تاریخ و مورخشناسان میگویند: «بسیاری از گزارههای تاریخی هرودوت، به ویژه در مورد ایران، مصر، بابل و فینیقیه، مبتنی بر شنیدههایش از مردم عادی میباشد و در ضمن علاقه و تعصب قومیتی او سبب گردیده تا در باره یونان، غلو کند، به افسانههای یونانی استناد کند و ...»و
در هر حال بهرهمندی از منبع وحی از یک سو و نیز رعایت تقوا و صدق کلام در مورخین خداباور، دین باور و مسلمان از سوی دیگر، به مراتب بیشتر بوده و هست.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- تاریخ حضرت موسی علیه السلام، پیش از قرآن کریم، در چه کتبی از مورخان بیدین آمده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7552.html
کلمات کلیدی:
تاریخی