با توجه به اینکه خدا از فردای ما آگاهه؛ با توجه به اینکه سرنوشت هرکسی از اول زندگی تا پایان مرگ برای خدا معلومه؛ پس قدرت اختیار و تصمیمگیری چی میشه؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مسئلهی «جبر و اختیار» و نیز رابطهی «علم خدا با عمل انسان»، از دیرباز موضوع فکری انسان بوده است. البته این مسئله، فقط برای خداشناسان و خداپرستان مطرح نیست، بلکه مادهگرایان نیز به اختیار و یا به اجبار، به آن توجه دارند و در هر دو طیف، افراط و تفریطهایی با اعتقاد به "جبر محض"، یا "اختیار محض" مطرح شده است [چنان که مقولههایی چون جبر طبیعت، جبر تاریخ، جبر محیط و ... را مورد بحث قرار میدهند]؛ و البته اعتقاد عقلی و نقلی تفکر شیعی این است که نه جبر محض حاکم است و نه اختیار محض، بلکه امری بین این دو میباشد؛ و در احادیث بسیاری، با مضمونهای گوناگون، بر اصل «لا جَبرَ ولا تَفویضَ لکِن أمرٌ بَینَ أمرَین» تصریح شده است؛ و البته در این راستا، برای خداشناسان و موحدین، سؤالی تحت عنوان «رابطهی علم خدا با اختیار انسان» نیز مطرح میشود.
جهت روشن شدن مبحث، لازم است ابتدا ذهن را به چند مقوله یا سؤال دیگر نیز متوجه نماییم، مانند:
*- علم در مقابل جهل است؛ اگر خدا از سرنوشت انسان آگاه نباشد، پس العیاذ بالله علیم نیست؛ یعنی جهل به او راه یافته و آن که جهل و نادانی به او راه یابد، خدا نیست.
*- اگر جبر محض باشد، نه عقل معنا و مفهوم دارد و عقل و نه وحی. پس استدلال عقلی و نیز ارسال انبیا، انزال وحی، برپایی معاد، سؤال و پاسخ، کیفر و پاداش، بهشت و جهنم و ...، همه بیمورد میباشد.
*- اگر اختیار محض باشد، لازم است که انسان در پیدایش و مرگ خود نیز مختار باشد، و هم چنین بر طبیعت و محیط (از ماده و معنا) نیز محیط و مسلط باشد، تا به هیچ امری مجبور نباشد و بتواند اختیار خود را اِعمال نماید، و حال آنکه میبینیم چنین نیست.
جبر؛ یعنی برای انسان یک راه بیشتر وجود نداشته باشد و بالتبع انسان قوه و امکان "انتخاب" نداشته باشد. مانند هر چه که در عالم تکوین (خلقت) وجود دارد، پیدایش و گردش و نیستی آن در اختیار ما نیست، اما در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر، تأثیر گذار است. از زمین و خورشید و ماه و ستارگان گرفته، تا تمامی قوانین حاکم بر عالم هستی و طبیعت، تا تک تک سلولهای بدن و روابط فیزیکی و شیمیایی آنها و ... .
اختیار، یعنی انسان بین گزینههای متفاوت قرار گیرد و از این امکان و استعداد برخوردار باشد که بتواند بین دو یا چند گزینه، یکی را انتخاب کند؛ اگر چه پس از انتخاب، نتیجهی آن نیز "جبری" خواهد بود. مثل این که انسان انتخاب کند آب بنوشد یا اسید؟
قرآن کریم – جبر و اختیار:
در قرآن کریم به هر دو امر تصریح شده است، هم از جبری که بر عالم هستی و انسان حاکم است یاد شده و هم از اختیاراتی که انسان دارد، که اگر نداشت، دیگر وحی بیمورد بود. همین که انسان در مواردی اختیار دارد نیز جبری است، چرا که او خودش به خودش اختیار نداده است، و این که انسان از اختیار چگونه استفاده کند، اختیاری است، چون با انتخاب و اراده خود بر میگزیند:
« لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (البقره، 256)
ترجمه: در (اصول اعتقادات) دين اكراه نيست (زيرا اذعان و باورهاى باطنى اكراهپذير نيست بلكه تابع دليل و برهان است، و) بىترديد راه هدايت از گمراهى (به واسطه عقل و اين قرآن) روشن شده است، پس هر كه به طغيانگر (شيطان و پيروانش) كفر ورزد و به خدا ايمان آورد حقّا كه به دستگيره محكم چنگ زده كه گسستن ندارد، و خداوند شنوا و داناست.
« إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا * إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا » (الإنسان، 2 و 3)
ترجمه: ما انسان را از نطفهاى اندر آميخته آفريديم تا او را بيازماييم و وى را شنوا و بينا گردانيديم * ما راه را بدو نموديم يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار.
« قُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ ... » (الکهف، 29)
ترجمه: بگو: «حق از پروردگارتان [رسيده] است. پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند ... .
و البته، پس از انتخاب هدف (اهداف) و راه رسیدن به آن، نتایج، همه جبری میباشد، چنان که آیات مربوط به بهشت و جهنم، بر این جبر دلالت دارد.
علم خدا و عمل ما:
بیتردید خداوند متعال، به آن چه خلق کرده و تحت مالکیت و ربوبیت دارد، از جمله انسان و احوال انسان، "علیم، خبیر و بصیر" میباشد « إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا » و آن که جهل به او راه یابد، سبحان (منزه از نواقص و عیبها) نمیباشد، پس او (آن) خدا نیست. اما در آیهی ذیل به وضوح به علم خود از یک سو و عدم منافات آن با اختیار انسان تصریح نموده و است و میفرماید:
« وَمَن يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا » (النساء، 111)
ترجمه: و هر كس گناهى مرتكب شود، فقط آن را به زيان خود مرتكب شده، و خدا همواره داناى سنجيدهكار (حکیم) است.
*** - همه میدانیم که مقولهی "جبر و اختیار"، در عرصهی «اراده و فعل» مطرح میشود و نه در عرصهی «علم و جهل». به تعبیری دیگر، "اراده" علتی برای "فعل" محسوب میگردد و نه علم. انسان علم دارند که اگر از بلندی سقوط کند، صدمه دیده و یا میمیرد؛ اما این علم او را مجبور نمیکند که خودش را از بلندی به پایین پرت کند.
امروزه انسان به بسیاری از قوانین علمی در این عالم طبیعت، اشراف پیدا کرده است. علم دارد که خورشید در هر روز و هر مکانی، در چه لحظهای طلوع یا غروب میکند، یا در چه روزی هوا در یک منطقهی جغرافیایی گرم یا سرد میشود، و توده بارشی چه زمانی به آسمان فلان شهر میرسد، چقدر میبارد و ... . حال آیا علم او، کائنات را مجبور به عمل کرده است؟ یا ارادهای، علت پیدایش این معلولها میباشد؟
همینطور است علم بشر به رفتارها؛ چنان که یک انسان آگاه، علیم، حکیم و بصیر، به خوبی به سیاستها و رفتارهای آتی نظام سلطه (امریکا) علم دارد و حتی به روشنی مورد به مورد را بیان میکند که او چه خواهد کرد؟ اما آیا علم او، آنها را مجبور به این رفتارها میکند؟!
*** - علم خداوند متعال نیز محدود و منحصر به نتیجهی کار و در حالت کلی، سرنوشت انسان نمیباشد، بلکه به تمامی اسباب، لوازم، علتها، معلولها، امکانات، اختیارات و نحوهی استفاده از آنها توسط بشر علم دارد. او میداند که بندهاش در چه اموری مجبور بوده و امکان و اختیار نداشته است، و میداند که در چه اموری امکان و اختیار داشته است، و میداند که با اختیار خود، چگونه از این مواهب بهرهوری نموده و به چه سرانجامی میرسد؛ چرا که سرانجامها همه اجباری است. به عنوان مثال: سرانجام پُرخوری، چاقی و بیماری است و کسی نمیتواند برای عالم شدن، به جای تحقیق و مطالعه، پُرخوری کند. علت و معلولها، همه طبق نظام علیمانه، حکیمانه و جبری خلقت میباشد.
* - خداوند متعال میداند که به بندهاش (انسان)، عقل، شعور، فکر، فطرت، وحی، کتاب، امام و ... داده است - میداند که به او قوای دریافتی ظاهری و باطنی (سمع و بصیر) و قوای ادراکی (عقل و قلب) و نیروی اختیار، اراده و انتخاب داده است؛ و میداند که هر یک از بندگانش، چگونه از مواهب اعطا شده بهره میبرند، پس به نتیجهی تعیین شده میرسند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- با توجه به علم خدا به عملکرد و سرنوشت ما، نقش "اختیار انسان" چه میشود؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7593.html
- تعداد بازدید : 2695
- 25 اردیبهشت 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید