عصمت - آیا انسان معمولی که معصوم نیست، میتواند معصوم شود و به مقام عصمت برسد و یا بقیة الله شود؟ و یا این مقامات فقط برای امام معصوم است؟ (دانشجو)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آدمی، در عین حال که استعدادهای موجود خود را نمیشناسد و در صورت شناسایی نیز هیچ تحرک و اقدامی جهت به فعلیت رساندن آنها ندارد، دائماً میپرسد: چرا یک عده پیامبر و امام شدند و من نشدم؟ یا چرا یک عده افلاطون، ارسطو، بوعلی و ملاصدرا شدند و من نشدم؟ یا چرا یک عده انیشتاین شدند و من نشدم؟! بعد در ناخودآگاه ذهنش [و البته با دمیدن وساوس شیطانی]، به خود و دیگران القا میکند که اولاً: خدا تبعیضاتی قائل شده است – ثانیاً من اگر چیزی نشدم که هیچ، بلکه کاملاً راه را به خطا رفتم، تقصیر خداست!
اما دقت کنیم که اگر کسی حوصله نداشت به مدرسه برود و دست کم خواندن و نوشتن ابتدایی را که در توانش هست یاد بگیرد، دیگر نباید معترض شود که چرا دیگران به درجات علمی رسیدهاند؟ و یا اگر کسی از روی تنبلی، حوصله نداشت که از تختخواب و صندلی و گوشی همراهش فاصلهای بگیرد، دیگر نباید معترض شود که چرا برخی دانشمند یا ورزشکاری مشهور در سطح جهانی میشوند و من نمیشوم؟
الف – خداوند متعال به انسان عقل، علم، قلب، فطرت، پیامبر، نبی، کتاب (وحی) و امام داده، تا با انگیزه، همت، هدفداری، بصیرت و ...، در راه رشد و کمال خودش حرکت و تلاش کند، تا استعدادهای بالقوهی خود را به فعلیت برساند.
ب – از جمله این استعدادها، امکانها و توانها، پرهیز از گناه (معصیت) میباشد، چرا که از یک سو به همگان فرمود که معصیت نکنید، از سوی دیگر فرمود به هیچ کس خارج از توانش و آن چه به او دادم، تکلیفی نمیکنم. پس امکان «عصمت از گناه» برای همگان وجود دارد.
ج – اما، باید توجه داشت که در نظام خلقت، اولاً هیچ دو چیزی با هم مساوی نیستند، و ثانیاً هر موجودی برای جایگاه و امری در کارگاه و چرخه هستی آفریده شده است – و ثالثاً به هر کسی قوه، استعداد، توان و امکان آن چه باید بشود و تکلیفی که باید به انجام برساند داده شده است.
د – پیامبر، امام ، یا بقیة الله شدن، یک منصب است که انتخاب و انتصاب آن، با خالق حکیم میباشد. مثل منصب مادری یا پدری. بدیهی است که هیچ یک از انبیای الهی که مرد بودند، نمیتوانستند مادر شوند و هیچ یک از زنان عالم، اگر چه برگزیدهترین و کاملترین آنها نزد خداوند متعال باشند، نمیتوانستند پدر شوند. چنان که هیچ فرزندی نمیتواند پدر یا مادر خودش شود. پس این "نتوانستن"ها، ضعف نیست که جای اشکال و اعتراضی داشته باشد، بلکه منصب است و هر کسی برای منصبی آفریده شده است.
ﮪ – همه انسانها برای پیامبر، امام، ولیّ الله، حجت الله، یا بقیة الله شدن آفریده نشدهاند؛ چنان که همگان برای معلمی، پزشکی، مهندسی یا کشاورزی آفریده نشدهاند. پس به هر کدام، ظرفیت وجودی و استعداد لازم داده شده است.
و – خداوند متعال، از بنده و شما نخواسته است که امیرالمؤمنین شویم، لذا نه ظرفیت و درجهی وجودی او را به من داده است – بالتبع نه علم او را به من داده است (که ظرفیت درکش را ندارم) و نه تکالیف سختی که بر عهدهی او گذاشته است را بر دوش من و شما گذاشته است. از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله خواسته که با توجه به ظرفیت وجودی و امکانات و استعدادهایی که به او داده، پیامبری کند – از امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و ... علیهم السلام خواسته تا با این مواهب، منصب ولایت و امامت امت را بر عهده گرفته و در حد کمالش انجام دهند – از حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام، خواسته تا با توجه به ظرفیت وجودی و جایگاه و نقشش در عالم امکان، به غیر از ولایت و امامت، با تقبل تمامی سختیهایش، خودش را برای ریشهکنی ظلم و استقرار حکومت عدل الهی در سرتاسر زمین آماده کند ...، و به هر کدام، امکانات لازم را نیز داده است.
*- در عین حال، همانگونه که هر پیامبری برای محدوده و امتی گسیل شده و هر امامی، برای امتی منصوب شده است، هر انسانی باید دریافت و ابلاغ وحی نماید و هر انسانی باید به کمال رهبری دیگران در زیر مجموعه برسد و میتواند که برسد. حتماً نباید به مقام رسول اعظم یا ولیّ الله الاعظم برسد.
نتیجه:
*- هر کسی در مرتبهای از مراتب وجود قرار دارد؛
*- هر کسی دارای استعدادها و توان لازم برای انجام مسئولیت خودش میباشد؛
*- هر کسی میتواند به کمال خودش برسد؛
*- حفظ و بهرهوری درست از مواهب الهی، چه برای معصوم و چه غیر معصوم، تلاش اختیاری میخواهد.
*- اما کسی نمیتواند به میل خودش، به منصب الهی که خدا برایش قرارش نداده، برسد.
●●●- اگر خداوند متعال فرمود: انسان میتواند تا "اعلی علیین" صعود کند و یا به "اسفل السافلین" سقوط کند، این توان و امکان برای همگان است. اما این "منصب" نیست.
●●●- اگر خداوند متعال فرمود: انسان میتواند به آن درجه از رشد و کمال برسد که جایگاهش، نه در این بهشت و آن بهشت، بلکه نزد سلطان عالم باشد « فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ - در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند / القمر، 55»، این امکان برای همگان وجود دارد؛ اما این "منصب" نیست؛
●●●- اگر فرمود: بندگان من میتوانند «عباد الرّحمن» باشند، این امکان برای همگان است، منتهی "منصب" نیست.
●●●- اگر فرمود: انسان میتواند به مقام رضا برسد، به گونهای که او از معبود راضی و معبود از او راضی باشد، این امکان برای همگان وجود دارد، منتهی این "منصب" نیست.
نکات:
یک - انبیای الهی، وحی را از طرق متفاوتی که خدا بخواهد، [فرشته وحی، الهام، خواب صادق، دریافت صدای وحی و ...] اخذ میکنند؛ سایر بندگان نیز همان وحی را از طریق پیامبر خدا و حتی از طریق الهام خدا میکنند؛ منتهی برخی که نمیخواهند ایمان بیاورند، میگویند: «چرا به خودمان وحی نشد»؟! در واقع به خدا میگویند: چگونگی انتقال وحی به ما را باید خودمان تعیین کنیم!
دو - اولیای الهی، صاحب ولایت هستند. سایر انسانها نیز سایر ولایت هستند، چنان که بر وجود، اراده و اختیار خود، ولایت دارند؛ اما چون نمیخواهند مطیع امر خدا شوند، ولایت بر خودشان را رها کرده و میگویند: چرا ولایت گستردهتر و یا ولایتی که اهل عصمت علیهم السلام دادی را به ما ندادی؟!
ائمهی اطهار علیهم السلام، منصوب به امامت هستند؛ دیگران نیز میتوانند و باید که "امام" باشند و ساکنین در مملکت وجود خود را درست امامت کنند و سپس به رهبری و هدایت دیگران قیام کنند؛ اما چون همین حد هم حوصله ندارند، میگویند: خیر، چرا حیطهی امامت ما، به وسعت امامت معصوم علیه السلام نمیباشد؟
سه – اگر انسان در قیامت همین سؤال یا شبهه را نزد خدا ببرد و بگوید چرا مرا پیامبر یا امام نکردی؟ و خداوند متعال پاسخ دهد: به پیامبران من وحی رسید، تا هم خود آگاه و مؤمن شوند و هم به دیگران انتقال دهند، به شما هم وحی رسید تا هم خود آگاه و مؤمن شوید و هم به دیگران منتقل کنید، اما آنها مسئولیت خود را انجام دادند، ولی شما حتی حوصله نکردید که وحی منتقل شده را یک بار بخوانید و دقیقهای در آن تحمل کنید، چه پاسخی خواهد داد؟!
چهار – اگر انسان بگوید: خدایا! به یک عده ولایت و امامت دادی، و خدا بفرماید: به تو هم دادم، اما آنها با ایمان، بصیرت و صبر، بار امانت ولایت را به دوش کشیدند و به درستی امامت کردند، اما تو نکردی، چه خواهد گفت؟!
پنج – اگر انسان بگوید: «خدایا! به یک عده عصمت دادی» و خداوند متعال بفرماید: من تو را نیز گناهکار به دنیا نیاورده بودم، پاک و بیگناه به دنیا آمدی و میتوانستی که گناه نکنی، راه را هم برایت روشن کردم، همه چیز را من به تو دادم و فقط گفتم خراب و کثیفش نکن؛ اما تو به اراده و اختیار خودت، معصیت کردی! چه خواهد گفت؟!
شش - اگر انسان، در محشر کبری که روز بیرون ریختن تمامی پنهانیهاست « يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ » بگوید: من که امیرالمؤمنین علیه السلام نبودم، حالا به هر دلیلی «از جبری یا اختیاری»، چند تا گناه کردم، پس چرا مرا در مقام و جایگاه او قرار نمیدهی، در حالی که رحیم و کریمی؟ و خداوند علیم به احوال بندگانش بگوید: امیرالمؤمنین که حتی به اندازهی یک چشم بر هم زدن، کفر و شرک نورزید، دائماً محبت و خشیّت مرا داشت، نگران این روز بود، و شبانه روز اشک فراق و اشک خوف میریخت، اما تو در عین حال که در استغفار و توبه به رویت باز بود، هم معصیت کردی و هم تکبرت اجازه نداد که طلب مغفرت کنی و هم بیمعرفتی و بیمحبتیات نگذاشت که توبه کنی و به سوی من برگردی، وگرنه تو را میبخشیدم و بیگناه در محضر من حاضر میشدی؟! چه خواهد گفت؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- آیا هر انسانی میتواند به مقام عصمت یا بقیة الهی برسد، یا مخصوص یک عده خاص است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7607.html
- تعداد بازدید : 3724
- 30 اردیبهشت 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون
نظرات کاربران
سلام خسته نباشید خدا خیرتون بده خیلی ممنون