پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "اندیشه" کار ذهن است و ذهن نیز در یک جا قرار و آرام ندارد. میتواند هر چیزی را ابتدا به وهم آورد، سپس تخیل کند، سپس به او صورت بدهد و تصور کند و سپس روی دادهها تفکر کند، و میتوانددر جا، همه را نیمه کاره رها کند و به چیز دیگری توجه کند ...؛ پس تمامی این مراحل به امر مهمی به نام «توجه» بر میگردد؛ یعنی فرمان ذهن، با قوا و ابزار توهم، تخیل، تصور و تفکرش، همه در اختیار خود انسان است، به هر سمتی که "متوجه" شود، این مجموعه مثل یک مرکب، به همراه سرنشینانش، بدان سمت میرود؛ لذا به محض آن که «توجه» به سمت دیگری رود، مجموعه اهداف و مسیر سابق را کنار میگذارد، از یاد میبرد و "متوجه" هدف جدید میشود؛ مگر آن که عاملی سبب "تذکر = یادآوری" او شده و توجهش را مجدداً معطوف به مقوله یا هدف قبلی نماید.
اگر دقت شود، در آموزههای اسلامی در قرآن و حدیث نیز بر هر سه مقولهی «توجه» - «تفکر» و «تذکر» که بدان «ذکر» نیز گفته میشود، بسیار تأکید شده است.
توجه:
توجه، همان "جهتگیری" است، یعنی انسان هدف نهایی (غایی) خود را در نظر بگیرد و سپس اهداف مقطعی و لازم برای رسیدن به آن مقصود آخر را در همان راستا در نظر بگیرد، سپس جهت خود را تماماً بدان سو نماید.
به عنوان مثال در یک حرکت و صحنهی فیزیکی، فرض کنید که میخواهید به سمت شمال یا جنوب بایستید. پس اگر بدن رو به شمال باشد، سر به شرق و غرب برگردد، دستها دایرهوار بچرخند و پاها یکی به شرق و یکی به غرب کشانده شده باشند و چشمها دائماً در حدقه بچرخند...، نمیشود گفت که شما رو به شمال ایستادهاید و جهت (توجهتان) به شمال یا جنوب است.
در مثال انسانی (روحی، عقلی، قلبی، فکری)، در این انتخاب هدف و جهت گرفتن (توجه) به سمت آن، ببینیم که حضرت ابراهیم علیه السلام، چگونه سمتگیری (توجه) خود را با تعیین هدف مشخص و واحد، به مشرکین (کثراتگراهای چند هدفی) بیان میدارند:
« إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ » (الأنعام، 79)
ترجمه: من روی (وجه) خود را به كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است نمودهام (توجه)، در حالى كه ميانهرو (خالص از هر گونه انحرافی) هستم و از مشركان نيستم.
*- خداوند متعال در شناخت و دعوت به دین حق، میفرماید که جهت را به سمت یا متوجه به "دین فطرت" کن:
« فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (الرّوم، 30)
ترجمه: پس روى خود را با گرايش تمام به حقّ، به سوى اين دين (فطری) كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
تفکر:
انسان برای چه تفکر میکند و حاصل تفکرش چیست؟ "تفکر"، کار ذهن روی "معلوم" برای رسیدن به "مجهول" و معلوم کردن آن است. مثل حل کردن یک معادله یک، دو یا سه مجهولی، یا پیدا کردن یک راهکار برای رسیدن به یک هدف معین.
پس اولاً انسان در مورد آن چه نمیداند "فکر و اندیشه" میکند، یعنی معلوم کردن یک مجهول را هدف گرفته و بدان توجه میکند؛ و ثانیاً با اندیشه در آن چه برایش مشهود است و بدان علم دارد، سعی میکند تا آن مجهول را برای خود معلوم کند.
مثلاً انسان فکر میکند که از چه راهی معاش خود را تأمین کند، یا این دستگاه را چگونه بسازد، یا با فلانی چه رفتاری داشته باشد، یا مقابل دوست و دشمنش چه موضعی اتخاذ کند و ...؛ تمامی این موارد، ابتدا از "توجه" شروع میشود و سپس کار کردن ذهن، روی معلومات قبلی.
خداوند متعال، ابتدا آیات (نشانههای) خود را تبیین مینماید، یعنی روشن و قابل رؤیت و مشاهدهی علمی یا عینی قرار میدهد تا انسان بتواند روی این معلومات تفکر کند و به مجهولهای خود پیببرد» - « كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ - خدا آيات خود را براى شما اينچنين روشن بيان مىكند باشد که بينديشيد / البقره، 266 » .
تذکر:
"تذکر" با "تفکر" فرق دارد. تذکر یعنی "یادآوری"؛ و یادآوری به چیزی میگویند که انسان آن را میدانسته، اما با معطوف شدن توجهات به جهتهای دیگر، مورد فراموشی یا غفلت او قرار گرفته است. مثل این که شما با کسی قراری داشته باشید، اما به شدت مشغول کار یا مطالعه شده باشید و این قرار مورد غفلت و فراموشی شما واقع شده باشد، بعد زنگ ساعت، یا دیگری شما را متذکر شود (به یادتان آورد) که قرارتان یادتان نرود. به این میگویند: ذکر و تذکر.
خداوند متعال میفرماید: این قرآن هم علم است، هم حکمت است و هم «ذکر»، یعنی با یادآوریهای مکرر و جدی آن چه به عقل، قلب و وحی میدانستید و مورد غفلت و فراموشی شما واقع شده است؛ یعنی قرآن، "توجه" شما را با "یادآوری"، مجدداً باز میگرداند.
« كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » (ص، 29)
ترجمه: [اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كردهايم تا در [باره] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند (برای آنان یادآوری باشد).
*** - در آیه کوتاه فوق تأمل کنیم؛ آیات، نشانهها یا همان معلومات هستند – تدبر، همان اندیشیدن در معلومات برای چارهجوییهاست، و تذکر، به یاد آوردن هدف است و "لب"، همان خرد و عقل است که باید از این مجموعه نتیجهی درست بگیرد.
نتیجه:
یک – گام نخست برای رهایی از "خلط مبحث" که فرار ذهن از این سو بدان سوست، "تمرکز" در موضوع است که با "اخلاص در توجه"، یا همان جهتگیری خالصانه به دست میآید. خواه موضوع خدا و معاد باشد و خواه یک امر گذرا و مادی. کسی که در حال برنامهنویسی رایانهای میباشد، اگر حین مطالعه یا کار، بخشی از توجهاش به مسابقه فوتبال، بخشی دیگر به آن میخواهد بخورد، بخشی دیگر به ... باشد، با مشکلات عدیدهای مواجه میگردد.
دو – گام بعدی برای جلوگیری از این شاخ و آن شاخ پریدن ذهن، توجه به "معلومات" و تفکر در آنهاست. مثلاً اگر کسی از شما بپرسد: «این معادله دو یا سه مجهولی، چگونه حل میشود؟» ابتدا از او میپرسید: «از حساب و ریاضیات چه میدانی؟»، پس اگر او حتی چهار عمل اصلی را نیز بلد نبود، کار تعلیم باید از آنجا آغاز شود و اگر از علوم لازم برخوردار بود، مسئله را برایش حل میکنید.
سه – گام بعدی برای ممانعت از خلط مبحث، «تذکر»ات پیاپی میباشد، یعنی تلنگر که «یادت نرود، هدف یا موضوع فکر یا بحث این نبود، آن بود».
*** - پس ابتدا [در هر موضوعی] هدف نهایی را تعیین، سپس اهداف مقطعی در آن راستا را در نظر بگیرید، سپس به آن توجه تام نمایید، سپس روی دانستهها برای رسیدن به نادانستهها تفکر و اندیشه نمایید، و مکرر ذهن را متذکر شوید تا مقصود را فراموش نکند و متوجه موضوعات دیگر نگردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- بسیار به دوری از "خلط مبحث" متذکر شدهاید. چگونه این کار بکنیم و چگونه تفکر کنیم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7622.html
کلمات کلیدی:
گوناگون