میخواستم بدونم اگه طبق روايات خداوند هيچگاه اهل زمين را از حجت خود بیبهره نمیگذارد، پس چرا در حال حاضر از وجود امام زمان بیبهرهايم؟ وقتی امام زمان نيست تا به شبهات پاسخ بده و اين همه اختلاف نظر در مورد مسايل مختلف رو حل کنه بودن و نبودنش با اين شرايط چه فايدهای داره؟ احتمالا ميگيد آزمايش الهی هست پس اين يعنی خداوند دوست داره بندههاش رو گمراه کنه؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): وقتی در ذهن کسی سؤالی پیدا میشود، یعنی آن مسئله را نمیداند، لذا با سؤال از دیگران یا مطالعه، اطلاعات لازم را به دست میآورد؛ از این رو، یکی از خطاهای بزرگ ذهنی این است که دارندهی سؤال، خودش پاسخهایی مبتنی بر ظن و گمان و احتمال بدهد و سپس همان پاسخ خودش را رد کند!
الف – معنای خالی نماندن زمین از حجت خدا این نیست که گمان شود باید در خانهی هر کسی یا سر هر کوچهای یک حجت خدا نشسته باشد تا مسئله بگوید و یا پاسخ به سؤالات و شبهات را بدهد و یا بر یک کرسی یا منبری بنشیند تا هشت میلیارد انسان بیایند و اختلاف نظرهای خود را بگویند و او داوری و تصحیح نماید.
ب – مگر زمانی که پیامبر اکرم و سایر امامان صلوات الله علیهم اجمعین، زنده و در میان مردم بودند، همگان به آنان دسترسی داشتند؟ مسلمان شهر ری یا خراسان، یا اسپانیا و ...، کجا میتوانستند به این راحتی بروند محضر امیرالمؤمنین یا امام باقر و امام صادق علیهم السلام؟! پس چرا نمایندگان به این سو و آن سو گسیل میداشتند؟! چرا میفرمودند که به فقهای ما رجوع کنید؟!
ج – حجت خدا در زمین، صاحب ولایت و امامت و برخودار از تمامی فضایل و شئون ولایت و امامت میباشد، لذا اگر چه سؤال یا شبههای که پرسیده شود را نیز پاسخ میدهند، اما کارشان به این خلاصه نمیشود، بلکه خلیفه خدا در زمین هستند و مسئول برای تمامی امور و شئون "خلیفةالله، ولیّالله، حجة الله، امام ... میباشند؛ پس باید نسبت به اصل "ولایت و امامت" شناخت پیدا نمود. وگرنه در حد بیان مسئله و پاسخگویی به سؤالات و شبهات عامه و یا حل اختلاف نظری، که الحمدلله همه چیز بیان شده و علما، فقها، دانشمندان علوم دینی و فقهی و ... این کار را انجام میدهند و البته "عقل" حجت است؛ و مشکل اصلی، در باور و عمل نکردن است به آن چه بیان شده و میدانیم.
د – در روایت است که فرمود: « بر امامت ما، با "انّا أنزَلنا – سوره قدر" احتجاج کنید». خب باید بیاندیشیم که اولاً خدا چه چیزی را در شب قدر نازل مینماید – ثانیاً به چه وسیلهای نازل مینماید؟ - و ثالثاً بر چه کسی نازل مینماید؟ خودش پاسخ داده که جمیع ملائک و روح را نازل میکنم، و به وسیله آنان تمامی مقدرات عالم در هر امری را نازل میکنم؟ و از همین مهم معلوم میشود که این مقدرات عالم هستی، نه به من و شما و نه به دیگران نازل میشود و نه روی هوا رها میگردد، بلکه به دست خلیفه و حجت خدا در زمین میرسد و ... .
در قرآن کریم میخوانیم که همه چیز، از جمله اعمال انسانها و نیز آثار آن اعمال تا آخرالزمان، نزد امام هر عصری احصاء میگردد:
« إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ » (یس، 12)
ترجمه: ماييم كه مردگان را زنده مىكنيم و آنچه كردهاند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مىكند همه را مىنويسيم و ما هر چيزى را در امامى مبين برشمردهايم.
در روایات میخوانیم که امام زمان هر عصری از دین و دینداران محافظت و حمایت میکند. واسطهی اصلی فیوضات الهی به بندگان در قوس نزول و واسطهی اصلی بالا رفتن عبادات و دعاها در قوس صعود، و هدایت و رشد الهی، امام عصر میباشند.
آن چه از ما غایب است:
آن چه از ما غایب است، وجود مبارک حجت خدا در زمین، حضرت امام مهدی علیه السلام نیست، چرا که ایشان وجود دارند. معنای غیبت که "عدم وجود" نیست. مگر هر چیزی که از منظر غایب میباشد، بدین معناست که وجود ندارد؟!
منظور از غیبت نیز صرفاً ندیدن روی و ظاهر (جسم) مبارک ایشان نمیباشد؛ بالاخره هر کس که هر کجایی باشد، از منظر دیگرانی که آنجا نیستند، غایب (ظاهری) شمرده میشود. وقتی شما در منزل هستید، از منظر دوستان و همکاران غایب هستید؛ وقتی امیرالمؤمنین یا سایر امامان علیهم السلام، در منزل تشریف داشتند، ظاهرشان از منظر دیگران غایب بود و به هر شهر یا منطقهای که تشریف میبردند، از منظر اهالی مکان قبلی غایب میشدند.
پس، معنای غیبت، غیبت وجود ایشان یا دیده نشدن توسط عموم نمیباشد، بلکه اصل آن چه از ظهور برای عموم غایب شده، "ولایت حکومتی و خلافت سیاسی" ایشان میباشد.
چرا؟
اما اگر این سؤال در ذهن پدید آمد و یا پرسیده شد که «حالا چرا از حکومت غایب شدند»، پاسخش روشن است:
برای امام شئون متفاوتی وجود دارد، چون خلیفة الله و ولیّ الله، میباشند. بخشی از این شئون مربوط به امور ولایت و امامت است که در این جا، نظر مردم، خواست مردم، رأی مردم، انتخاب مردم، اکثریت آرا و ... هیچ نقشی ندارد، چرا که خداوند متعال، انتخاب، گزینش و انتصاب حجج خود را بر اساس رأی و نظر بندگانش انجام نمیدهد. پس چه مردم بخواهند و چه نخواهند، او انسان کامل، امام، ولیّالله و حجة الله میباشد.
اما، مقوله «حکومت» متفاوت است، چرا که حکومت، زمامداری و زعامت و خلافت سیاسی بر مردمان میباشد، لذا خودشان باید به این شعور و آگاهی برسند که زمام امور خود را به دست چه کسی بدهند. از این رو، حتی اگر امیرالمؤمنین و امام حسن و سایر امامان علیهم السلام را نیز برای حکومت نخواهند، آنها در عین حال که در میان مردم هستند، حکومت نمیکنند.
امتحان:
همه چیز امتحان است، حتی در هر نفس، پلک زدن و گردش چشمی نیز امتحان وجود دارد. امتحان یعنی گذر موفق از یک رتبه و رسیدن به رتبهی بالاتر؛ و البته هر کس موفق نشود، نه تنها بالاتر نمیرود، بلکه پایینتر نیز خواهد رفت (توقف و سکون وجود ندارد).
تردیدی نیست که "ولایت، امامت و خلافت"، جامعترین و بزرگترین "امتحان الهی" میباشد؛ دین خدا، با تمامی معارف و احکامش برای همین آمده است که انسانها به صورت فردی و جمعی، ولایت طاغوت را نپذیرند، از امام باطل تبعیت نکنند و خلافت و زمامداری خود را به دست نااهلان نسپرده و تابع و عبد آنان نگردند، بلکه ولایت الله و استمرار آن در اولیاء الله را بپذیرند، از امام حق پیروی کنند و خلافت، حکومت و زمام امور خود را به "انسان کامل" که ولیّ الله است بسپارند و تابع او شوند.
هر دو هستند:
امروز، مانند همیشه، هم "ولیّ الله" هست و هم "اولیای طاغوت"؛ پس مهم این است که مردم، ملتها و امّتها و بالاخره جامعهی بشری، کدام ولایت را بر خود مستولی نموده و گردن مینهد؟
« اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » (البقره، 257)
ترجمه: خداوند دوست و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند، آنها را از تاريكىها (ى جهل و كفر و فسق) به سوى نور (علم و ايمان و تقوا) بيرون مىبرد، و كسانى كه كفر ورزيدند سرپرستان آنها طغيانگرانند كه آنها را از نور (هدايت) به سوى تاريكىها (ى گمراهى) بيرون مىبرند. آنها اهل آتشند كه در آنجا جاودانند.
*- در مملکت وجود شما، هم "عقل" هست و هم "نفس حیوانی"، از بیرون نیز وحی عقل را مخاطب میگیرد و وسوسههای شیاطین انس و جنّ، نفس حیوانی را - راه رشد و سعادت از گمراهی و ضلالت نیز برای همگان آشکار است؛ و البته اختیار و اراده نیز با خودتان است که «ولایت و زمامداری" کدام را بپذیرید.
*- « لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (البقره، 256)
ترجمه: در (اصول اعتقادات) دين اكراه نيست (زيرا اذعان و باورهاى باطنى اكراهپذير نيست بلكه تابع دليل و برهان است، و) بىترديد راه هدايت از گمراهى (به واسطه اين قرآن) روشن شده است، پس هر كه به طغيانگر (شيطان و پيروانش) كفر ورزد و به خدا ايمان آورد حقّا كه به دستگيره محكم چنگ زده كه گسستن ندارد، و خداوند شنوا و داناست.
در بیرون از مملکت وجود نیز همین قاعده و قانون حاکم است؛ در حکومت درونی و بیرونی، مهم انتخاب شخص و مردم میباشد.
حکومت جهانی:
اگر چه امروزه غرب، داعیه جهانیسازی (Globalisation ) و حکومت جهانی به سرکردگی "طاغوت زمان، امریکا" را دارد و پرچمدار زمینهسازی و تحقق آن شده است، اما دست کم بر مسلمانان پوشیده نیست که «حکومت جهانی»، امر، اراده و وعدهی الهی میباشد و حتماً محقق خواهد شد.
پس خواه ناخواه، همگان به سوی "حکومت جهانی" پیش میروند، و مهم این است که مردمان، در هر عصر و نسلی، چگونه حکومت و حاکمیتی را انتخاب میکنند؛ اما در نهایت، رشد و بیداری از یک سو - ظلم طواغیت از سوی دیگر – احساس ضرورت حکومت واحد عدل جهانی، به رهبری انسان کامل از سوی دیگر، نیازها و نگاهها را متوجه یک منجی الهی مینماید.
وظیفه ما:
ببینید که طواغیت و طرفداران آنها، چه تلاشی برای تحقق اهداف خود دارند و چه اقدامات (اگر چه ظالمانه و جنایتکارانه)ای، برای رسیدن به این خواستهی خود، در هر زمینهای (فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، رسانهای و ...) میکنند، و چه تلاشها و زحماتی میکشند؟!
خب، ما چه میکنیم؟ فقط دعای فرج میخوانیم و یا بدتر آن که به حکومت طواغیت راضی شده و میگوییم خدا هر گاه خواست، خودش تغییر میدهد؟! و البته با این طرز تفکر و باور غلط، زمینه را برای القای این شبهاتی چون: "امام زمان شما غایب است، پس چه فایدهای دارد؟!" مساعد میکنیم؟! یا ابتدا خودسازی میکنیم، سطح اطلاعات و معلومات خود را بالا میبریم، دانش و بینش و بصیرت را عمق و ارتقا میبخشیم، ولایت شناس، امام شناس، دوست شناس و دشمن شناس میشویم، به دیگران کمک میکنیم و در هر عرصهای، با رویکرد "اسلام انقلابی"، که همان اسلام ولایی و اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله میباشد، وارد عمل شده و سعی و مجاهدت میکنیم؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- اگر زمین خدا از حجتش خالی نمیماند، پس چرا ما اکنون از وجود امام بیبهرهایم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7648.html
- تعداد بازدید : 2161
- 8 خرداد 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی امام مهدی