پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): دقت کردهاید که در فضای به اصطلاح مجازی، که میدان جنگ نرم حقیقی میباشد، به ناگهان یک موضوع واحد، هدف قرار گرفته و علیه آن ضدتبلیغ، شبهه پراکنی و ... اوج میگیرد؛ و اخیراً نیز «معجزه» هدف قرار گرفته است؛ حال هر بار به گونهای و با انشایی متفاوت؟! از این رو لازم است که مقوله "معجزه" و این هجمه را مرحله به مرحله مورد تحلیل قرار دهیم.
خبر معجزات:
آن چه از معجزات انبیای الهی در گذشته نقل شده است، همه خبرهایی است که ما از "وحی" دریافت داشتهایم و خودمان در آن زمان و مکان نبودیم که ببینیم. پس باور این اخبار، همه به باور مُخبر (خبر دهنده) بر میگردد. مضافاً بر این که قبل از مسلمانان، پیروان سایر ادیان این اخبار را دریافت باور کرده بودند، چرا که توسط انبیای پیشین نیز بیان شده بود و در کتب آنان نیز آمده است.
پس مشکل هجمه کنندگان، اعتقاد مسلمانان یا سایر ادیان به معجزات انبیا نیست، بلکه انکار مُخبر (خدا) از یک سو و مأموریت ضد تبلیغ از سوی دیگر میباشد، وگرنه برای آنان چه فرقی دارد که من و شما به چه چیزی اعتقاد داریم و به چه چیزی نداریم؟
هدف، انکار غیب است:
خبر از حوادث گذشته برای انسان، خبر از "غیب" است، چنان که خبر از آینده نیز خبر از "غیب" است؛ چه این خبر از غیب را خدا بدهد و چه غیر خدا – چه از اخبار انبیا باشد و یا اقوام و افراد.
حال انسان چه کند؟ بگوید: من جز زمان حال و آن چه با چشم مادی خودم و در شعاع دید ضعیفم میبینم، هیچ چیز را قبول ندارم؟! یعنی همه چیز را جز آن چه برایش نمایش میدهند را انکار نماید.
خب، نه تنها خبر از صد سال پیش نیز خبر از غیب است، بلکه در هر کجا که باشیم، خبر از جای دیگر نیز خبر از غیب میباشد؛ حتی در وجود خودمان و در جمع محسوسات نیز بسیاری از چیزها در غیب است؛ چنان که وقتی کسی مقابل شما ایستاده و با شما سخن میگوید: ذهن، تصورات، نیات و اهداف او برای شما در غیب است.
تحمیل نگاه مادی (ماتریالیستی):
میخواهند بگویند: هیچ خبری مقبول نیست، مگر آن که سندی مادی (مثل سنگواره، یا صوت و تصویر) داشته باشد! این ادعا فقط و فقط برای القای نگاه مادهگرایانه (امپریالیستی) به ما از یک سو و نفی انبیا [که معجزات از دلایل اثبات نبوت آنهاست] از سوی دیگر، برای ما میباشد؛ وگرنه خودشان چنین باوری نداشته و ندارند و چنین نمیکنند.
این در حالی است که خودشان وقتی چند تکه استخوان مییابند، یا شکلی در کوه میبینند، یا فسیلی پیدا میکنند، تمامی مشخصات زندگی یک گروه در چند میلیارد سال پیش را ترسیم میکنند و راجع به آیندهنگری زمین و زمان و "ایسم"ها هم که الی ماشاء الله.
حالا چرا یک استخوان نیم سانتی فسیل شده میتواند گویای تاریخچهی یک نوع از حیات باشد، اما این همه انسان، شکل گیری تمدنها، اقوال موثق و ...، نمیتوانند گویا باشند، مسئله دیگری است.
بشر نادان و متکبر:
بشر وقتی جاهل و کافر شد، بسیار متکبر نیز میگردد، لذا آن چه از علم و امکانات محدود را برای خودش ممکن میداند، برای خداوندی که خالق او و تمامی عالم هستی میباشد، غیر ممکن و محال میشمارد.
اگر حتی سه قرن پیش، به مردم میگفتند: «زمانی میرسد که مردمان دنیا و حتی کودکان، وسیلهی سبک و کوچکی در دست میگیرند و به وسیله آن، هر کس را در هر کجای جهان که بخواهد میبینند و با او صبحت میکنند»، میگفتند: مگه میشه؟ مگه داریم؟ اینها همه خرافه است.
امروزه، سوار شدن بر قطعه آهنی و پرواز در آسمانها و بر روی باد و با صدها مسافر، برای کسی عجیب نیست – القای نطفه به رحِمِ دختر باکره، عجیب نیست – احداث پل روی رودخانهها و یا تونل زیر دریاها، برای کسی عجیب نیست – روزها یا ماهها زندگی در داخل یک قطعهی کوچک آهنی در اعماق اقیانوسها، برای کسی عجیب نیست ...؛ اما اگر بگویند: خدایی که تو و امثال تو و این جهان و قوانین حاکم بر آن را آفریده است، چنین کرده است، آن هم بدون وسایلی که شما میشناسید و در فرصتی که برای شما ممکن نیست، میگویند: اینها خرافه است!
معجزه:
معجزه، یعنی کاری که دیگران از انجام آن عاجزند و به امر خدا، به اذن خدا، بحول و قوهی الهی و بنا بر مشیّت و ارادهی او، توسط انبیا انجام میپذیرد تا مردمان به غیر از براهین و ادلهی عقلی، قدرتنمایی خدا را توسط فرستادهاش ببینند و به نبوت و رسالت او ایمان بیاورند.
هیچ معجزهای، خارج از چارچوب قوانین حاکم بر نطام هستی نمیباشد، ناقض قوانین علیّ و معلولی و ... نمیباشد، منتهی اگر قرار بود که مطابق علم مردم، با وسایلی که مردم میشناسند، در مدت زمانی که دیگران انجام میدهند – با روشهای علمی شناخته شده در زمان باشد و همگان نیز بتوانند انجام دهند که دیگر نامش «معجزه» نمیشد.
باور معجزه:
باور معجزه، مانند باور هر خبر دیگری از آن چه برای ما در "غیب" است، یا با شهود عینی (دیدن) مورد قبول واقع میشود و یا با خبر موثق که مستلزم موثق بودن مُخبِر میباشد.
مگر وقتی حضرات انبیای الهی علیهم السلام در عصر خود معجزهای نشان میدادند، تمامی مردم آن عصر، در آن مکان و زمان حاضر بوده و معجزهی آنها را دیدهاند؟! خیر، یا آثار و شواهدی بود، مانند بینا شدن کور و زنده شدن مرده، و یا رد شدن پیروان از وسط دریا و غرق شدن فرعون و سپاهیانش و اخبارش به سرعت پیچید.
در هر حال مهم وثوق مُخبر است. وقتی کسی با "عقل" خدا را شناخت – با "عقل" ضرورت نبوت را شناخت و سپس با براهین عقلی، اخبار غیبی درست که قابل اثبات بود و نیز معجزات، پیامبر را شناخت، "وحی" و اخبار غیبی که خداوند علیم، حکیم، هادی و سبحان، "مُخبر" آن بوده است را نیز قبول مینماید.
دعوت:
نه حضرت موسی علیه السلام دعوت کرد که مردم به عصای او ایمان بیاورند و نه حضرت مسیح علیه السلام دعوت نمود که مردم به دمِ مسیحایی او ایمان بیاورند و نه پیامبر عظیم الشأن اسلام دعوت نمود که مردم به شق القمر یا سایر معجزات او ایمان بیاورند؛ این اهل دنیا هستند که تا بر خُرده علم و ثروتی میرسند، همگان را دعوت به خود میکنند، بلکه آنها با ادله و براهین عقلی، دعوت به توحید و معاد کردند و با نشان دادن برخی معجزات، به صدق نبوت و رسالت خود دلالت کردند.
معجزه روز:
معجزه در هر عصری، مطابق نیازهای مردم آن عصر میباشد و معجزهی پیامبر این عصر، علم، کلام و کتاب میباشد که در اختیار همگان قرار دارد، قابل رویت و مشاهده علمی و عینی همگان میباشد.
مرتبط:
*- چرا خداوند برای قومی مانند اسرائیل این همه معجزات قابل دیدن میآورد و برای قومی دیگر در زمان دیگر (مثلا زمان حال) این معجزات به آن نوع دیدده نمیشود؟ آیا این عدل خداوند را نقص نمیکند؟ (21 خرداد 1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
(فضای مجازی): چگونه مسلمانان، معجزاتی چون عصای موسی (ع)، یا به دنیا آمدن از دختر باکره و ...، را قبول و باور میکنند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7690.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی