پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در نقل یک حادثهی مهم تاریخی، همیشه حرف و حدیث بسیار است، برخی اصل قضیه را میگویند، برخی به حواشی آن میپردازند، برخی دیگر میگویند: «این زبان حال است و لابد چنین چیزی باید گفته میشده یا در دل ایجاد میشده»، برخی از خود داستان میبافند و ...؛ اما آن چه که قابل استناد میباشد، اخبار و اقوال موثق تاریخی است و نه نقل و گفتارهای گوناگون.
این که امیرالمؤمنین علیه السلام به عبد ود گفته باشند که چرا یار آوردی؟ و یا مگر قرار نبود که تنها بیایی و ...؛ اگر چه مانند هر حیلهی دیگری در جنگ جایز است و اساساً یکی از روشهای جنگ، چه نرم و چه سخت، پرت کردن حواس طرف مقابل است و هر چند که مستندات تاریخی گواه است که به همراه چند نفر و از جمله پسرانش، برای نبرد از خندق رد شده بودند؛ اما در هر حال معلوم نیست که چنین گفتگو و اتفاقی رخ داده باشد.
مرحوم شیخ مفید رحمة الله علیه، در كتاب الارشاد، ماجرای این نبرد امیرالمومنین علی علیه السلام و عمر بن عبدود را به طور كامل و جامع ذكر كرده است و در این نقل معلوم میشود که امیرالمؤمنین علیه السلام از خواست تا از اسب پیاده شود و بجنگد و او که در کارزار فخر عرب کافر بود، پیاده شد و ضربهای زد که از سپر آن حضرت گذشت و به سرشان اصابت نمود و متقابلاً حضرت ضربهای زدند که او را بکشت. خلاصه ترجمهی این نقل موثق، که سایر اقوال موثق نیز شبیه به همین است، به شرح ذیل میباشد:
الارشاد: [در جنگ خندق] چند تن از [قدرتمندترین افراد قریش ]براى جنگ آماده شدند كه از آن جمله عمرو بن عبد ودّ، و عكرمة پسر ابو جهل و هبیرة بن أبى وهب، و ضرار بن خطاب، و مرداس فهرى بودند و لباس جنگ بتن كرده بر اسب سوار شدند و نزد چادرهاى بنى كنانة (كه همراه احزاب آمده بودند) رفتند و بآنها گفتند: اى بنى كنانه آماده جنگ شوید، و خود با شتاب اسبهاى خویش را به جانب مسلمین بجولان درآوردند تا بكنار خندق رسیدند؛ چون نیك نگریستند (و خندق را دور تا دور دیدند) گفتند: بخدا این كار حیله و نیرنگى است كه عرب آن را نیندیشیده است، سپس جایى از خندق كه تنگتر بود در نظر گرفته و اسبان خویش را بدان سو راندند و باسبان زدند تا آنها بدان سوى خندق جهش كردند و آنان را بدین سو آورده بزمین شورهزارى میان كوه سلیع (كه در كنار مدینه است) و میان خندق بود رساندند، از این سو أمیر المؤمنین علیه السّلام با چند تن از مسلمانان بیرون تاختند و خود را بدان تنگنائى كه عمرو بن عبد ودّ و همراهانش از آنجا گذشته بودند رسانده و راه بازگشت را بر آنها بستند.
پس عمرو بن عبد ودّ كه بر خود نشانى زده بود كه جایگاهش دیده شود بر همراهان خود پیشى گرفت و اسب خود را براند همین كه چشم او و همراهانش بمسلمانان (یعنى على علیه السّلام و همراهانش) افتاد ایستاد و گفت: آیا مبارز (و جنگ آورى) هست (كه با من جنگ كند)؟
أمیر المؤمنین علیه السّلام پیش رویش پدیدار شد (و بجنگ او آمد) عمرو بدو گفت: اى برادر زاده بازگرد كه من دوست ندارم ترا بكشم، أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: اى عمرو تو پیش از این با خدا پیمان بستهاى كه اگر مردى از قریش یكى از دو چیز از تو درخواست كرد تو هر كدام خواهى بپذیرى (و یكى از دو حاجت او را برآورى)؟ گفت: آرى آن درخواست چیست؟ فرمود: من تو را میخوانم (كه) بخدا و رسول (ایمان آورى)؟ گفت: مرا بدان نیازى نیست، فرمود: پس درخواست میكنم كه پیاده شوى و فرود آئى !
گفت: بازگرد اى على زیرا كه میان من و پدرت دوستى بود (و من با پدرت دوست بودم) و خوش ندارم تو را بكشم.
امیر المؤمنین علیه السّلام به او فرمود: ولى من تا هنگامى كه تو از حق رو گردان هستى بخدا دوست دارم تو را بكشم. عمرو از شنیدن این سخن به غیرت (و جوش) آمد و گفت: آیا تو مرا میكشى؟ (این را بگفت) و از اسب خود پیاده شده آن را پى كرده برویش زد تا آن اسب از او دور شد و با شمشیر برهنه بسوى على علیه السّلام آمده شمشیر زد، على علیه السّلام سپر كشید و شمشیر او در سپر آن حضرت فرو رفت، از آن سو أمیر المؤمنین علیه السّلام نیز ضربتى بدو زد كه او را كشت.
همین كه عكرمة بن أبى جهل و هبیرة بن أبى وهب، و ضرار بن خطاب، دیدند كه عمرو بر زمین افتاد بر اسبها كه سوار بودند رو به هزیمت نهادند، و دهنه اسب را نكشیده تا آنان را از خندق بدان سو (كه مشركین بودند) بردند ... .
درجهی این ضربه:
ارزش هر عبادت، کار، مجاهده و مبارزهای، متناسب با شدت اخلاص آن برای خدا میباشد و شدت اخلاص در این نبرد به حدی بود که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، آن را افضل بر عبادت همگان تا قیامت برشمردند.
منابع اهل سنّت:
احادیث به این مضمون، در منابع محکم شیعه و هم چنین منابع سنی بسیار و متواتر است، از جمله:
« قال رسول الله صلى الله عليه (و آله) وسلم: لِمُبارَزَةِ عَلي بن أبي طالِب لِعَمرو بنِ عَبد وُد يَوم الخَندق أفضَلَ مِن أعمالِ أمّتي إلى يِوم القِيامة »
ترجمه: رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: مبارزه علی بن ابی طالب با عمرو بن عبدود در روز خندق برتر از عبادت تمام امتم تا روز قيامت میباشد.
الحاكم النيسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله - المستدرك علي الصحيحين، ج 3 ، ص 34، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا - السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر - جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج7 ، ص 108، طبق برنامه الجامع الكبير و ... .
از این رو این نبرد، هم چنان مورد بغض، کینه و حسادت کفار و یهود ستیزهجو میباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا این گفتار درست است که حضرت علی علیه السلام در جنگ با عبد ود، با او حیله کرد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7706.html
کلمات کلیدی:
تاریخی ولایت (امام علی) جنگ و جهاد