این دیدگاه [که برخی روانشناسان دارند]، تاچه مقدار بر اساس عقلی و اسلامی صحیح است: «انسان باید کار خیر و نیک را برای دیگران انجام دهد و کاری به سپاسگزاری یا عدم سپاسگزاری آنها نداشته باشد».
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
جامعه علمی [به ویژه در انسانشناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، حقوق ... یا به تعبیری دیگر علوم انسانی] را میتوان به دو بخش تقسیم نمود: اول آن گروه که علوم را از منابع و آموزههای اسلامی میگیرند و سپس با انشایی متفاوت، به نام خودشان ثبت کرده و انتشار میدهند، تا اگر مردم به سوی حق گرایشی پیدا کردند نیز به خدا گرایش نیابند، بلکه آنها را منشأ بدانند – و دوم گروهی که اصلاً از آموزههای اسلامی خبری ندارند، بلکه صادقانه با عصای علم، پیش میروند و پس از قرون متاولی به همان علومی میرسند که خداوند متعال، آن را به راحتی در اختیار بشریت گذاشته است.
حال این که «انسان کار خیر برای دیگران انجام دهد، اما انتظار تشکر و سپاس نداشته باشد» که سخن جدیدی نیست و دیدگاه نوین "روانشناسان متأخر یا معاصر" نمیباشد، بلکه آموزههای اسلامی سراسر همین است، البته بسیار علمیتر و عمیقتر.
الف – خداوند متعال در گام نخست، فرمود: این را بدان که اولاً نعمت از تو نیست، بلکه از من است – ثانیاً این را بدان تو فقط میتوانی مجرا و واسطه فیض باشی و اگر نباشی نیز کار خدا لنگ نمیماند، بلکه دیگری را جایگزین نموده و به این کمال و فیض میرساند – ثالثاً این را بدان که تو باید شاکرِ نعیم (خدا) باشی و شاکر حقیقی تو نیز فقط خداوند متعال است – رابعاً کار را [نه صرفاً برای نیکی به دیگران]، بلکه برای خدا انجام بده تا روح، اثر، ماندگاری و نتیجه داشته باشد – خامساً وقتی به کسی نیکی میکنی، نه منت بگذار و نه انتظار تشکر، بزرگداشت و ... داشته باشد، چرا که در این صورت نیکی نکردهای، بلکه معامله کردهای. نیکی، در مقابل تشکر، کُرنش، بزرگداشت و ... از سوی دیگران، همه تجارت است که البته همه سبب تکبر و تفاخر نیز میگردد و بالتبع نتیجهی معکوس میدهد.
ب – حال به این چند آیه ذیل دقت نمایید، تا هم با منشأ وحیانی این نظریات آشنا شوید و هم تفاوت علم و حکمت در قرآن را با نظریات افراد بسنجید:
شاکر بودن خداوند سبحان:
« مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا » (النساء، 147)
ترجمه: خدا چه نیازی به مجازات شما دارد اگر شکرگزاری کنید و ایمان آورید؟ خدا شکرگزار و آگاه است.
شاکر خدا بودن نیز به نفع خود انسان است:
« وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ » (لقمان، 12)
ترجمه: ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجای آور هر کس شکرگزاری کند، تنها به سود خویش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زیانی به خدا نمیرساند)؛ چرا که خداوند بینیاز و ستوده است.
شکر (شناخت منعم و نعمت و بهرهوری درست و به جا از آن) موجب ازدیاد نعمت میشود:
« وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ » (ابراهیم علیه السلام، 7)
ترجمه: و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!»
مبادا کسی برای اسلام و ایمان آوردنش، بر خدا منّت بگذارد:
« يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » (الحجرات، 17)
ترجمه: از اينكه اسلام آوردهاند بر تو منّت مىنهند؛ بگو: «بر من از اسلامآوردنتان منّت مگذاريد، بلكه [اين] خداست كه با هدايتكردن شما به ايمان، بر شما منّت مىگذارد، اگر راستگو باشيد.
منّت نگذاشتن (انتظار نداشتن، عوض نخواستن) در نیکی به دیگران:
« الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ » (البقره، 262)
ترجمه: کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس به دنبال انفاقی که کردهاند، منت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسی دارند، و نه غمگین میشوند.
گفتار خوب، در برابر نیازمند، از بخششی که پشتش منت، انتظار و آزار داشته باشد بهتر است:
« قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ » (البقره، 263)
ترجمه: گفتارى پسنديده [در برابر نيازمندان] و گذشت [از اصرار و تندی به آنان] بهتر از صدقهاى است كه آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بىنياز بردبار است.
باطل نکردن کار خوب (صدقات)، با منت گذاشتن، عوض خواستن، ریا و ...:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ » (البقره، 264)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمیآورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمیکند.
***- و آیات بسیار دیگر در این خصوص.
نکته:
کار بیجهت و بیهدف، بقا و ماندگاری و نتیجهی مفیدی ندارد و حبط میشود (پس دیگر نیکی نیست)، حتی اگر کار خوب باشد؛ و بقای هر کاری نیز متناسب با هدف آن میباشد.
کفار (چه اهل علم دنیوی باشند یا نباشند)، پافشاری دارند که انسان فقط خودنگر باشد، حتی در فضایل اخلاقی نیز هدف را «خود» بیان میکنند؛ اما خداوند متعال میفرماید که هدف از هر کاری باید "بندگی من" باشد تا اسمای حسنای من در شما تجلی یابد؛ و چون من باقی هستم، پس شما و کارتان نیز باقی میماند و برای خودتان پر نتیجه میگردد. از این رو نمیفرماید که «هدف از کار خیر، صرفاً همان خیر است»، انسان که ماشین نیست تا فقط کار کند، بلکه میفرماید: هدف همیشه باید «قربة الی الله» باشد و کار باید «فی سبیل الله» انجام گیرد؛ لذا در بخشش و نیکی نیز انتظار تشکر یا عوض، انسان را از هدف درست خارج میکند؛ چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام میفرمایند: «منافقین تعریف از یک دیگر را به هم غرض میدهند و عوضش را انتظار دارند و مطالبه میکنند / نهج البلاغه، خطبه منافقین».
حدیث:
●●●- امیرالمؤمنین علیه السلام: « إنَّ مَكرَمَةً صَنَعتَها إلى أحَدٍ مِن النّاسِ ، إنّما أكرَمتَ بِها نَفسَكَ و زَيَّنتَ بِها عِرضَكَ، فَلا تَطلُب مِن غَيرِكَ شُكرَ ما صَنَعتَ إلى نَفسِكَ »؛ (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص382)
ترجمه: اگر به كسى خوبى كردى در واقع با اين كار خود را گرامى داشتهاى و به خودت آبرو دادهاى، پس به سبب خوبىاى كه به خودت كردهاى، از ديگران خواهان تشكر مباش.
●●●- امیرالمؤمنین علیه السلام: « لا يُزَهِّدَنَّكَ فِى المَعروفِ مَن لا يَشكُرُ لَكَ، فَقَد يَشكُرُكَ عَلَيهِ مَن لا يَستَمتِعُ بِشَى ءٍ مِنهُ، وَقَد تُدرِكُ مِن شُكرِ الشّاكِرِ أكثَرَ مِمّا أضاعَ الكافِرُ، واللّه يُحِبُّ المُحسِنينَ »؛ (نهج البلاغه، حكمت 204)
ترجمه: تشكر نكردن ديگران از تو نبايد تو را به خوبى كردن بىرغبت سازد، زيرا كسى كه از آن نيكى كمترين بهرهاى نمىبرد (يعنى خداوند) از تو قدردانى مىكند و از سپاسگزارى اين سپاسگزار به بيش از آن چيزى مىرسى كه فرد ناسپاس فرو گذاشته است و خداوند نيكوكاران را دوست دارد .
●●●- امام صادق علیه السلام: « إنَّ المُؤمِنَ مُكَفَّرٌ و ذلِكَ أنَّ مَعروفَهُ يَصعَدُ إلىَ اللّه تَعالى فَلا يَنتَشِرُ فِى النّاسِ ، و الكافِرُ مَشهورٌ و ذلِكَ أنَّ مَعروفَهُ لِلنّاسِ يَنتَشِرُ فِى النّاسِ و لا يَصعَدُ إلَى السَّماءِ »؛ (علل الشرايع ج2، ص560)
ترجمه: مؤمن ناسپاسى مىشود، زيرا خوبى او به درگاه خداى تعالى بالا مىرود و در ميان مردم شايع نمىشود، اما خوبىهاى كافر شايع مىشود چون براى مردم است و به درگاه الهى بالا نمىرود.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- نظریه روانشناسان مبنی بر این که انسان باید بدون انتظار تشکر نیکی کند، چه اندازه با عقل و اسلام انطباق دارد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7778.html
- تعداد بازدید : 1910
- 8 تیر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن