اگر اشتباه نکنم، طبق حدیث یا احادیثی هیچ عملی بدون ولایت پذیرفته نیست، حالا سوال اینجاست که ولایت پذیری یعنی چه و از کجا بفهمیم ولایت داریم؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): هم آیات قرآن کریم بر اهمیت ولایت و سببیت آن در قبولی اعمال دلالت دارد و هم در احادیث بسیاری به این مهم تصریح شده است. چنان که امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«اثافى الاسلام ثلاثة: الصلوة و الزکوة و الولایة،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها»؛ (کافى، ج2، ص 18)
ترجمه: سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمىشود .
الف – بدیهی است که اول باید دانسته شود که «ولایت یعنی چه و چیست؟» بعد توجه شود که «آیا ما ولایت داریم یا نداریم، و اگر داریم به چه حدی و به چه شکلی است؟».
"ولایت" در لغت به معنای «سرپرستی و دوستی» میباشد؛ از ولایت خدا گرفته، تا ولایت اهل عصمت علیهم السلام، تا ولایت فقه و فقیه، تا ولایت پدر بر فرزند و ...، همه مصادیق گوناگون همین معنا از ولایت میباشند.
ب – اصل "ولایت" و "ولایت پذیری"، یک امر فطری است؛ از این رو در این عالم، هیچ کس بدون ولایت نیست، حال یا "ولایت حق" را پذیرفته است و یا "ولایت باطل" را گردن نهاده است. چنان که در قرآن کریم به هر دو ولایت و ولایتپذیری تصریح شده است:
« اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » (البقره، 257)
ترجمه: خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
نکته: ولیّ مؤمنین [که موحد هستند]، یکیست؛ و آن "الله جلّ جلاله" میباشد، اما کفار از آن جهت که کثرتگرا هستند، ولی امرهای گوناگونی دارند، مثل ربّ شهوت، ربّ قدرت، ربّ جاه، ربّ مقام و ...، از این رو در آیهی مذکور، ولایت را برای کفار جمع بسته و فرمود آنها «اولیایی» دارند که البته همگی طاغوت هستند، یعنی طغیان کرده و از مسیر خود خارج شدهاند.
ج – "ولایت"، امری است که تسری و جریان دارد. مانند نور، یا آب، یا حلقههای زنجیری که در نهایت به یک جا بسته شدهاند. به عنوان مثال: کسی که "ولایت" شیطان بزرگ را گردن نهاد، حتماً تحت ولایتِ شیطانبچهها نیز قرار میگیرد؛ و همین طور است اگر کسی "ولایت الله" را گردن نهاد، حتماً سیر و جریان این ولایت را نیز میپذیرد؛ از این رو خداوند متعال، اطاعت از والیان برگزیده خود را در راستای اطاعت خود قرار داد و فرمود:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا » (النساء، 59)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [کسانی که در راستای ولایت الهی، صاحب ولایت هستند] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است.
ولایت، حلقه اتصال است:
انسان رها نیست، هر کسی به جایی یا به کسی وصل است و حلقهی اتصال او، محبت و مودت به همان ولایتی است که پذیرفته و گردن نهاده است. بنابر این، فقط کسانی خودشان و اعمالشان وصل به محبوب میگردد و به وصال میرسند که به "حبل الله" و "عروة الوثقی"، که همان جریان "ولایت" است، متصل شده باشند، اما آنان که این اتصال را بریدهاند و به ولایتهای دیگری وصل شدهاند، به پرتگاههای هولناک سقوط خواهند کرد، چرا که ریسمانهای اتصال آنان متعدد، پراکنده و رها شده میباشد و حلقهی آخرش نیز به شیطان لعین و رجیم میرسد که خودش طرد شده و سقوط کرده است.
متصلین: « الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ * وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ » (الرّعد، 20 و 21)
ترجمه: و آنها که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده، برقرار میدارند (به آن چه خدا فرموده وصل شوید، وصل میشوند)؛ و از پروردگارشان میترسند؛ و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند.
منقطعین: « وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ » (الرّعد، 25)
ترجمه: همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند؛ و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مىگسلند؛ و در زمين به فساد مىپردازند؛ آنانند كه زيانكارانند.
ولایتهای غیر همسو:
وقتی "ولایت" جریان دارد و در مصادیقی ظهور و بروز پیدا کرده و تحقق مییابد، ولایتهای همسو و غیر همسو، پدید میآیند، اما هیچ کدام از «والیان یا ولاة امر»، ولایت غیر همسو را نمیپذیرند.
این معنا در عرصه سیاست کاملاً مشهود و مفهوم میباشد. به عنوان مثال: نمیشود کسی ولایت شیطان بزرگ [امریکا] را گردن نهد، اما با جریان آن در ولایت انگلیس، متحدین اروپایی و یا حتی جیرهخواران منطقهای، مخالف باشد و یا ضمن پذیرش ولایت طاغوت، ادعای تبعیت و پیروی از ولایت اسلام و ولایت فقه و فقیه نماید. ولایت طاغوت این را نمیپذیرد.
در پذیرش ولایت حق نیز همین گونه است، چنان که خداوند متعال هیچ ولایت و تسلیمی را جز پذیرش اسلام و تسلیم ولایت خود شدن را نمیپذیرد، پس هیچ عمل بدون ولایتی را قبول ندارد.
« وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ » (آلعمران، 85)
ترجمه: و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زیانکاران است
علتش را نیز بیان نمود و فرمود چگونه خداوند کسانی که پیوند را میگسلند، حق آشکار را انکار میکنند و بدین واسطه به خود و دیگران ظلم میکنند، هدایت نماید، آنها تمامی زمینهها و امکان هدایت را از بین بردهاند:
« كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ » (آلعمران، 86)
ترجمه: چگونه خداوند جمعیّتی را هدایت میکند که بعد از ایمان و گواهی به حقّانیّت رسول و آمدن نشانههای روشن برای آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیّت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد!
از کجا بفهمیم:
با توجه به مباحث کوتاهی که مطرح شد، هر کسی به خوبی و به روشنی میتواند بفهمد که تا چه حد بر ولایت الهی و تسری و جریان آن گردن نهاده است و تا چه حد ولایت غیر را پذیرفته است. هر کسی به باورها، اعتقادات و اعمال خود، و به حبّها و بغضهای خود، بیش از همگان واقف میباشد.
هر کسی میتواند خودش بفهمد که تا چه حدی تحت ولایت الله، رسول الله، اولی الامر (ائمه معصومین علیهم السلام) ... و بالاخره ولایت فقه و ولایت فقیه قرار دارد و حبّ، بغض و مودتهایش چگونه میباشد؟
نکته: البته مقصود این نیست که هر کسی دید عارف بالله یا مجاهد فی سبیل الله نشده، گمان نماید که پس "ولایت پذیر" نمیباشد، بلکه "ولایتشناسی و ولایتپذیری" نیز مانند علم، ایمان، تقوا، بصیرت و عمل صالح، مراتب و درجات گوناگونی دارد.
پس هر کس که دید به خداوند متعال ایمان دارد، او را دوست دارد، دغدغهی معاد و لقاء الله را دارد، به رحمتش امیدوار و از فراق و دوری و عذابش نگران است، به رسول او اعتقاد و عشق دارد، به والیان امر او «معصومین علیهم السلام» محبت و ارادت دارد، به اسلام، فقه و فقیه، باور و علاقه دارد ... و سعی میکند که گامهای صادقانهتر، مخلصانهتر و مؤثرتری بردارد، در خط "ولایت" قرار گرفته است.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
طبق آیات و احادیث، هیچ عملی بدون ولایت پذیرفته نیست؛ ولایت چیست و از کجا بفهمیم که ولایت داریم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7792.html
- تعداد بازدید : 2065
- 11 تیر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون