پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آن چه که ابتدا باید به آن توجه داشت، معنا و مفهوم کلمات و واژگان در هر متنی است، چه انسان آن را بخواند، یا بشنود و یا بگوید.
به کارگیری کلمات مشترک و غیر و مشترک، با معانی متفاوت، گاه متغایر و حتی متضاد و چه بسا نادرست، مانع از درک درست مطلب میگردد؛ گاه سبب خلط مبحث در ذهن میگردد و گاه سبب شناخت یا تصوری غلط و نادرست و در پرسش و پاسخ، به ویژه در عرصهی احکام نیز نسبت به کلمهی مطرح شده پاسخ داده میشود.
به عنوان مثال در همین سؤال، باید دقت شود که بسیار فرق است بین گمان، تخیل، تصور، تفکر و اراده؛ پس اگر انسان معنای هر کدام را نداند، حتی خودشناسی برایش دشوار میشود، چه رسد به دینشناسی و یا احکام.
گمان:
مثال را از موضوع بحث شروع کنیم؛ چه بسا مقصود پرسشگر، «خیال» بوده است، نه گمان!
*- "گمان" یعنی چه و تفاوتی با خیال یا تفکر دارد؟
اگر انسان به چیزی یا موضوعی علم داشته باشد، یا دست کم طرف علمیاش بیشتر باشد، دیگر نسبت به آن شک یا گمان (ظنّ) ندارد – به عنوان مثال میگوید: الآن روز است، یا شب است و یا فلانی کلاهبردار است، یا آدم با تقوا و درستکاری میباشد. اما اگر با مسائل یا شواهدی، غیر متقن مواجه گردید، و باورش به حدّ نیم نیم (پنجاه، پنجاه) رسید، نه توانست به طور قطع تأیید کند و نه توانست به طور قطع رد و تکذیب کند، به آن میگویند: «شک، یا تردید».
سؤال: آیا آقا یا خانم الف، انسان مطمئن و درستکاری است؟ کسی که علم دارد، یا میگوید: بله؛ یا میگوید: خیر – کسی که اصلاً نمیشناسد و علم ندارد، میگوید: "من نمیدانم" – اما کسی که رأی و نظرش پنجاه پنجاه است، دچار تردید و شک میگردد و میگوید: شاید درستکار باشد و شاید نباشد.
اما "گمان = ظنّ" از شک گذر کرده است، درست است که یقین ندارد، اما طرف باورش به یک طرف بیشتر است و میگوید: گمان میکنم که آدم خوبی هست – یا نیست.
اجتناب از گمان:
نظر به این که از یک سو "گمان" بر پایه عدم "دانش و اطلاع قطعی" استوار شده و از سوی دیگر اغلب به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، متوجه افراد دیگر میشود، فرموده است که سعی کنید راجع به دیگران، گمان بد، نکنید؛ چرا که بسیاری از این گمانها، گناه است – و از آن جهت که از یک سو جلوی بیماری بدگمانی در شخص را از بین ببرد و از سوی دیگر مانع از افشای گناه شود، ادامه میدهد که راجع به دیگران تجسس نیز نکنید؛ مضافاً بر این که غیبت دیگری را نیز ننمایید.
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ » (الحجرات، 12)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها (و بسیاری گمان) بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است!
گمانهای گناه:
پس در آیه تصریح کرده است که بله، بسیاری از گمانها، گناه است.
اما چرا نفرمود که «تمامی گمانها گناه است»؟ چرا که گمان کار ذهن است و الزاماً نسبت به دیگران نمیباشد، مثل این که کسی در آسمان چند لکه ابر ببیند و بگوید: به گمانم امروز باران میبارد. پس، چه باران ببارد و چه نبارد، او گناهی نکرده است.
اما گمانهایی هست که حتماً گناه است و اغلب گناه کبیره نیز هست؛ مثل بدگمانی و سوء ظنّ نسبت به پروردگار عالم، که به مثابهی افترا و اهانت به اوست و سبب کفر، شرک و نفاق میگردد و انسان را به هلاکت میاندازد. و یا گمان بد، راجع به مردم.
« وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا » (الفتح، 6)
ترجمه: و [تا] مردان و زنان نفاقپيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد بردهاند، عذاب كند؛ بدِ زمانه (بد عاقبتی) بر آنان باد. و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده و جهنم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است.
خیالها و تصورات گناه:
اما خیال با گمان فرق دارد؛ خیال مرحلهای از "تصورات ذهنی" میباشد؛ ممکن است انسان ناخودآگاه و تقریباً بدون اختیار خیال خوب یا بد کند، یا حتی ممکن است که دیگران در خیال انسان تصرفی کنند، چنان که فرمود: ساحران فرعونی، ریسمانهای خود را انداختند و با سحر خود کاری کردند که بیینده خیال کرد، آنها حرکت میکنند « فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى، طه 66 »
اما گاهی انسان با اختیار و ارادهی خویش، ذهن خود را عادت میکند که گناه یا گناهانی را "تخیل" کند، مثل این که در تخیل خود سرقت، آدمکشی یا زنا نماید. در اینجا نیز باید دقت کند که اگر چه مطلق فعل "تخیل" کردن، گناه نیست، اما تخیل گناه، از آن جهت که خروج ارادی ذهن از مسیر حق و به سوی فسق است، از آن جهت که همین خیال، زمینهساز برای تفکر میشود و تفکر نیز مقدمه عمل است، همه گناه اندر گناه میشود و اگر به مرحلهی "عمل" منجر گردد که دیگر گناه آشکار و بزرگ است. و همین نوع از تخیلات نیز متفاوت است؛ مثل کسی که در خیال و تصور خود، با نوامیس دیگران زنا کند!
نکته:
همان گونه که انسان با انسانهای دیگر، کارهای متفاوت، اشیا و حتی حیوانات یا گیاهان اُنس میگیرد، ذهن و خیال انسان نیز با آن چه دل بدان توجه میکند، اُنس میگیرد؛ و البته که توجه و ارتباط بیشتر، این اُنس را بیشتر و عمیقتر میکند.
از این رو اگر توجه به خدا، قرآن، نماز، علم، اعمال صالح، نیات خیر و ... بیشتر باشد، ذهن و ابزار خیال، تصور و فکر نیز با آنها اُنس میگیرد، و اگر توجه دل به سمت گناه باشد، تمامی این قوا با آن گناه اُنس میگیرد.
پس، باید سعی کرد که عادت تخیل، تصور و تفکر در گناه را از ذهن دور کرد و اگر احیاناً به خاطر عادت یا ...، تخیلی پیش آمد، سریعاً با توجه به امری دیگر، موضوع تخیل را نیز تغییر نمود.
انسان، دارای قوهی اراده است و میتواند تمامی اعضا، جوارح و جوانح خود را تحت کنترل خود در بیاورد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا گمان گناه [که به نظر میرسد از شیطان است] نیز گناه محسوب میگردد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7841.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام