پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بیان نورانی و ژرف حضرت امام صادق علیه السلام، در حدیث عنوان بصیر، در خصوص حقیقت علم، بدین شرح است:
« لَیسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ یقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یرِیدُ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَنْ یهْدِیهُ. فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِی نَفْسِكَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیةِ، وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ یفْهِمْكَ! »
ترجمه: علم به آموختن نیست. بلکه در حقیقت نوری است كه در دل كسی كه خداوند تبارك و تعالی ارادی هدایت او را نموده است واقع میشود. پس اگر علم میخواهی، باید در اوّلین مرحله در نزد خودت حقیقت عبودیت را بطلبی؛ و بواسطهی عمل كردن به علم، طالب علم باشی؛ و از خداوند بپرسی و استفهام نمائی تا خدایت ترا جواب دهد و بفهماند.»
بیتردید شرح و تفسیر این حدیث، مستلزم نوشتن دهها جلد کتاب در هر فراز آن، توسط دانشمندان، حکما، واقفان به علوم قرآنی و حدیثی و دین شناسان زبده و مخلص میباشد [چنان که کتب بسیاری نوشته شده است]؛ پس آن چه در این مختصر بیان میشود، فقط و فقط یک اشاره و آن هم به یک کلمه "علم"، جهت تقریب ذهن میباشد.
** – دقت شود که در همین یک جملهی کوتاه، به چند مهم اشاره شده است، از جمله: «حقیقت علم – نور – اراده – هدف – طلب علم – حقیقت عبودیت – عمل به علم – سؤال از علیم (خدا) و بالاخره فهم و تفهیم»؛ پس هر چه یک محقق بیشتر در مورد مفاهیم این واژگان، در منابعش مانند قرآن، حدیث، علوم انسانی (مثل فلسفه، حکمت، منطق، روانشناسی و ...) بیشتر بداند، پرواز بلندتری در آسمان این فراز از حدیث نموده است.
علم:
الف – برای مفهوم "علم"، تعاریف متعددی شده است. برخی صرف هر دانشی را "علم" نامیدند و برخی دیگر، فقط علوم تجربی را علم نامیدند و ...؛ اما در این حدیث، بحث از "حقیقت علم" شده است.
به عنوان مثال: به این که کسی سالها پزشکی عمومی و سپس جراحی تخصصی قلب و یا چشم را در تئوری و عمل بیاموزد، "علم" گفته میشود، چنان که فراگیری چگونگی ساختن انواع چاقوها و نیز چگونگی کور کردن و کشتن مردمان با آنها نیز "علم" نامیده میشود.
علوم هستهای، "علم" است؛ به کارگیری آن در تولید "انرژی یا داروهای هستهای برای تولید رادیوایزوتوپها و ... "علم" قلمداد میشود، ساختن بمبهای اتمی برای کشتار جمعی نیز "علم" میباشد.
ب – اما، حقیقت "علم" این است که بدانیم، علم، شناخت، کشف و وقوف به "عالَم هستی" و قوانین حاکم بر آن میباشد. جهان هستی را "عالَم" میگویند که جمع و نمود "علامت" میباشد – علامت شناخته شده را "معلوم" و شناسنده یا واقف به آن را "عالِم" میگویند.
ج – اما، مهم این است که بدانیم، "علامت" نه تنها تمام حقیقت نیست، بلکه خودش چیزی جز "علامت" نیست. چنان که امروزه اندیشمندان ملحد و به اصطلاح پساپستمدرن غربی نیز به این حقیقت رسیدهاند. ژان بودریار در کتابش به نام "امریکا"، در پی یک سفر فرضی مینویسد: "هیچ چیزی خودش نیست، بلکه همه چیز وانموده است!" یعنی "علامت" است و چیز دیگری را نشان میدهد.
امروزه، دنیای علم تجربی نیز به این نتیجه رسیده است که «عِلم، یعنی علامتشناسی». اگر مرگی یا قتلی رخ دهد، از روی علامتها علت مرگ و یا حتی شخص قاتل شناخته میشود – اگر بویی به مشام برسد، علامت است که آیا فضای گلکاری شده نزدیک است و یا چیزی در حال آتش گرفتن و سوختن میباشد – هواشناسی، شناخت بیماریها، نجوم ... و هر عِلم یا موضوعی را که در نظر بگیرید، بر اساس "علامت"ها شناخته میشوند، چنان که دوستی و دشمنی نیز با علامتها، آشکار شده و شناخته میشوند؛ حتی همین حروف و سطور، علاماتی برای رساندن مفهوم و مقصود میباشند.
د – اما، مهمتر این است که بدانیم، حالا این علامت و یا این همه علامت در عالَم، چه چیزی، چه کسی، چه هدفی و چه مقصد و مقصودی را نشان میدهند؟
تفاوت اصلی "علم شناسی" در جهانبینی توحیدی و اسلامی، با نگاه الحادی و مادی به عالَم (علامتها) و عِلم به آنه در همین است.
کفار، دهریون، ماتریالیستها، مادهگرایان و یا هر چه که آنها را بنامیم، فقط و فقط خودِ "علامت" را صرف نظر از علامت بودن و سمت و سو و پیام آن میبینند! در واقع به قول شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه، «جهان در نظر آنان، کهنه کتابی است که اول و آخرش افتاده است!»
این نوع از "علم" فایدهی چندانی برای رشد بشر ندارد. مثل کسی میماند که در جادهای پر پیچ و خم و خطرناک، با سرعت میرود و ناگاه علامت نزدیک شدن به گردنه یا پرتگاه را میبیند، و به جای آن که به پیام، مقصد و مقصود آن توجه کند، تحقیق و بحث میکند که این علامت، چند متر است، از چه ساخته شده، ترکیباتش چیست، رنگش کدام است، در کجا نصب شده و ...؟! بدیهی است که این جناب دانشمند، به رغم این همه علوم گوناگون راجع به خودِ علامت، به خاطر عدم توجه به پیام، مقصود و جهت آن، حتماً در پرتگاه سقوط میکند و همراهان را نیز به هلاکت میکشاند.
د – در آموزههای اسلامی (قرآن، حدیث و ...)، به "حقیقت عِلم" که همان اسم، آیه، نشانه یا علامت بودن است توجه شده است، با سمت و سو، پیام، جهت و مقصد و مقصود از علامت.
نکته قابل تأمل:
لابد تا کنون به فیلمهای علمی در زمینه "زیست" و نحوهی پیدایش و تکامل چرخه حیات آنها نگاه کردهاید. گفته میشود: این جانور، برای تأمین غذا، لازم دید که از آب بیرون بیاید، پس برای خودش آبشش درست کرد! یا این گیاه چون در فلان محیط بود، برای خودش چنین رنگ یا شیرهای درست کرد تا حشرات بیایند و گردهی او را پخش کنند، یا این میمون سعی کرد تا قدش را صاف کند و روی دو پا نیز بایستد تا دستش برسد و ...! یعنی تمامی این چرخه را به خود آنها نسبت میدهند!
بیتردید اگر بر این باور باشیم که آن جانوران یا آن گیاهان و حشرات، چنین علم و اراده و اختیاری داشتند و میتوانستند آنها را به کارگیرند، پس بسیار دانشمندتر از تمامی نوابغ بشری در طول حیات بودهاند و هم چنین بسیار قدرتمندتر از تمامی قدرتها و تکنولوژیها.
خداوند متعال نیز از همان خورشید، ماه، ستاره، مدار، انسان، حیوان، حشره و گیاه خبر میدهد، اما با تأکید بر مبدأ پیدایش، ربوبیت، مالکیت، هدف و غایتش. یعنی تعریف میکند که این علامت، کجا را به شما نشان میدهد.
نتیجه:
پس علم، صرفاً آموختهها نیست، بلکه علامت شناسی برای اتخاذ جهت و پیمودن آن به منظور رسیدن به مقصود میباشد. لذا فرمود: حقیقت علم، یک نور است، یعنی روشن کنندهی راه است، آن هم نه برای همگان، بلکه برای هدایت کسی که آن هدف را قصد و اراده کرده باشد و بالتبع مشمول ارادهی در هدایت او میشود. تصمیم، اراده و اتخاذ هدف و سمت و سو نیز کار "قلب" است، نه کار عقل، چرا که انسان هر چقدر هم علم داشته باشد، در نهایت به سوی "محبوب" میرود و نه معروف (شناخته شده). لذا فرمود:
« لَیسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ یقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یرِیدُ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَنْ یهْدِیهُ ».
- علم به آموختن نیست. بلکه در حقیقت نوری است كه در دل كسی كه خداوند تبارك و تعالی ارادی هدایت او را نموده است واقع میشود.
معلم:
حال چه کسی به جز «عالِم» میتواند «معلم» باشد. لذا در قرآن کریم فرمود: «وَقُل رَّبِّ زِدْنِى عِلْمًۭا – و بگو پروردگارم! علم مرا زیاد گردان / طه، 114»؛ و در حدیث فوق فرمود که طالب عِلم، از خدا درخواست مینماید که به او بفهماند « وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ یفْهِمْكَ ».
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
منظور از « علم به تعلیم نیست، بلکه نوری است که خداوند متعال آن را ...» در حدیث "عنوان بصری" چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7923.html
کلمات کلیدی:
قرآن علم