پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "نظام هستی"، یعنی "نظم حاکم بر عالم خلقت"، که نه تنها در آن جهلی وجود ندارد، بلکه کاملاً علیمانه و حکیمانه و به نحو احسن خلق شده است.
عالَم، تجلی عِلم علیم (خداوند سبحان) است، پس نظام حاکم بر آن نیز علیمانه میباشد، که اگر نبود، نه تنها برای بشر شناخت عالَم، پدیدهها، تناسبها، اندازهها، علت و معلولها ... و اساساً کشف هیچ علمی میسر نبود، بلکه عالَمی خلق نمیشد و اگر چیزی هم غیر علیمانه خلق میشد، بقایش لحظهای تداوم نمییافت.
نقص و کمال:
اما هر چه هست، مخلوق و پدیده است. یعنی هیچ چیزی جز خداوند متعال، بذات خود هستی و غنا ندارد؛ و بالتبع مخلوقات (موجودات)، آن چه دارند را از جای دیگری گرفتهاند؛ پس همگان بالذاته، فقیر و نیازمند هستند و تنها غنی، اوست، لذا تنها "حمید – ستوده" نیز اوست:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » (فاطر، 15)
ترجمه: ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
*- بنا بر این، هر چه هست، بالذاته عین نقص (نیستی و عدم وجود کمال) میباشد، و هر مخلوقی هر چه دارد، از جای دیگری به او داده شده است و در واقع تجلیّ کمال دیگری است که در او ظهور یافته است.
*- منتهی تجلی هر کمالی در هر موجودی، به اندازهی ظرفیت وجودی اوست. ظرف یک لیتری، فقط یک لیتر از آب اقیانوس را در خود جای میدهد و ظرف هزار لیتری، بیشتر. اما هیچ ظرفی، قابلیت پذیرش بیشتر از ظرفیت خود را ندارد.
*- دنیا نیز دار تکامل است. چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ معنوی (غیر فیزیکی)؛ چنان که نطفه یا بذر رشد نموده و به حیوان، انسان و یا گیاه مبدل میگردد، یا عقل و مغز و ... رشد مییابد و پذیرای "علوم" میگردد.
انسان:
علم و جهل: پس، انسان وقتی به دنیا میآید، ابزار را دارد، اما نور دیده ندارد، گوشش درست نمیشود، دستان، انگشتان و بازوانش قدرت ندارند، نمیتواند روی پا بایستد، جز شیر نمیتواند هضم کند، زبانش قدرت تکلم ندارد ...، چنان که به لحاظ علمی نیز هیچ نمیداند و قدرت شناخت و تمیز حق و باطل، خیر و شر، نفع و زیان و ... را ندارد، اما به تدریج و متناسب با تکامل، ظرفیتش بیشتر میشود و با استفاده از ابزارهای شنوایی، بینایی و فهمی (قلب)، نسبت به علوم گوناگونی واقف میگردد:
« وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ » (النّحل، 78)
ترجمه: و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که هیچ چیز نمیدانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آورید!
اختیار: از سویی دیگر، به انسان قوهی اختیار و انتخاب داده شده است. از این رو ممکن است کسی با اختیار خود از موهبتها و نعمات درست استفاده کند و ظرفیتش را افزایش دهد، و ممکن است کسی استفاده نکند و یا درست استفاده نکند [یعنی شکر و ناشکری]؛ هم چنین انسان (یا انسانها) میتوانند مانع از رشد انسانهای دیگر در بُعد علمی، فرهنگی، اقتصادی و ... گردند، و یا در واقع به آنها "ظم" کنند، چنان که انسان (یا انسانها) میتوانند با اراده، اختیار و همّت، آن ظلمها را دفع کنند و مشکلات را رفع نمایند.
*- از این رو، شاهد جهل و فقر نامطلوب در میان انسانها و جوامع میگردیم.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه