پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): متن و ترجمه آیهی مبارکه به شرح میباشد:
« وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ » (الأنعام، 51)
ترجمه: و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز میترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعتکنندهای جز او [= خدا] ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!
این بیان، در آیات دیگری نیز آمده است، مانند: « لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِىٌّۭ وَلَا شَفِيعٌۭ / جز خدا، نه یاوری دارند، و نه شفاعتکنندهای! / الأنعام، 70»
الف – برای واژهی «شَفع» معانی متفاوتی ذکر کردهاند، اما در مجموع به ریشهی «نزدیکی و ضمیمه شدن چیزی به چیز دیگر» میباشد، یا شاید به تعبیری بتوان گفت: همراهی و همیاری و مساعدت. از این رو در نماز شب نیز "نماز شَفع" در برابر نماز "وتر" قرار دارد، چرا که "وتر" یعنی تنهایی و "شفع" دوتایی و زوجیت را میرساند.
ب – بنابر این، شفیع کسی است که همراه میشود تا مدد برساند، تا با رفع نقص، کامل نماید. حال اگر این شفیع خدا بود، با لطف، کرم، جود، فضل، غفران و رحمتش، بندهاش را مدد میکند و اگر غیر از خدا بود، در کنار بندهای قرار میگیرد، دعا و وساطت و درخواست خود را ضمیمهی او میکند و از خدا مدد میطلبد [نزد خدا شفاعت میکند]، چرا که هیچ مددکاری جز خداوند متعال وجود ندارد.
شفاعت خوب، شفاعت بد:
بیان شد که "شفاعت" همراه شدن و ضمیمه شدن میباشد، لذا اختصاص و انحصاری به شفاعت اهل عصمت علیهم السلام، نزد پروردگار عالَم ندارد.پ؛ بلکه هرگونه همراهی به قصد مددرسانی جهت رسیدن به هدفی، "شفاعت" میباشد، و هیچ کس را گریزی از توسل به وسایل و شفاعت نیست.
از این رو، اگر هدف خوب باشد و همراهی نیز خوب باشد، میشود «شفاعت خوب»، اما اگر هدف بد باشد و همراهی نیز بد باشد، میشود "شفاعت بد"؛ لذا فرمود:
« مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا » (النساء، 85)
ترجمه: کسی که شفاعت [= تشویق و کمک] به کار نیکی کند، نصیبی از آن برای او خواهد بود؛ و کسی که شفاعت [= تشویق و کمک] به کار بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت. و خداوند، حسابرس و نگهدار هر چیز است.
*- خداوند سبحان و رحمان، خودش شفیع خوب است و شفیعان نزد او نیز شفاعت کنندگان خوب هستند.
شفیع اول و آخر:
بنابر این، اول شفیع، خود خداوند سبحان میباشد که خالق، مالک و ربّ ماست و هر کجا باشیم، تنها نیستیم و او با ماست « وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ - و هر جا باشید او با شما است / الحدید، 4». آخرین شفیع نیز خود اوست، چرا که نه تنها همه شفاعتهای دیگر نیز نزد او انجام میپذیرد، بلکه او در تمامی اسماءاش اول و آخر میباشد:
« هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ » (الحدید، 3)
ترجمه: اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست.
مضافاً بر این که وقتی از شفیعان نیز کاری بر نمیآید تا رفع نقص کنند و کمالی بیافزایند، تا قابلیت نجات از جهنم و سکونت در جوار قرب او ایجاد شود، از خودش کار بر میآید، گناهانی را میبخشد که جز او کسی از آنها خبر نداشت، و گناهانی را میبخشد که دیگران باورشان نمیشد که مورد عفو قرار گیرد و اجری میدهد که قابل تصور و محاسبه نمیباشد. پس خودش "شفیع" است.
ولیّ و شفیعی جز خداوند متعال وجود ندارد:
بنابر این، چون خالقی، مالکی، ربّی، قادری، غفاری، رحمان و رحیمی و اول و آخری جز او وجود ندارد - اوست که همیشه، در هر آن و در هر کجا با بندگانش است - بازگشت به سوی اوست -مالک یوم الدین اوست و شفاعتهای دیگر نیز نزد او صورت میپذیرد، در حقیقت هیچ "ولیّ و شفیعی"، جز او وجود ندارد. لذا هم "ولیّ" اسم خداست و هم "شفیع"، چنان که فرمود: « لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِىٌّۭ وَلَا شَفِيعٌۭ - جز خدا، نه یاوری دارند، و نه شفاعتکنندهای ».
تجلی اسم شفیع در دیگران:
هستی و کمال محض اوست و هر چه هست، تجلی اوست. بنابر این انسان خودش و تمامی کمالاتش نیز تجلی اوست. [هستی یعنی کمال، کمال یعنی هستی، هر دو یعنی غنا و بینیازی، که همه الله جلّ جلاله میباشد].
بنابراین، اسمهای خداوند سبحان، در مخلوقاتش، به تناسب حکمت و مشیّت الهی و ظرفیت وجودی مخلوقات، تجلی مییابد. زنده، تجلی حیّ است – عالِم، تجلی علیم است – قدرتمند، تجلی قادر است – دلسوز و مهربان، تجلی رئوف است – کسی که دیگران را مورد ترحم قرار میدهد، تجلی رحمان است ...، چنان که به پیامبر اعظم، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله فرمود: « وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ – و ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم / الأنبیاء، 107 ».
بیتردید ایشان نیز از خودشان، نه وجودی دارند، نه حیاتی دارند، نه علمی دارند، نه قدرتی دارند و نه رحمتی؛ بلکه هر چه هست، تجلی اوست.
اسم شفیع، نیز در موجودات عالم تجلی مییابد. این تجلی گاهی "تکوینی" است، یعنی در خلقت است، مثل همراهی "روح و جسم" یا آثار "تعقل و تفکر، در اراده و تصمیم" ...، و گاهی "تشریعی" است، مثل این که افرادی، برای دیگران، نزد خداوند متعال شفاعت کنند.
از این رو، از یک سو فرمود که نماز، قرآن، جهاد و تمامی عبادات نزد خدا شفاعت میکنند، یعنی ضمیمه میشوند تا نقص برطرف شود، کمال حاصل گردد و قابلیت به وجود آید؛ چنان که افراد گوناگون، مانند پدر و مادر، دوستان و آشنایان (در دعاها و ...) شفیع میگردند و حتی ملائکه نیز در دعا و ... شفاعت میکنند، که رأس تمامی این شفیعان، اهل عصمت علیهم السلام قرار دارند – اما از سوی دیگری میفرماید که شفاعتهای دیگر نیز فقط به اذن او انجام میپذیرد و یا این شفاعتها (باهم بودنها و ضمیمه شدنها) هیچ نفعی ندارند، مگر با اجازهی او. پس باز هم "شفیع" فقط خداست و اگر اجازه داد، اسم شفیع، در دیگران نیز تجلی مییابد و اثر میگذارد:
« وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ » (سبأ، 23)
ترجمه: و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمىبخشد، مگر براى آن كس كه به وى اجازه دهد. تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود، مىگويند: «پروردگارتان چه فرمود؟» مى گويند: «حقيقت؛ و هموست بلندمرتبه و بزرگ.»
رضایت:
این آیهی مبارکه و آیات دیگر، گواه بر آن است که "شفاعت" چه نزد خدا و چه نزد دیگران وجود دارد و انسان را گریزی از شفاعت نمودن و مورد شفاعت واقع شدن نیست، چرا که انسان غنی نیست، بلکه نیازمند میباشد، اما "شفاعت نزد خدا"، هیچ گاه مؤثر واقع نمیشود، مگر به کسی که به او اجازه شفاعت کردن داده است. و او، این اجازه را به کسی میدهد که از او راضی باشد و هدف از شفاعت نیز جلب رضایت اوست.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در قرآن فرمود: شفاعت کنندهای جز خدا وجود ندارد! مگر اهل عصمت (ع) شفاعت نمیکنند و مگر خدا شفاعت میکند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7966.html
کلمات کلیدی:
قرآن قیام شفاعت سوره انعام