ش (تهران): چگونه بر شیطان درون تسلط یابیم و چگونه میتوانیم نسبت به نماز عشق و علاقه پیدا کنیم.
«ایکس – شبهه»: راجع به چگونگی تسلط بر شیطان، [ما و شما و همگان]، باید به راهکارهایی که خود خداوند متعال فرموده است رجوع کرده و آنها را به صورت مستمر به کار بندیم.
الف – شرط و قدم اول در مبارزه با دشمن، همان «دشمن شناسی» است. بدیهی است که تا کسی دشمن را نشناسد، حتی با او مخالفت هم نمیکند، چه رسد به مبارزه و چه بسا از غفلت فریب خورده و او را دوست نیز بشناسد. لذا خداوند متعال با قید این که او دشمن آشکار شماست، امر میکند که اطاعتش نکنید:
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنىِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكمُْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (یس - 60)
ترجمه: مگر با شما عهد نسبتم و نگفتم اى فرزندان آدم شيطان را اطاعت مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است.
اغلب ما میدانیم که «شیطان»، چه ابلیس باشد، چه افراد و چه هوای نفس، دشمن است، ولی باور نکردهایم. لذا قدم اول دشمن شناسی و باور دشمنی اوست و قدم بعد مقابلهی با اوست. یعنی هر چه گفت، خلافش را انجام بدهیم.
ب – نکتهی مهم بعدی که سبب حفظ انسان از تبعیت شیطان میشود، باور معاد است. خیلیها خدا (مبدأ) را میشناسند، اما به معاد باور محکمی ندارند. اگر ما مقصد را باور داشته باشیم، حتماً در سفر درست و به سوی مقصد حرکت میکنیم و سعی میکنیم که منحرف نشویم و اگر شدیم نیز سریع بر میگردیم.
ج – اما راجع به نماز، نکته بسیار است و از جمله آن که انسان باید «مخاطب» را بشناسد و گفتگوی خود با او را باور کند. آن وقت ارتباط بین عاشق و معشوق برقرار میشود و این ارتباط حتماً شیرین است. تا حدی که انسان دوست ندارد به پایان رسد و وقتی هم به اجبار به پایان برسد، آدمی منتظر فرصت و نوبت بعدی تجدید این دیدار و گفتگو میشود. اما نماز بیتوجه، ملالآور و خستگیآور میشود و طبعاً انسان نسبت به آن بیرغبت میشود.
کافی است یک بار تجربه کنیم. مثلاً چند دقیقه قبل از اذان خود را حاضر کنیم. حاضر برای گفتگوی با محبوب. بعد در دل بگوییم: خدایا تا چند دقیقهی دیگر، اذان میشود، یعنی اذن میدهی که بیایم و مستقیم با تو مرتبط شوم و راز و نیاز کنم و من لحظه شماری میکنم. و بعد که اذان شد، یا در جماع شرکت کنیم و همهی حواسمان را به حضور در محضر حقتعالی بدهیم و اگر نشد، مقابل حق تعالی با عشق و ادب بایستیم و نماز بخوانیم. شاید لذت همین یک بار، تداومش را به دنبال آورد. در هر حال شروط و رسم عشق و عشقبازی را همگان بلد هستند، چون فطری است. فقط لازم است لحظاتی به معشوق توجه کنند. سبب تنبلی به نماز، بیشتر به خاطر این است که با خدا کاری نداریم و فقط میخواهیم نمازمان را خوانده باشیم. به قول مولوی:
غرض از نماز این بود که با تو – حدیث درد فراق باز بگذارم
وگرنه این چه نمازیست که من بی تو – نشسته روی به قبله و دل به بازارم
البته رعایت شروط ظاهری که برای نماز وضع شده است، تأثیر به سزایی در درک روح نماز دارد. مثل رعایت اول وقت، پاکی لباس، پاکی جای نماز و ... .
- تعداد بازدید : 3210
- 26 دی 1389
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون نماز