پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): یکی از مشکلاتی که سبب درک کمتر مفاهیم و بالتبع "شناخت" کمتر میگردد، عدم توجه لازم به معانی صحیح کلمات میباشد و بدتر آن که گاهی کلمهای به معنای غلطی رایج شده است و ما در خواندن مطالب متفاوت در آن زمینه، همان معنای غلط را تصور میکنیم.
عزیز:
از جمله این کلمات، "عزیز" میباشد که تصور ما این است که به فرد محبوب گفته میشود، چنان که اگر کسی دیگری را دوست داشته باشد، او را "عزیزم" خطاب میکند. در حالی که "عزّ" یعنی نفوذ ناپذیری، و کسی که نفوذناپذیر و شکست ناپذیر باشد را "عزیز" میخوانند، که این شکستناپذیری، سبب عزّت او به معنای سربلندی و ارجمندی و گرامی و محبوب شدن نزد دیگران میگردد.
عزیز، نام خداست:
از این رو، "عزیز" نام خداست، چرا که او هستی محض، کمال محض، احد، صمد، غنی و "لَیسَ کَمِثلِهِ شَیء – بی مِثل و مانند" است و هر چه هست، مخلوق او و تجلی اسمای اوست. چنان که فرمود: « وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ - و در حقيقت، پروردگار تو همان شكستناپذير مهربان است.»
فقط خدا "عزیز" است:
این طور نیست که تصور شود، خدا عزیز است، فلانی هم عزیز است، دیگری هم عزیز است و البته نسبتهایشان با هم متفاوت میباشد؛ بلکه حقیقت این است که فقط و فقط خدا "عزیز" است، چرا که فقط او صمد و غنی است و هر چیز دیگری ذاتاً نفوذ پذیر و مغلوب میباشد. از رو فرمود که همه "عزّت" مال اوست. « فَلِلَّهِ ٱلْعِزَّةُ جَمِيعًا – [نفوذ ناپذیری و سربلندى] يكسره از آنِ خداست».
انسان نیز عزّت را دوست دارد:
انسان، فطرتاً عاشق کمال (عاشق خدا) آفریده شده است، اگر چه کمال محض را نشناسد و گاه به عمد یا خطا جَعل کند و بدل را به جای اصل بگذارد و دیگرانی را نیز به عنوان «إله» برگزیند.
از این رو، تمامی انسانها، عزیز بودن، گرامی بودن و سربلند بودن را دوست دارند. منتهی انسان باید دقت کند که از خودش هیچ ندارد، لذا هر کمالی را باید از غیری (دیگری) که صاحب آن کمال است، اخذ نماید.
پس هر کسی که عزیز بودن و عزّت را دوست دارد، باید بداند که فقط خدا "عزیز" است و اگر او وصل شد و این اسم خدا در او نیز تجلی یافت، او نیز عزیز میشود، چنان که فرمود:
« مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ » (فاطر، 10)
ترجمه: کسی که خواهان عزّت (نفوذ ناپذیری و سربلندی) است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ کلمه پاکیزه (کلمه فقط لفظ نیست) به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد؛ و آنها که نقشههای بد میکشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود میشود (و به جایی نمیرسد)!
تفاوت عزت نفس با اعتماد به نفس:
در روانشناسی، کتب، رسانهها و ...، بسیار در مورد "اعتماد به نفس"، بحث میشود و انسان یا جامعه را به آن تشویق و ترغیب میکنند.
این واژهی "اعتماد به نفس" نیز مثل سایر غلطهای مصطلح میباشد، مقصودشان این است که انسان دچار خودفراموشی، خودناباوری، قدرنشناسی نعمات و ... نگردد، وگرنه "نفسی" که ذاتاً فقیر است و از خود چیزی ندارد و مالک خیر و شرّ خود نیز نمیباشد، نه عزّتی دارد و نه قابل اعتماد میباشد؟! بیتردید فقط به مالک، غنی، قادر و عزیز میتوان اعتماد کرد، که آن هم فقط خداست.
آیتالله جوادی آملی: «یكی از افكاری كه از مغرب زمین به حریم اندیشه ناب توحیدی مسلمانان و موحدان نفوذ كرده، این است كه اعتماد به نفس از فضایل است و باید دیگران را به آن ترغیب كرد؛ در حالی كه اسلام هرگز اعتماد به نفس را تأیید نكرده است؛ زیرا انسانی كه مالك هیچ شأنی از شئون خود نیست: [ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا - و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند / الفرقان، 3] چگونه میتواند بر خود تكیه كند؟ آنچه از نظر اسلام فضیلت به شمار میرود و دین به آن بها میدهد اعتماد و توكل بر خداست / (مراحل اخلاق در قران کریم ص367 تا369) »
راهکار تقویت عزّت نفس:
در روانشناسی میگویند: برای تقویت عزت نفس، انسان باید ارزشهای خود را بشناسد و بازتاب آنها را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد و ... .
میتوان گفت که این جمله خطا و غلط نیست، اما باید اذعان نمود که نصفه نیمه و ناقص است. چرا که انسان اگر داراییها و ارزش خود را نشناسد و منشأ این کمالات را نشناسد که سطحینگر شده و به ظاهرگرایی و در نهایت تفاخر و تکبر روی میآورد؛ و اگر حقیقت خود را بشناسد، که متوجه میشود سراسر نقص، فقر و نیاز به غیر است، پس ممکن است که دچار ناامیدی، یأس و سرخوردگی و ذلت گردد که درست نقطه مقابل عزّت است.
پس، نگرش و راهکار درست در بُعد نظری، نصفه و نیمه ندیدن خود و دیدن "اول و آخر" میباشد. ببیند که غنی و عزیز (نفوذ ناپذیر و سربلند) فقط اوست و خودش هر چه دارد، از او دارد. و نگرش و راهکار درست در بُعد عملی نیز این است که مانند اتصال قطره به اقیانوس، به منشأ و منبع غنا و عزّت "وصل" شود.
وصل:
این مقولهی "وصل و اتصال" بسیار مهم است (که قبلاً مورد بحث قرار گرفته است)؛ هویتها، زیباییها، قوتها، پایداریها و تمامی کمالها، در ظرف خالی، فقط و فقط با "وصل" شدن شکل میگیرد و تحقق میپذیرد. صلاة (نماز)، وصل است – صلوات، وصل است – صله ارحام، وصل است و آن چه خدا فرموده بدان وصل شوید، سبب تجلی، ظهور و بروز اسمای کمالیه الهی در انسان میگردد و انسان عزیز (نفوذ ناپذیر و سربلند) میشود.
بنابر این، آدمی هر چه با شناخت (معرفت)، عبادت و اطاعت خالصانه، بیشتر به "عزیز" وصل شود، خودش نیز از "عزت = نفوذ ناپذیری و بالتبع سربلندی و گرامی شدن" بیشتری برخوردار میگردد. چراغ (لامپ یا ...) اگر به منبع انرژی وصل شد، نور را تجلی داده و خودش نورانی و منوّر میگردد.
اتصال:
« وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ » (الرّعد، 21)
ترجمه: و كسانى كه آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده پيوسته مىدارند (به آن چه فرموده وصل شوید، وصل میشوند)، و از خداى خويش مىترسند، و از بدى حساب بيم دارند.
انقطاع:
« وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ » (الرّعد، 25)
ترجمه: آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن میشکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع میکنند، و در روی زمین فساد مینمایند، لعنت برای آنهاست؛ و بدی (و مجازات) سرای آخرت!
عزیز نزد کی؟
مهم این است که انسان "عزّت نفس" را در چه ببیند و بخواهد نزد کی عزیز و گرامی باشد؟ اگر فقط بخواهد که نزد دیگران "عزیز" باشد، باید دقت کند که آن دیگران نیز خودشان فاقد عزت و طالب آن هستند و "عزّت نزد ذلیل"، معنا، مفهوم و ارزشی ندارد. بلکه انسان باید تلاش کند که نزد عزیز، دارای عزّت باشد. بنابر این، چون عزیز و صاحب عزّت فقط خداست و تمام عزت مال اوست، انسان باید سعی کند که با اتصال، متجلی عزت او گردد، تا نزد او عزیز شود؛ وقتی انسان نزد او عزیز شد، خداوند منّان عزّت خود را در او تجلی میدهد، پس نزد خودش و دیگران نیز "عزیز" میگردد. از این رو فرمود که «گرامیترین شما نزد شما، با تقواترین شماست».
پس در یک جمله: راهکار تقویت عزّت نفس، تقویت شناخت و ایمان از یک سو، و عبادت و اطاعت خداوند متعال از سوی دیگر میباشد. بدیهی است که همین اطاعت، مستلزم رعایتها و تمرینهای بسیاری در تمامی زمینههای اخلاقی و احکامی میباشد که همه اسباب تقویت عزّت نفس هستند.
- تعداد بازدید : 3783
- 7 شهریور 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون ذکر