آیا امکان دارد فردی از ابتدا و بالذات بدبخت آفریده شود؟ آیا خوشبختی یا بد بختی انسانها چیزی از پیش تعیبن شده است؟ (دیپلم ریاضی فیزیک / کرج)
پایگاه پاسخ پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این همان سؤال مربوط به «جبر و اختیار» است که به اشکال متفاوت مطرح میگردد.
اگر چه تعریف «خوشبختی و بدبختی» مهم است؛ نه نام هر رفاهی را میتوان "خوشبختی" گذاشت و نه نام هر "محدودیتی" را میتوان "بدبختی" گذاشت؛ اما در هر حال وقتی سخن از "آفرینش، خلقت و ذات آدمی" به میان میآید، موضوع با شرایط زمانی، مکانی و متغیر متفاوت میگردد.
ممکن است افراد بسیاری در همان ابتدای تولد، در خانواده، شهر، کشور و محیطی گرفتار در فقر، یا جهل، یا فساد به دنیا بیایند و بالتبع از همان ابتدا با مشکلات بسیاری مواجه گردند، اما این فرق دارد تا چگونگی خلقت، ذات یا سرنوشت محتوم و از پیش تعیین شدهی آنها برای آینده.
الف – سرنوشت از پیش تعیین شده، یعنی حاکمیت "جبر"ی که برای انسان راه گریز و ایجاد تغییری در آن ممکن نمیباشد. مانند وجود زمین، آسمان، خورشید، ماه، سیارات و قوانین حاکم بر آنها و اثرات جبری آنها بر حیات جانداران روی زمین. و هم چنین اصل "وجود" قیامت.
ب – تصور حاکمیتِ چنین جبری بر تمامی شئون انسان و زندگی او، یعنی تکذیب هر گونه "اختیار، اراده و انتخاب" برای او، در اتخاذ مواضع، تفکر، تدبیر، برنامهریزی، کار و تلاش جهت تحقق اهداف و ... .
ج – بدیهی است که اگر انسان، فاقد عقل، اختیار و اراده باشد، عقل مدبر نیز در او وجود نخواهد داشت و بنابر این سؤالی هم در ذهنش پدید نمیآید و به دنبال پاسخ نیز نمیرود.
د – اگر جبر محض حاکم و سرنوشت آدمی محتوم (حتمی و از پیش تعیین شده) باشد، دیگر نه تنها ارسال انبیا، رسول و اولیای الهی، برای دعوت از سوی آنان و پیروی از سوی مردم، کاری بیمعنا و بیهوده خواهد بود، بلکه اساساً قیامت، محاسبه، محاکمه، پاداش و کیفر نیز معنا و مفهومی نخواهد داشت. چرا که مؤاخذه و محاسبه، در مورد "تکلیف" است و "تکلیف" نیز در مورد توانها و امکانات است که از جمله آنها، "اختیار" میباشد. وقتی امکان تسلیم یا مخالفت وجود نداشته باشد، نه دعوت معنا دارد و نه بازخواست و نه کیفر یا پاداش (حتی در دنیا). اگر "جبر" حاکم است، چرا مدرسه و دانشگاه تأسیس میکنند، تدریس میکنند و سپس امتحان میگیرند و نمره میدهند؟!
خلقت:
بنابر این، خلقت انسان، بر اساس "فطرت" اوست و فطرت نیز همگانی و پاک میباشد. در مثال میتوان تشبیهی به آینه نمود که از یک سو "آینه" هست و قابلیت انعکاس دارد و مانند یک جرم کدر نمیباشد، اما از سوی دیگر، قابلیت چرخش به هر سو و انعکاس هر نور یا تصویر [زشت یا زیبایی] را دارد. پس "فطرت" جبری است و تابش یا پوشاندن آن، اختیاری میباشد.
در حدیث معتبر آمده است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: « کُلُّ مَوْلوُدٍ یوُلَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ؛ - هر مولودی بر اساس فطرت متولد میشود / المیزان، ج 16، ص 193، به نقل از اصول کافی »؛ و پیامبر اعظم و امام باقر و ... علیهم السلام در تفسیر این حدیث فرمودند: « یعنی انسانها بر فطرت خداشناسی آفریده شدهاند.»
از این رو در قرآن کریم نیز میخوانیم که خداوند متعال، انسان را دعوت به "دین فطری" نموده است. فطرتی که همه انسانها بر اساس آن خلق شدهاند و تبدیل پذیر نیز نمیباشد.
« فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (الرّوم، 30)
ترجمه: پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمیدانند!
تغییر سرنوشت:
در این عالم، هیچ امر مادی یا غیر مادی، از چارچوب قوانین ثابت "علیّت"، مستثنا نمیباشد. پس آن چه که "جبر" است، قوانین حاکم بر نظام خلقت و هدایت میباشد، اما قرار گرفتن در کدام شرایط، در بسیاری از موارد، اختیاری است.
فرض کنید که آّب، سبب رطوبت میگردد و این یک جبر است. اما هنگام بارش باران، کنار دریا یا رودخانه یا آبشار و ...؛ در بسیاری از موارد، اختیار با انسان است که آیا خود را در معرض این آب قرار بدهد یا ندهد. چنان که حرارت خورشید یا آتش، گرم کننده و سوزاننده است، اما در بسیاری از موارد اختیار با انسان است که خود را در معرض این حرارتهای سوزاننده قرار دهد یا ندهد.
از این رو، تعیین و تغییر "سرنوشت"، یا رسیدن به فلاح و خوشبختی، یا هلاکت و بدبختی نیز "اختیاری" میباشد، اگر چه ممکن است شرایط جبری حاکم طبیعی، محیطی، زمانی و یا مکانی، کار را در مواردی دشوارتر و در مواردی آسانتر نماید.
●- یه عنوان مثال: از طرفی، در گذشته، نوشتن و خواندن، دسترسی به منابع مکتوب و اساتید، برقراری ارتباطات و ...، به این آسانی و سرعت نبود – [علامه امینی (ره) که زیاد هم قدیمی نیست، تا هندوستان میرفت تا شاید حدیثی را در کتابی بیابد]؛ اما امروزه میتوان در فضای مجازی، به سرعت و به راحتی، به تمامی منابع علمی، کتب و ... دسترسی یافت – با استاتید مرتبط شد – و یا صوت، تصویر و نوشتار را منتشر و منتقل نمود. از طرفی دیگر، در گذشته دینداری اینقدر مشکل نبود، ظلم و فساد اینگونه رواج نداشت. امروزه هر کسی میتواند با گوشی همراه خود، در خانه یا مدرسه یا محل کار خود، روز – شب یا نیمه شب، هر پیامی را دریافت نماید – هر تصویری را از هر گوشهی دنیا مشاهده کند – قماربازی کند – شهوترانی نماید...، و بدتر از همه آن که خود را مخاطب و مقهور "اندیشهها و فرهنگهای باطل و منحط" قرار دهد. اما در عین حال، "اختیار" از کسی سلب نشده است.
قرآن مجید و اختیار در تغییر سرنوشت:
بیان شد که اگر هیچ اختیاری در تقریر سرنوشت نبود و بدبختی و یا خوشبختی (حقیقی و واقعی) جبری بود، دیگر نه پیامبری در کار بود – نه دعوتی – نه رهنمود و هدایتی - نه محاسبهای و نه کیفر و پاداشی. وقتی میفرماید: این راه را برو و آن راه را نرو – این را به ولایت (سرپرستی و دوستی) بپذیر و آن را نپذیر – این کار را بکن و آن کار را نکن ...؛ یعنی در انتخاب، پذیرش و عدم پذیرش، اختیار و اراده داری؛ منتهی با توجه به این که "انتخاب" اختیاری است، اما نتیجه و اثر آن، "جبری" میباشد.
همانگونه که انسان اختیار دارد آب بنوشد و یا زهر و اسید بنوشد؛ اما در نتایج مترتبه بر هیچ کدام، اختیاری ندارد و هر کدام آثار خود را همراه دارند – یا - اختیار دارد که راه رشد و سعادت را انتخاب کند و یا راه گمراهی و بدبختی را، اما پس از آن که به اختیار خود انتخاب کرد و راه را پیمود، به نتایج جبریاش میرسد.
●- در قرآن کریم، آیات بسیاری دال بر "اختیار و ارادهی" انسان در تغییر سرنوشت خود وجود دارد؛ به عنوان نمونه:
●- « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (البقرة، 256)
ترجمه: در قبول دین، اکراهی (اجبار و ناخوشایندی عقلی و فطری) نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر و طغیانی] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
●- « لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ » (الرّعد، 11)
ترجمه: برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
●- « ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (الأنفال، 53)
ترجمه: این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمیدهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند؛ و خداوند، شنوا و داناست!
●-« و َأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى * ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى » (النّجم، 39 تا 41)
ترجمه: و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست * و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود * سپس به او جزای کافی داده خواهد شد.
علم خدا به سعادت و شقاوت بندگان:
بسیار سعی کردهاند تا "علم خدا" را به مثابهی حاکمیت "جبر" جلوه دهند؛ میگویند: یا قبول کنید که [العیاذ بالله] خدا علم به سرنوشتها ندارد و بالتبع خدایی که عالم نباشد، اصلاً خدا نیست – یا اگر علم خدا را قبول دارید، باید قبول کنید که "جبر حاکم است و کسی اختیاری ندارد"!
کافیست سؤال کنید که اگر جبر حاکم است و کسی اختیاری ندارد، پس چرا "بحث" میکنید؟! چرا استدلال میآورید؟! چرا سعی داری طرف مقابل را مجاب کنید؟! آن که میداند، یا ندانسته قبول کرده است، جبری میباشد و آن که نمیداند یا دانسته انکار میکند نیز جبری میباشد. پس هم او در باروهای خود محکوم به جبر است و هم شما!
علم و عمل:
دقت کنیم که "علم"، به عنوان "علت غایی" برای پیدایش "معلول" نمیباشد. شاید فهم این مهم، در گذشته مشکلتر بود، اما امروزه پیشرفت علم، آن را به اثبات تجربی نیز رسانده است. به عنوان مثال: اگر دانشمندان و کارشناسان "هواشناسی"، بنا بر علمی که حاصل نمودهاند، دریافتند که فردا در فلان نقطه، طوفانی سهمگین به وجود میآید، و سپس با سرعت 120 کیلومتر در ساعت، فلان مسیر را طی میکند، یا فردا در فلان مناطق باران میبارد و ...؛ علم آنها سبب پیدایش طوفان، گردباد، حرکت ابرها و بارش باران شده است؟!
خداوند علیم و حکیم که عالَم هستی، کائنات و موجودات زنده و از جمله انسان را آفریده است، هم به "جبرها"ی خارج از اختیاری که بر انسان مستولی میگردد علم دارد و هم علم دارد که به انسان چه نعماتی را موهبت نموده و او به اختیار و ارادهی خود (که از جمله نعمات میباشد)، از این موهبات چگونه استفاده خواهد کرد و به چه سرانجامی خواهد رسید.
مرتبط:
*- خدا به انسان اختیار داده و بعد فرموده اگر عبادت و اطاعت نکنی معذب میشوی! آیا این جبر نیست؟ (20 اردیبهشت 1390)
*- کاملا در مورد جبر محیطی توضیح دهید. مثلا یک جوان غربی که در محیطی زندگی میکند که بعضا حجاب ضد ارزش حساب میشود و اطراف او پر از روابط نا پسند است (12 اسفند 1392)
*- آیا با اعتقاد به خداوندی که عالم به آینده است و خود نیز ما و محیط اطراف ما را آفریده و ناظم است؛ چارهای جز جبر گرایی برای ما میگذارد. (31 مرداد 1394)
*- آیا توجه به اینکه خدا از فردای ما آگاهه؛ با توجه به اینکه سرنوشت هرکسی از اول زندگی تا پایان مرگ برای خدا معلومه؛ پس قدرت اختیار و تصمیمگیری چی میشه؟ (26 اردیبهشت 1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا امکان دارد فردی از ابتدا و بالذات بدبخت آفریده شود؟ آیا خوشبختی یا بد بختی انسانها چیزی از پیش تعیبن شده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8029.html
- تعداد بازدید : 1975
- 20 شهریور 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی