در صحیفه سجادیه (ع)، دعای سی و هفتم، میفرمایند (آن بنده عاصی در اولین مرتبه که گناه کرد بر تمام عقاب وانتقامی که برای همه خلق مهیا کردی مستحق بود)؛ من هر چه فکر کردم متوجه این معنا نشدم که چگونه میشود عقاب گناه یک فرد برابر عقاب مهیا شده برای همه خلق شود؟ (مهندسی کشاورزی / پاکدشت)
پایگاه پاسخگویی به سؤالا و شبهات (ایکس – شبهه): متن و ترجمه این فراز از دعا، به شرح ذیل میباشد:
«... هَذَا یا إِلَهِی حَالُ مَنْ أَطَاعَكَ، وَ سَبِیلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ، فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَكَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیكَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَی یسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیتِكَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلَى طَاعَتِكَ، وَ لَقَدْ كَانَ یسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیانِكَ كُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ... »
ترجمه: ای معبود من، این حال كسی است كه تو را فرمان برده است، و شیوهی كسی است كه در عبادتت بسی كوشیده است. اما آن كس كه فرمان تو را پشت گوش انداخته و نهی تو را مرتكب شده است، در انتقام گرفتن از او شتاب نورزیدهای، تا مگر از معصیت تو دست بردارد و به طاعت تو باز گردد، حال آن كه در نخستین لحظهی گنهكاری، سزاوار همهی عقوبتهایی گردیده بود كه برای تمام آفریدگانت مهیا كردهای.
*- چنان که در سراسر دعا مشهود است، در این دعا سخن از رحمت و لطف الهی، در فرصت دادن برای استغفار، توبه و اصلاح میباشد. چرا که فرد مجرم، به محض ارتکاب جرم، مستحق مجازات میگرددT اما خداوند حکیم، رحمان و رحیم، با بخشیدنِ فرصت، نه تنها به انسان اجازه میدهد که اگر زمین خورد، بلند شود، جراحات را بهبود بخشد، کثافات را با استغفار و توبه پاک نماید و به راهش ادامه دهد، بلکه فرصت میدهد از نعمات گستردهای که او با گناه، خودش را از آنها محروم ساخته بود، و یا نگذاشته بود که به این مرحله برسد نیز بهرهمند گردد.
اما در مورد این که چرا فرد گناهکار، با اولین گناه، استحقاق عقوبتهایی را مییافت که برای تمامی گناهکاران مهیا شده است، به چند نکته اشاره میشود:
الف – گناه با خطا و سهو فرق دارد. گناه تمرد و عصیان در برابر امر خداوند متعال است. بنابر این تکبر و گردنکشی و دشمنی نیز هست. لذا گناهکار، با اولین گناه خود، از صف دوستان و محبان خارج شده و در جرگهی دشمنان قرار گرفته است؛ بنابر این، از شمول رحمت و مغفرت الهی خارج میشود و همین که خارج شد، مستحق تمامی عقوبتها میگردد.
ب - ابلیس لعین، پس از چند هزار سال عبادتی که او را به مقام ملکوت رسانده بود، ابتدا فقط یک نافرمانی کرد. خداوند رحمان نیز او را سریعاً مجازات ننمود، بلکه برایش دادگاهی تشکیل داد و از او پرسید که چرا وقتی فرمان دادم، سجده نکردی؟! آیا تو از علیین و برتر از مخاطبین فرمان بودی، یا این که "استکبار" ورزیدی؟! وقتی پاسخ داد: «من برتر از او هستم»، معلوم شد که تکبر سبب نافرمانیاش شده است، لذا از شمول رحمت الهی رانده و ملعون شد، چرا که در محضر کبریای الهی، جای بندگی و تواضع و اطاعت است، نه جای تکبر و خودبزرگبینی. بنابر این، چون از شمول رحمت خارج شد (ملعون گردید)، مستحق تمامی عقوبتها شد.
ج - دقت شود که "تمامی عقوبتها" نیز با تمامی "عذابها" متفاوت است. "عقوبت" همان عاقبت و نتیجه است که به ثواب یا عذاب میانجامد. پس وقتی کسی از روی عمد تمرد و عصیان کرد، و تکبرش اجازه استغفار و توبه نداد، و بالتبع از شمول رحمت واسعهی الهی خارج شد، در سراشیبی سقوط و هلاکت میافتد، عاقبت هر گناهش، گناه دیگری میشود و بالتبع به تمامی "عقوبت"ها گرفتار میشود و عاقبتِ این عواقب نیز انواع و اقسام عذابهای متناسب میباشد.
عواقب تکبر:
به عنوان مثال: میدانیم که تکبر، سبب خروج از بندگی و اطاعت خدا میگردد – تکبر سبب حسادت و بخل نسبت به دیگران میشود – تکبر سبب بدبینی و بدخواهی میگردد – به کرسی نشاندن این تکبر واهی و نیز حسادت، بدبینی و بدخواهی، سبب حلیه و مکر و دشمنی میگردد – بالتبع دروغ و فریب در کار میآید – بنابر این "ظلم" به خود و دیگران را ایجاب میکند ... – و این رذالتها، مسببات ارتکاب به انواع و اقسام گناهان را فراهم میآورد.
د - بدیهی است در دنیایی که تمامی اجزای مادی و معنوی آن به هم پیوسته است، اثر هر کاری و هر حرکتی از یک جزء، کاملاً منتشر میگردد. به قول دانشمندان: اگر کسی در پکن دستش را حرکت دهد، در آتمسفر لندن اثر میگذارد.
امروزه دست کم در عرصهی علوم تجربی، این حقایق به اثبات رسیده است. زمین، نه تنها متأثر از انفجارات اتمی درون خورشید میباشد، بلکه متولد یا خاموش شدن ستارهای در دو یا سه میلیون سال پیش، اثرات خود را در جهان فعلی دارد.
در قوانین اجتماعی نیز همینطور. امروزه در جهان پیشرفته، اثرات سوء یک تخلف ساده رانندگی را در به هم ریختن نظم جامعه، امنیت جانی و مالی، ترس و سایر عواقب آن مورد مطالعه و حتی محاسبه قرار میگیرد که این تخلف، چه هزینههایی را مترتب میکند.
اثرات مادی در امور معنوی و بالعکس نیز از این قاعده مستثنا نمیباشد، چنان که همگان (حتی کسانی که ایمان ندارند) به اثر دعا در استقامت و بهبود اذعان دارند و در آموزههای اسلامی، مباحث بسیاری در اثرات خوردن، خوابیدن و پوشیدن و حتی اسمگزاری، بر شاکله و شخصیت انسان بیان شده است، چنان که اثرات نماز اول وقت و با اخلاص، صله ارحام، صدقه، انفاق و ...، بر طول عمر یا گشایشهای مادی و ... نیز بیان گردیده است.
جهان علم تجربی، امروزه پیبرده است که اگر چگونه هر تغییر و تحولی در طبیعت و اکو سیستم، از آلوده شدن هوا در یک نقطه تا قطع بیرویه درختان در نقطهی دیگر، تا شکار بیرویه حیوانات یا آبزیان ... حتی، شهرسازی و مهاجرت حیوانات و پرندگان، چه مضراتی برای حیات امروز و فردای بشر دارد. پس چگونه نمیخواهد باور کند که سلامت روح و اخلاق و خوبی، و یا متقابلاً بداخلاقی و بدی و کردارهای ناشایست، حتی اگر یک مورد و توسط یک فرد باشد، چه عواقبی را برای همگان به دنبال دارد؟!
ﮪ - بنابر این، پیوستگی و ارتباط تمامی اجزای عالَم و به دنبال آن تمامی اندیشهها و افعال آدمی، سبب پیوستگی و گسترهی عمومی آثار آن میگردد و این حقیقت، اختصاصی به گناه ندارد، بلکه در صواب نیز چنین میباشد؛ چنان که در قرآن کریم تصریح شده است:
« مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ » (المائده، 32)
ترجمه: از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند، [با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زيادهروى مىكنند.
نتیجه:
بنا بر این، یک صواب، میتواند برابر با تمامی صوابها باشد و عاقبتش تمامی اجرهایی باشد که برای همگان مهیا شده است؛ مثل همان که فرمود: زنده کردن یک نفر، برابر با زنده کردن جمیع انسانهاست. خب، انسان چگونه میتواند یک نفر را زنده کند؟! زنده کننده و میراننده که خداست؟
پس، معلوم میشود که "حیات و ممات"، منحصر به تولد و یا گرفتن روح از بدن نمیباشد. قلب انسان با کفر و جهالت میمیرد، با ایمان زنده میشود. گاهی انسانی به خاطر یک گرفتاری کوچک، تمامی امکانات و حتی حیثیت خود را از دست میدهد و در واقع مرگش فرا میرسد و کمکی اگر چه ناچیز، به او حیات مجدد میبخشد – ظلم، نابود کننده است و مقابلهی با ظلم، حیات بخش است.
و همین طور است در مورد تکبر، تمرد، عصیان و گناه. آیا کسی جز خداوند علیم و خبیر، میتواند محاسبه کند که آثار یک گناهی که به نظر کوچک قلمداد میگردد، تا کجاست؟! پس همان گناه اول، گناهکار را مستحق "عقوبت" تمامی گناهکاران مینماید. اما رحمت واسعهی الهی، لطف و کرم پروردگار عالَم، به او فرصت میدهد تا کاری کند که خدا آن گناه را ببخشد، بپوشاند (مغفرت)، محو کند و حتی برایش مبدل به حسنه نماید، تا آثار شومش نیز نه تنها پوشانده و محو گردد، بلکه مبدل به آثار خیر، مداوم و ماندگار شود.
چنان که فرمود: عقوبت عذاب برای کافر، مشرک، ظالم و گناهکار حتمی است، مگر:
« إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا » (الفرقان، 70)
ترجمه: مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل میکند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
نمیفهمم که چگونه (طبق دعای 37 صحیفه سجادیه ع)، فرد با اولین گناهش، مستحق عقوبت مهیا شده برای تمامی گناهکاران میگردد؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8045.html
- تعداد بازدید : 2255
- 25 شهریور 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن دعا