پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): موسیقی، [چه آوای طبیعت باشد و چه صدای سازهای مصنوعی بر اساس نُت و ریتم]، موسیقی است و چیزی به عنوان "موسیقی عرفانی" نداریم. بیتردید آنان که از "موسیقی عرفانی" دم میزنند، نه "موسیقی" را میشناسند و نه "عرفان" را میشناسند.
"عرفان" که از "معرفت" گرفته شده، به معنای "شناخت" میباشد؛ بنابر این "عرفان"، نوعی ورزشها و اداهای روانی و جسمی (مانند یوگا) نیست - چله نشینی و اوراد و اذکار (به ویژه اگر مندرآوردی باشد) نیست - ادای و ژست عارفانه گرفتن و ... نمیباشد. نه کسی با تسبیح به دست گرفتن و صدهزار بار تکرار یک ذکر "عارف" میشود – نه کسی با پشمینهپوشی و قیافهی زاهدانه گرفتن "عارف" میگردد – و نه کسی با موسیقی یا آواز، عارف شده و به خدا نزدیکتر میشود. اینها همه دروغ، نمایش و خرافه است.
پشمینه پوش تندخو، از عشق نشنیدست بو
از مستیش رمزی بگو، تا ترک هشیاری کند
چون من گدای بینشان، مشکل بود یاری چنان
سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند (حافظ)
الف - "عارف" کسی است که خداوند سبحان را با "عقل و فطرت" شناخته باشد و حقانیت، وحدانیت، عظمت، جلال و جمال او را با قلب و روح درک کرده باشد، هر لحظه خود را در محضر او ببیند و بالتبع او را از روی اخلاص، بندگی و اطاعت نماید (در عمل سالک باشد)
ب – بنابر این، "عرفان" به همان دو بخش [نظری و عملی] در وجود انسان بر میگردد که در بخش نظری [شناخت و ایمان به آن شناخت] مطرح است و در بخش عملی [تقوا و اطاعت خالصانه در عمل] مطرح میباشد.
ج – انسان، از دانش و گرایش برخوردار میباشد و هیچ الزامی ندارد که گرایشهای هر کسی، منطبق با دانشهای او باشد. مکرر بیان گردید که «انسان در نهایت، در پی محبوب میرود، نه الزاماً معروف»؛ یعنی در پی آن چه دوست دارد میرود، نه آن چه شناخته و بدان علم دارد.
بله، اگر "عقل نظری" در انسان، با "عقلی عملی" او یکی شد و بین این دو وحدت ایجاد شد، به اوج رشد و کمال خودش میرسد؛ و اسلام، از معارفش گرفته تا احکامش، برای ایجاد همین وحدت نظر و عمل میباشد.
د – شناخت [معرفت]، با کسب علم و تفکر حاصل میگردد و عمل نیز اگر منطبق با عقل، فطرت و وحی بود و با اخلاص انجام شد، عارفانه میگردد و شخص عارف و سالک میشود.
*- تمامی انبیا و رسولان الهی و اهل عصمت علیهم السلام، به امر خدا، برای هدایت انسان بر صراط مستقیم، رشد و قُرب او آمدهاند. بنابراین، اگر موسیقی اثری در معرفت و عمل صالح (عرفان) داشت، خداوند متعال خودش امر میفرمود و فرستادگانش، هم عمل میکردند و هم تعلیم مینمودند و هم مورد تأکید و سفارش قرار میدادند.
حال آیا این مدعیان "موسیقی عرفانی"، از آموزههای آنان تعلیم گرفتهاند، یا به خودشان وحی جدیدی رسیده است؟!
موسیقی:
عارف، (مانند سایر انسانها) به تناسب شرایط خود، حالتهای گوناگونی دارد، به قول معروف حالت «قبض و بسط» دارد، خوشحالی، شور، شعف و نشاط دارد؛ چنان که خوف، خشیت، حزن و دغدغه نیز دارد. گاهی میخندد و گاهی نیز گریه میکند. حبّ و بغض دارد و با نظر به محبوب و یا حتی ذکر (یاد) او خوشحال و لطیف میشود و با نظر به دشمنانِ محبوب، شدید و سخت میگردد و ...؛ فرقش با دیگران این است که شادی و غم و خنده و گریهاش، همه جهت و رنگ خدایی دارد. چنان که به بندهی عارف، سالک و مخلصش، حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود:
« قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ » (الأنعام، 162)
ترجمه: بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
...
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
میسرایم به شب و وقت سحر میمویم (حافظ)
*- حال کدام نوع از موسیقی، صبغهی عرفانی دارد و انسان را به خدا نزدیکتر میکند و چه کسی گفته است؟! موسیقی شاد، موسیقی غمانگیز، تند، ملایم، قدیمی (سنّتی)، جدید (مدرن)، پاپ، کلاسیک و یا ...؟!
آیا اگر موسیقی، نوعی شور، شعف، نشاط و خندهی کاذب آورد، یعنی حالت "بهجت عرفانی"؟! یا اگر نوعی گرفتگی، غم و اندوه و حتی گریهی کاذب آورد، یعنی حالت "خشیت عرفانی"؟!
ابزار و وسایل:
برای "عرفان و سلوک عارفانه" به معنای معرفت، ایمان و عمل صالح و در نتیجه قُرب الهی (که به نزدیکتر شدن به خدا تعبیر شده است) نیز مانند هر حالت، رفتار و کاری، وسایل و ابزاری وجود دارد. از عقل به عنوان «حجت درونی» تا نبی و رسول (ص)، به عنوان «حجت بیرونی»، تا وحی و قرآن کریم، تا عباداتی چون نماز، روزه، دعا، و حالاتی چون توکل و توسل، تا کارهایی چون تبیعت از "ولایت"، دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان خدا، تا کار و تلاش صادقانه، تا کسب معاش حلال، تا خوشرفتاری با خانواده، همسایه و دیگران، تا صله ارحام، صدقه، انفاق، زکات و ...، همه و همه ابزار و وسایل عرفان نظری و عملی و قرب به حق تعالی میباشد.
حال کدام ابزار و وسایل موسیقی، عرفانی است و انسان را به خدا نزدیکتر میکند؟ پیانو، دوتار، سهتار، گیتار دستی، گیتار برقی، دمبک، جاز ... یا سازدهنی؟!
نتیجه:
پس نه فریب دیگران را بخوریم؛ نه خود را فریب دهیم، و نه دیگران را – و نه این که برای توجیه "گرایش"های نفسانی خود، رنگ و لعاب خدا، دین، اسلام، عرفان و ... را مورد سوء استفاده قرار دهیم، که این خود، دینسازی، صدور احکامِ مندرآوردی و در نهایت تکذیب دین حق و افترای به خدا، رسول و اهل عصمت علیهم السلام، قرآن، احکام و تمامی اسلامی میباشد.
چیزی تحت عنوان "موسیقی عرفانی" نداریم. موسیقی، موسیقی است، یا از نوع حلال و یا از نوع حرام، و هیچ کدام نیز "موسیقی عرفانی" نمیباشند.
حتی اگر کسی آوای خوش طبیعت را بشنود و بدینوسیله به نظام آفرینش، نظم و شکوه و زیبایی آن فکر کند و یاد جمال، جلال و عظمت الهی بیافتد، آن چه که او را نزدیک کرده، "فکر" اوست، نه صدای موسیقی در طبیعت. بسیاری این صدا را میشنوند و یاد خدا نمیکنند و حتی ممکن است که به یاد لذتهای حرام نیز بیافتند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
موسیقی عرفانی به چه موسیقیهایی گفته میشود؟ آیا درست که میگویند: "موسیقی عرفانی آدم را به خدا نزدیک میکند"؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8083.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام