پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آن خانمی که دستش را به سوی نامحرم دراز میکند تا با او دست دهد، یک ویژگی منفی دارد و یک ویژگی مثبت.
●- ویژگی منفی او، جهل و نادانی اوست، نمیداند، یا بدتر آن که میداند، اما بیتوجهی یا لجاج میکند! از روی هوای نفس عمل میکند، ایمان و تقوای و تقید درستی ندارد که از سویی مرتکب فعل حرام میشود و از سویی دیگران را به حرام دعوت میکند، و باز هم نمیداند و نمیفهمد که این خطای بزرگتر است. مشکل اصلی او این است که اگر چه مسلمان نیز باشد، اما به آخرت ایمان محکمی ندارد و از عاقبت و آخرت خویش نمیترسد: « كَلَّا بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ - نين نيست كه آنان مى گويند بلكه آنها از آخرت نمى ترسند / المدثر، 53»
اما، ویژگی مثبت او این است که طبق اختیار، میل و ارادهی خودش عمل میکند، اگر چه کارش غلط و گناه باشد. دوست دارد چنین کند و میکند.
●- در مقابل او، فردی قرار میگیرد که ویژگیِ منفی او را ندارد؛ یعنی هم جاهل و نادان نیست و علم یافته که چه کاری حلال و چه کاری حرام است؛ و علم یافته که رشد و سعادتش مرهون بندگی و اطاعت از امر و نهیهای الهی (چه بایدها و چه نبایدهای او) میباشد؛ و ویژگی مثبت دیگرش این است که به این علم، ایمان نیز یافته است و نگران آخرت خویش میباشد.
اما، ویژگی مثبت آن گناهکار را [یعنی عزم، اراده و اختیار] را ندارد و زود منفعل و مغلوب طرف مقابل میگردد و سپس مغبون (پشیمان) میشود که چرا چنین کردم و چنان نکردم؟!
*** - در اینجا لازم است که فرد خود را وارسی و ارزیابی و شناسایی کند که نقطه ضعفش کجاست و علل اصلی این انفعال او، تا جایی که – هر چند با ناخشنودی - امر خدا به خواست دیگران بفروشد و زیر پا بگذارد چیست؟!
بیتردید، علت اصلی، ضعف "ایمان" است. "ایمان" یعنی "باور و یقینی" که انسان خود را در چارچوب و پناه آن در "امن" ببیند. از این رو، برخی به خدا "ایمان" دارند و برخی دیگر به غیرِ خدا؛ یعنی خود را در چارچوب و پناه کفر و مظاهرش در "امن" میبینند! لذا "ایمان" نه تنها اختصاص به خدا ندارد، بلکه اگر ایمان به خدا نشد، حتماً ایمان به کفر، طاغوت و ... جایگزین آن میگردد.
بدل: در واقع "اصل کفر و ایمان" همگانی است، منتهی برخی به "الله جلّ جلاله" ایمان میآورند و به "طاعوت (درونی یا بیرونی) کافر میشوند، و برخی دیگر بر عکس. یعنی "بدل" میزنند و به آن چه باید "ایمان" بیاورند، کفر میورزند و به آن چه باید کفر بورزند، ایمان میآورند! « وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ - کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد (بدل بزند)، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است.»
بنابراین، علت اصلی هر گناهی، یقیناً ضعف ایمان میباشد. پس با علم و عمل، در تقویت آن بکوشیم.
ترس و خجالت: این ضعف ایمان، سبب بروز دو عارضهی دیگر نیز میگردد که عبارتند از «ترس و خجالت»!
ترس، در این گونه موارد، یا ترس از منافع ظاهری است و یا (بیشتر از آن) ترس از مسخره و ملامت شدن توسط دیگران میباشد!
ایمان به خدا که تقویت شود، هر دو نگرانی و ترس مرتفع میشوند؛ چرا که مؤمن، اولاً میداند که کسی مالک چیزی نیست، بنابر این منفعت دست خداست و او میدهد – ثانیاً با خود میگوید: «او از خدا نترسید و حیا نکرد، حالا من از او بترسم یا خجالت بکشم؟!» - ثالثا مؤمن بصیر است و با خود میگوید: او در واقع همان موقع که دستش را به سوی من (نامحرم) دراز کرد، تصمیم گرفت تا تمامی اعتقادات، باورها و اصول مرا زیرپا گذاشته و مسخره کند، پس من چرا کاری کنم که او به هدفش برسد؟!
نکته:
به هنگام مواجه با نامحرم، به حسب ظاهر و رؤیت عینی (محسوس)، یا دو نفر مقابل هم قرار دارند و یا تعداد دیگری هم هستند، و ممکن است که شخص از او یا اطرافیان، بترسد (که مسخره و ملامت شود) یا خجالت بکشد! اما اگر ایمانش قوی باشد، میداند و یقین دارد که هم خودش، هم او و هم سایرین، همه بندگان خدا و در محضر خدا هستند، پس باید همگی از او بترسند و خجالت بکشند که در محضرش گناه کنند.
برخی هستند که از بندگان خدا، بیشتر از خود خدا خشیّت دارند! چنان که فرمود: « إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً - جمعی از آنان، از مردم میترسیدند، همان گونه که از خدا میترسند، بلکه بیشتر! / النساء، 77»
بنابر این، با تقویت ایمان و نیز عزم و ارادهی راسخ (تسلط بر خویش)، تمامی این مشکلات برطرف میشود و شخص میتواند در این مواقع، با رعایت ادب و احترام به نامحرمی که دست به سوی او دراز کرده، بگوید: «ببخشید، میدانید که از دست دادن به شما معذورم». بالاخره در اکثر قریب به اتفاق این موارد، طرف مقابل نیز مسلمان است، اگر چه تقیدات کمتری دارد؛ پس اوست که اولا متذکر میشود و ثانیاً اگر قرار باشد خجالتی در کار باشد، از این کارش خجالت میکشد.
عزّت:
چه آن که مؤمن و با تقواست، و چه آن که ضعف ایمان و تقوا دارد، و چه آن که از اساس کافر و مشرک میباشد ... و بالاخره همگان، خواهان "عزّت" بیشتر هستند. برخی "عزّت" یافتن خود را در ارتکاب به انواع و اقسام گناهان، به ویژه در امور ظاهری (آرایش، پوشش، گفتار و رفتار) میبینند و گمان میکنند که هر چه خود و فرهنگ خود را بیشتر شبیه کفار کنند و ادای آنها را درآورند، "عزّتِ" بیشتری کسب میکنند! اما مؤمن میداند که همه عبد، ذلیل و ناتوان هستند و عزت، فقط و فقط مال خداست و به بندگان مؤمن و با تقوایش میدهد.
« الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا » (النساء، 139)
ترجمه: همانها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب میکنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان میجویند؟ با اینکه همه عزّتها از آن خداست؟!
بنابر این، مؤمن میداند که نه کسی مستقلاً عزّت و آبرویی دارد که بشود به وسیلهی جلب رضایت او یا تأسی به او عزّت و آبرویی به دست آورد، و نه برای کسی که مرتکب گناه علنی شود، به آن افتخار هم بکند و دیگران را نیز تشویق و ترغیب کند، کمترین عزّت و آبرویی باقی میماند.
سرعت گیرندگان:
همانطور که در میان طبقات مؤمنین، عدهای سرعت و سبقت دارند و به همین دلیل مقربتر هستند « وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ - و سبقتگيرندگان مقدمند * آنانند همان مقربان [خدا] هستند»، در جهت کفر (پوشاندن حق) نیز همیشه عدهای نسبت به دیگران سرعت و سبقت دارند و از همه گمراهترند. اینان کسانی هستند که "یا آغاز کنندهی ارتکاب به گناه علنی هستند، و یا ترویج دهندهی آن میباشند». یک عده نیز در تأسی به آنان، سرعت و سبقت دارند، یک عده نیز زودتر و بیشتر از دیگران، مغلوب میشوند.
نکته:
این ملکه انگلیس (الیزابت) یک زنی میباشد که نه تنها مسلمان یا مسیحی نیست، بلکه بر قلهی هرم ماسونی (شیطانپرستی) نشسته است. او از همان جوانی تا کنون که نزدیک به یک قرن از عمرش میگذرد، یا با هیچ کس و از جمله آقایان دست نداد و یا با دستکش دست داد و اصلاً زیر بار اصولی که خودشان درآوردند [مانند لزوم دست دادن، زشت و توهینآمیز قلمداد شدن با دستکش دست دادن و ...] نرفت و به چارچوبهای خودش پایبند است...؛ برای او کف میزنند و در مقابلش با ذلت میایستند، اما به زن و مردم مؤمن میگویند: خیلی زشت، بیفرهنگی، بیکلاسی یا بیادبی است که دست ندهی یا اگر خانم نامحرمی دستش را دراز کرد، سریع تسلیم نشوی؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در مقابل خانمهای نامحرم (به ویژه فامیل) که دست دراز میکنند، مغلوب شده و به رغم میلم دست میدهم! چه کنم که از ضعف خلاصی یابم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8089.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام