آیت الله حائری شیرازی: هر کوهی قلهای دارد، ارتفاع محرم و صفر در دهه عاشوراست
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«الحمدالله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین»
هر کوهی دامنهای دارد، قلهای دارد. ارتفاع محرم و صفر در دهه عاشوراست، همانطوری که وقتی از قله کوه نگاه میکنید نقشه شهر را و جایگاه هر چیزی را در زیر پای خودتان میبینید، در قله عاشورا هم خط و خطوطها را میبینید و میشناسید. همانطور که اگر خواستید آبادی را ببینید باید از بلندی ببینید، اگر هم خواستید جریانات فکری، انحرافی، حق و باطل را مشاهده بکنید، باید از ارتفاع عاشورا به صحنه نگاه کنید. این مردمی که حق را شناختند، از قله عاشورا به جریانات نگاه کردند و حق را از باطل تمیز دادند.
جنگ در عاشورا بین دو گروه نمازگزار بود، هر دو روزه گیر، هر دو اهل حج و جهاد. وقتی ابن سعد میخواست، کار را یکسره کند این جمله را گفت: « یَا خَیْلَ اَللَّهِ اِرْکَبِی وَ أَبْشِرِی - ای سواران خدا سوار شوید! مژده باد شما را به بهشت!» یعنی بکشید حسین بن علی یارانش را، بهشتی میشوید، آنها هم شما را بکشند بهشتی میشوید.
وقتی امام سجاد علیه السلام [را] آوردنش ببرند و حرکتش بدهند، چشمش به پیکرهای مطهر افتاد، حالش منقلب شد. عمهاش، زینب کبری، به او گفت: « یا بَقِیَّهةَ المَاضین مَالی أراکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ - ای بازمانده درگذشتگان، چه شده است از ناراحتی داری جان میدهی؟» گفت: عمه اینها میدانستند [که] ما کسی را نداریم کشتههایمان را دفن کند، کشته مسلمان، پیکر مسلمان باید دفن شود. اینها خودشان را مسلمان میدانستند، خودشان اینها [کشته هایشان] را دفن کردند. اینها ما را مسلمان نمیدانستند.
از این بلندی عاشورا نگاه کن که امام زمان را مسلمان ندانند. کار به کجا رسیده است، چرا نماز اینها را به این روز نشانده است که به قاتل امام زمان بگویند: «خیل الله» و بگویند: «الی الجنه ابشری». بکشید که به بهشت میروید و کشته شوید به بهشت میروید و به امام زمان و یارانشان بگویند مسلمان نیستند و پیکر آنها را لازم نیست دفن کنند. دفن مسلمان واجب است. دفن غیر مسلمان واجب نیست.
نماز آنها را به این روز نشانده [است]. روزه آنها را به این روز نشانده [است]. زکات آنها را به این روز نشانده [است]، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، مجموعه فروع دینشان، از آنها چنین موجوداتی ساخته [است].
گفتم از عاشورا [که] قله است، نماز را بشناسید، نماز انسان را عوض نمیکند. روزه عوض نمیکند. یک نماز انسان را از آنچه هست بدتر میکند، یک نماز انسان را اصلاح میکند.
این را با دقت متوجه بشوید، اسلام یک اتوبان است، یک طرف به سمت خدا میرود و آن طرف دور میشود. تمام اتوبانها همین است. اتوبان اگر شمالی و جنوبی باشد، یک طرف نردهها از جنوب به شمال میرود یک طرفش هم از شمال به جنوب میرود. در همین تهران میروید خیابان یادگار امام، نوشته است یادگار امام شمالی، یادگار امام جنوبی. درست به عکس هم. اگر اشتباه بکنی، جنوبی و شمال را با هم اشتباه کنی، یک دفعه میبینی.
یک لحظه چون غافل شدم صد سال راهم دور شد
شرقی و غربی دوتا کنار هم هستند، مجموعاً یک خیابان است، میگوید خیابان چمران. شمال یا جنوبی، اشتباه کنی دوتا را تا بخواهی اصلاحش بکنی دیگر راه ندارد. چرا؟ چون دور برگردان هم اگر هم پیدا کنی باید تمام این راههایی که رفتی، برگردی.
اسلام و نماز مجموع این دو خط و اتوبان هستند. همین نماز، یکیاش از خدا دور میکند. یکیاش به خدا نزدیک میکند.
امامان از شما گریه میخواهند؛ اما گریه از روی فکر میخواهند. اگر از روی فکر نباشد، این خط و آن خط میشوید، گریهتان هم سر جایش است. ندیدید هر دو خط را میگویند خط امام. چرا؟ به خاطر فکر نکردن است.
عاشورا فرصت فکر [کردن] است. چرا صد بار لعن را تکرار میکنید، برای اینکه لااقل فکر کنیم رویش و به آن بیندیشیم. چرا صد بار سلام میکنیم. شاید یکیاش از روی فکر باشد. چرا در مسجد جمکران صد بار «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِین»؛ یعنی اینجا را بکاوید. مسئله شما اینجاست.
چرا شما باید صد بار به اهل نماز (دشمنان امام در کربلا) نفرین کنید. صد بار به اهل قبله نفرین کنید؟! نماز را بشناسید. نماز بیفکر همین بدبختی را میآورد.
اشقیای کربلا همه چیز داشتند، عقل نداشتند. همه کار میکردند، فکر نمیکردند. گریه داشتند، الآن هم گریه دارند. اینهایی که عمل انتحاری میکنند، شب تا صبح گریه میکنند. روز میآیند مواد منفجره میبندند میآیند میکشند و میروند و خیال میکنند به بهشت میروند!
کمبود جامعه اسلامی ما امروز کمبود تفکر است. کمبود پژوهش و تحقیق است. کمبود تأمل است، اشک از روی معرفت میخواهند، خون از روی معرفت میخواهند، اول فکر بعد خون، اول فکر بعد اشک. امام زمان هم بیاید اگر مردم اهل فکر نباشند، مثل قرآنِ سر نی میکنند.
تمام یاران علی آمدند، راه برون رفت، راه برون رفت، راه برون رفت تا کی؟! اختلافات ما را کشت،
هیچی! یک آدم خیّر بیاید به اینها بگوید آقا تکلیف برای امام تعیین نکنید. سطحی اشک کار میکرد، عقلشان کار نمیکرد. یک انسان که بنشیند فکر کند؛ چرا اینطور شد؟! دیگر فریب این نمازها را نمیخورد.
وقتی میگویند نماز، بگو نماز شمالی است یا جنوبی، مگر نمیگویی یادگار امام شمال یا جنوبی، مگر نمیگویی چمران شمالی یا جنوبی. وقتی اتوبان قم هست، میگویی کدامش. قم – تهران یا تهران – قم. وقتی برمیگردی در آن میروی، وقتی میآیی در این میآیی. تکلیفت را میدانی.
یکیاش برای آمدن پیش خداست همین نماز، یکی برای دور شدن خداست، چه بود این که دور میکند، نماز را؟
نماز را نزدیک میکند ولایت، ولایت، ولایت. قرآن چطوری حرف بزند «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ»[1]
با همین نماز. نماز با ولایتِ طاغوت میشود راه دور شدن از خدا، آنهم با وسیله بسیار سریع السیر نماز.
من منکر این نیستم که نماز سریع السیر است، حج سریع السیر است، جهاد سریع السیر است، روزه سریع السیر است؛ اما بحثم در این است با کدام ولایت، با ولایت طاغوت سریع السیر است برای دور کردن از خدا، با ولایت بنده مطیع خدا و رسول سریع السیر است برای رساندن به خدا و رسول.
چرا فکر نکردند یزید بن معاویه به صراحت میگوید وحی دروغ است، اما خدا گفته است: «أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ» [2]، این ولی امر است، خدا گفته اطاعتش کن... .
او وقتی مست میشود از این دری وری ها هم میگوید اما فعلاً ولی امر است. هر که در اطاعت او کار بکند و بکشد میرود بهشت و کشته شود میرود بهشت به دلیل اینکه تابع ولی امر است و هر کس مخالفش شد، میرود جهنم جنازهاش را هم روی زمین بگذارید و دفن نکنید. این است!
این قصه امروز عالم اسلام هم همین است. مگر اینهایی که میگویند: (فلانی) اطاعتش واجب است یا فهد واجب است، یا ملک عبدالله واجب است؛ غیر از [این است که] همین آیه « أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ » را دارند میخوانند؟!
اما شما میگویید، چه؟ میگوید: ما میگوییم ولی امر، باید من احراز کنم. از راه اطاعت خدا ولی امر شده است. در راه اطاعت خدا ولی امریاش را خرج میکند. این دو شرط را دارد. شیعه این را از عاشورا یاد گرفته است. از راه اطاعت به دست بیاورد این قدرت را، در راه اطاعت خرج کند.
1- خداوند سرور (دوست و سرپرست) کسانى است که ایمان آوردهاند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مىبرد و[لى] کسانى که کفر ورزیدهاند، سرورانشان [همان عصیانگران] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مىبرند؛ البقره/۲۵۷
2- خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید؛ النساء/۵۹
منبع: پایگاه نشر آثار و اندیشههای آیت الله حائری شیرازی
- تعداد بازدید : 2078
- 8 مهر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد