برخی با ذکر آیات یا احادیث، چنان از "مرگ و سختی جان کندن"، حتی از قول انبیای الهی میگویند که به انسان "استرس" وارد میشود؟ متقابلاً نیز بیانات دیگری هست! آیا یک دسته از این بیانها جعلی و دروغ هستند؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): گاه وقتی کلمات متغیر و جایگزین میگردند، معنا و مفهوم و اثر آنها نیز متغیر میگردد، مثل این که به آزادی و حریت انسان بگویند: «دموکراسی»! و از جمله همین واژهی "استرس" میباشد که معنای نوعی «فشار عصبی» دارد و بیشتر به نحوهی عملکرد سلسله اعصاب (مادی) مربوط میشود.
در قرآ ن کریم فرمود «خوف و رجا» که به فارسی «ترس و امید» میشود و خیلی با "استرس" فرق دارد؛ اگر چه تمامی تفکرات، تخیلات، تصورات، حالات و احوالات، شعفها و ترسها، موجب تحرکاتی در سلسله اعصاب و یا ترشح اسیدها و ... در بدن نیز میگردد.
الف - «خوف و رجا»، هر دو در وجود انسان نهادینه شده است چرا که برای حیات، حرکت و بقای او لازم و ضروری میباشد؛ در همه امور و همه شرایط و هر موضوع و موردی. از خوردن و نوشیدن و پوشیدن گرفته، تا توحید یا معاد و ... .
آدمی با امید پیش می رود و با خوف از خودش محافظت میکند. مقولههایی مانند مرگ، قیامت و ... نیز این قاعده مستثنا نمیباشند.
ب - عاقل و مؤمن از یک سو به چگونگی شناخت، ایمان و عمل خودش نگاه میکند که متوجه میشود نه تنها تهیدست میباشد، بلکه انحراف و خرابکاری بسیاری هم داشته است - « بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ - بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است / القیامة، 14»؛ بسنده کردن به این نگاه، یأس و ترس میآورد.
ب/1 – اما، از سوی دیگر به رحمت خدا نگاه میکند که واسعه است، و امیدوار میشود که یقیناً مورد عفو، مغفرت و رحمت واقع میشود. چنان که به بندگان گناهکارش فرمود، هیچ ناامید نشوید که خدا همه گناهان را یکجا میبخشد:
« قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » (الزّمر، 53)
ترجمه: بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
ب / 2 – از سوی دیگر به عظمت کسی که در محضرش گناه کرده مینگرد، به سرعت و دقت حساب و کتاب مینگرد که ذره مثقالی از قلم نمیافتد و همه در مقابل چشمش قرار میگیرند، به قطعیت پاداش و عقاب مینگرد، هم بهشت را میبیند و هم جهنم را؛ به قطع هر گونه انتساب و نرسیدن یاری یا مفر نگاه میکند، وضعیتی را که حاضر است تمامی عزیزانش را فدا کند، شاید که برهد، مشاهده میکند...، و "خوف" تمام وجودش را میگیرد و بر او مستولی میگردد.
« وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا * يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ * وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ * وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ * كَلَّا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِلشَّوَى » (المعارج، 10 تا 16)
نتیجه: هر دوی این حالات خوب، لازم و مفید در رشد و کمال است. امیدش سبب میگردد که اگر زمین خورد، مأیوس و هلاک نشود، بلند شود، با استغفار (طلب بخشش) خود را تمیز کند و با توبه (بازگشت به سوی خدا)، به راهش ادامه دهد؛ و خوفش سبب میگردد تا مراقب خود باشد و از خود محافظت کند که در چنان شرایط دشوار، نامطلوب و زجرآوری قرار نگیرد. و البته در هر دو حال ممکن است دچار استرس نیز بشود.
مرگ:
مرگ یا سختی جان کندن نیز همین طور است. یک سوزن به دست انسان فرو رود و یا بخشی از پوست با آتش یا حرارت بسوزد، بسیار دردناک و زجرآور است، چه رسد به جان کندن.
سختی جان کندن، به احساس و درک دردهای فیزیکی بدن توسط سلسله اعصاب و سلولهای مغزی نیست، چه بسا کسی را بیهوش کنند و زیر عمل جراحی از دنیا برود؛ بلکه سختی جان کندن، همان سختی و زجر بریدن و کنده شدن از تعلقات میباشد که شدیدترین مُتعلق انسان، بدنش، دنیایش و مظاهر و متاعی که نصیبش شده میباشد. هیچ کس وقت مرگ، از این که نگاه به سیاره ماه را از او میگیرند، زجر نمیکشد، اما حتی اگر به یک کاسهی گِلی تعلق داشته باشد، از جدایی آن زجر میکشد.
پس آدمی، که هنوز "مرگ" را تجربه نکرده است و پس از تجربه نیز علم دربارهی چگونگی مرگ به دردش نمیخورد، با علومی که در زمان حیات به او داده میشود، از یک سو با سختی جان کندن آشنا میشود که مانند کندن پوست حیوان زنده، یا قیچی کردن بند بند بدن میباشد، پس از چنین حالتی میترسد – از سوی دیگر مطلع میشود که این حالت برای مؤمنین نیست، بلکه مرگ برای آنها به راحتی بو کردن یک گُل خوشبوست، و تعبیر سیدالشهداء علیه السلام، زینت است، پس به خاطر پایان سفر و فراق و وصال محبوب، به آن مرگ و این زینت مشتاق هم میشود. چنان که در سوره جمعه فرمود: به این یهودیان مدعی بگو که اگر واقعاً فقط شما دوستان خدایید، از او طلب مرگ کنید، اگر راست میگویید!
بنابر این، اگر از پیامبران (علیهم السلام) نقل شد که جان کندن بسیار سخت است، معنایش این نیست که برای آنان چنین بوده است، بلکه علم یافتند که چه موقف و جریان هولناک و زجرآوری است، مگر برای اهل ایمان، تقوا و عمل صالح. لذا دیگران را بر اساس آن علم خبر دادند. آیا اگر انسان عاقل و عالمی، از زجر بیآبرویی، خفت و خواری مطلع باشد و به دیگران بگوید، یعنی خودش دچار چنین وضعیت و زجری شده است؟!
نکتهی بسیار مهم:
همیشه تکذیب و تکفیر و هم چنین "تحریف حقایق"، در کنار یکدیگر حرکت میکنند و از هم پشتیبانی میکنند. از این رو، منکران توحید و معاد و دشمنان اسلام و مسلمین، از هر دو سپاه و یا هر دو سلاح استفاده میکنند؛ اگر مخاطب را ضعیف دیدند، با یک حملهی ساده و سریع، او را به کفر میکشانند و اگر دیدند که اعتقاداتی کم یا زیاد دارد، همان را برایش تحریف میکنند!
*- یک عده از این جبهه وارد شدهاند که اخبار حساب و کتاب و نیز جهنم و عذاب، کلاً دروغ است و به قول معروف این آخوندها از خودشان ساختهاند! در واقع اینان هم حکم عقل را نفی میکنند، هم آیات صریح قرآن کریم را تکذیب میکنند و هم به اسم خدا و رحمانیتش، حقایق را تحریف میکنند! و هم به خداوند متعال "افترا" میبندند.
*- یک عده میگویند: از جهنم و عذاب نگویید که به مخاطبان ترس و استرس وارد میشود – از فلان حقایق نگویید، چون خوششان نمیآید – مبادا قاطع و محکم جواب بدهید، چون جذب نمیشوند و ...؛ گویی که باید همگان در پَر قوی خیالی، از هر چیزی راحت و بیدغدغه باشند و خم به آبرویشان نیاید! آنها میخواهند ارتباط خداوند متعال با بندگانش را مانند رابطهی غیر معقول و غیر منطقیِ پدر و مادر با فرزند "لوس و متوقع" و در ضمن "متکبر و مدعی" خود ترسیم کنند، تا بندگان خیال کنند که پسرخالههای خدا هستند، نه بندگان او! و حال آن که تصریح نمود تمامی پیامبرانش که برای دعوت و جذب آمدهاند، "مبشر و منذر" هستند، یعنی هم بشارت و امید میدهند و هم هشدار و تهدید را بیان میدارند.
*- پس، اینها همه دروغ و تحریف برای ممانعت از شناخت حقایق، تزلزل ایمانها و ایجاد انحراف و اعوجاج در انتخاب راهها و عملکردها میباشد.
اما، این دروغها و تحریفها و عوامفریبیها، هیچ حقیقیتی در انسان، اسلام، قرآن، تولد، مرگ، معاد، حساب و کتاب، پاداش و عقاب تغییر نمیدهد. وعدهها و وعیدهای خداوند متعال که انبیای الهی به آن بشارت و انذار دادهاند، همه حق است و محقق میگردد؛ چه بندگان خوششان بیاید و چه نیاید.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
برخی با ذکر آیات یا احادیث، چنان از "مرگ و سختی جان کندن"، حتی از قول انبیای الهی میگویند که به انسان "استرس" وارد میشود...؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8109.html
- تعداد بازدید : 2185
- 11 مهر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن معاد ذکر