چرا با اینکه امام حسین (ع) میدانست که قیامشان باشکست روبرو شده و باعث کشته شدن اهل بیت و یارانش میشود، قیام کرد؟! (تیران و کرون – اصفهان / کارشناس مدیریت دولتی)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): امام معصوم علیه السلام، نه جز به امر خدا و برای خدا کاری میکند، نه خطا میکند و نه هیچ گاه شکست میخورد؛ کسی را یارای غلبه بر امام نیست که امام مغلوب او شود.
● - خداوند متعال به تمامی مؤمنین وعده فرمود که « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ - ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد / محمد صلوات الله علیه و آله، 7»؛ و خداوند سبحان "صادق الوعد" میباشد.
● - و هم چنین فرمود:
« إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ » (آلعمران، 160)
ترجمه: اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یاری شما بردارد، کیست که بعد از او، شما را یاری کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!
***- بنابر این، دقت کنیم که در طی قرون پس از واقعهی کربلا، مکرر این قبیل سؤالات و شبهات، مبتنی بر این که ایشان شکست خورد، اگر میدانست که کشته میشود، پس چرا قیام کرد و دیگران را به کشتن داد و ...، به اذهان القا شده و میشود که همگی بر مبانی غلطی استوار میباشد، ضمن آن که به غیر از ظاهر سؤال یا شبهه، معانی غلط مهمتری را القا میکنند، مانند:
یک – وعدهی حق تعالی بر نصرت، محقق نگردید!
دو – امام علیه السلام مغلوب شد!
سه – اگر نمیدانستند چه میشود، نه تنها دلیل بر عدم برخورداری از علوم متعالی میباشد، بلکه حتی دلیل بر نداستن شرایط حاضر و حاکم میباشد.
چهار – ایشان خود را به کشتن داد و سبب کشته شدن دیگران شد!
خب، ملاحظه میفرمایید که دیگر پاسخ به ظاهر سؤال یا شبهه هر چه باشد، اشاره به این نکاتی که به ذهن القا شده، نخواهد بود؛ مگر این که دقت شود که اساسا مبنای سؤال و تمامی وجوه آن، غلط میباشد و در پاسخ باید ابتدا افترای به خداوند متعال را نفی نمود و سپس در مورد سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام و چرایی قیامشان سخن گفت.
الف – تمامی وعدهها و وعیدهای حق تعالی حتمی بوده و محقق شده و میشود.
ب – از جمله این وعدهها، وعده "نصرت به مؤمنین"، به حدی که هیچ کس نمیتواند بر آنها غالب نماید میباشد. بنابر این، از آنجا که نه کسی مؤمنتر از اهل عصمت علیهم السلام میباشد و نه کسی بیش از "امام" میتواند دین خدا را نصرت دهد؛ تردیدی در تحقق این وعدهها در مورد آنها وجود ندارد، چنان که در مورد سایر مؤمنینی که دین خدا را نصرت میکنند وجود ندارد.
نوع نگاه:
در پس این نوع طرح سؤال و یا شبهه، القای یک نوع "جهانبینی مادی"، به انضمام "سطحینگری و بیبصیرتی" نهفته است! ابتدا اصل را بر غلبهی ظاهری، مادی و سطحی میگذارند، بعد میپرسند: «اگر میدانست که شکست میخورد، پس چرا قیام نمود؟!» - ابتدا اصل را بر حفظ جان و بدن [آن هم با اولویت جان خود] میگذارند، و بعد میپرسند: «اگر میدانست کشته میشود، پس چرا به سوی این میدان حرکت کرد و وارد شد؟!» - ابتدا اصل را بر عدم اختیار همراهان میگذارند و بعد میپرسند: «چرا امام آنها را به کشتن داد؟!» و بدین سبب یک اتهام و افترای بزرگ دیگر وارد مینمایند.
اما، نه "جهانبینی" امام حسین، خاندان و یارانش علیهم السلام چنین بوده، نه اینقدر خودنگر و جاندوست بودند، نه اینقدر سطحینگر، و نه بیاختیار و بیاراده (العیاذ بالله).
نگاه و تحلیل درست:
نگاه و تحلیل درست، وقتی حاصل میگردد که اول معلوم شود که ایشان امام حق و اهل عصمت هستند، پس خطا نمیکنند – دوم مشخص گردد که خودشان هدف از قیام را چه توصیف نمودهاند و سوم روشن شود که آیا به هدف خود رسیدهاند یا خیر؟!
این درست نیست که یک عده، با جهانبینیِ مادی، مواضع خودگرایانه، و نگاه سطحی، اول به صورت قطع بگویند که هدف ایشان غلبه ظاهری بر یزید و لشکریانش بوده، و بعد بگویند: حال که چنین اتفاقی نیافتاده، پس چرا و پس چرا؟!
هدف:
اگر چه سخن، تحلیل و مستندات در این باره بسیار زیاد و قابل تأمل و تعمق میباشد، اما شخص ایشان، در یک جملهی بسیار کوتاه و در سه فراز، هدف (سلبی و ایجابی)، استراتژی و روش (تاکتیک) خود را بیان نمودهاند:
هدف سلبی - (آن چه برای مردم از اهداف یک قیام شناخته شده است و امام برای آن قیام ننمودهاند):
« إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا »
ترجمه: من از روى خود خواهى و برای خوشگذرانى و يا براى فساد و ستمگرى قيام نكردم؛
هدف ایجابی – (آن چه برای آن قیام کردم)
« وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى »
ترجمه: من فقط برای اصلاح (در مقابل افساد) در امت جدم خروج نمودم،
استراتژی - (برنامهی هدفدار)
« أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ »
ترجمه: اراده نمودهام که "امر به معروف و نهی از منکر" نمایم؛
تاکتیک - (شیوهی تحقق استراتژی):
« وَأَسيرَ بِسيرَةِ جَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِب »
ترجمه: به سيره و روش جدّم و پدرم على بن ابيطالب (علیه السلام)
نکته:
سیرهی پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین علیهماالسلام، در بُعد نظری و اعتقادی و بینشی، بیان حقایق، تعلیم علوم، بشارت، انذار، موعظه، نصیحت، تذکر و هر گونه روشنگری بود و در بُعدی عملی در رویارویی با کفار، مشرکین، منافقین و ظالمین، « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ – شدت با کفار و رحمت بین خود » بود، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام، در طول حکومت چهار ساله و چند ماهه، ناچار به سه جنگ با "ناکثین، مارقین و قاسطین" شدند که هر سه فتنههای داخلی بودند. و امام حسین علیه السلام، چه در طول مدت زمان حرکت به سوی کربلا، چه در مدت اقامت در کربلا و چه در همان نیم روز عاشورا، مکرر تمامی ابعاد نظری (اعتقادی) و عملی را به سیره پدر و جدشان، در عرصههای گوناگون عبادی، سیاسی، اخلاقی، بشارتی، انذاری، وعظی، نصیحتی، تبلیغی و بالاخره رویارویی، برای طول تاریخ به ظهور رساندند.
نتیجه:
بنابر این، هر تحلیلگری، اگر چه شیعه و مسلمان نباشد نیز به وضوح میبیند که سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، به تمامی اهداف خود دست یافتند و غالب میدان بودند. لذا با "نفس مطمئنه" و " رِضاً بِرِضِائکَ = راضیام به رضای تو"، به لقای معبودِ محبوب شتافتند.
بیتردید اگر قیام امام حسین علیه السلام نبود، امروز حتی از همان ظاهر اسلام که آن را نیز بفرموده امیرالمؤمنین علیه السلام، چون پوستین وارونه پوشیده بودند، چیزی باقی نمانده بود، چه رسد به اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله و تداوم و پویایی قیام و رویایی حق علیه باطل، در طول زمان و میادین گوناگون.
اگر میدانستند که کشته میشوند ...؟
*- قطعاً امام حسین علیه السلام، مبتنی بر علم امامت، نه تنها به حوادث گذشته و پیشروی خود علم داشتند، بلکه به همهی حوادث جهان و آثار آن تا آخر الزمان علم داشتند.
*- علم نسبت به ماجراهای کربلا و عاشورا و حوادث پس از آن نیز منحصر به امام حسین علیه السلام نبود، بلکه اکثر مسلمین نسبت به آن آگاه بودند. چرا که هم پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، مکرر بدان اشاره نموده و به مردم هشدار داده بودند و هم حضرات امیرالمؤمنین، فاطمهی زهرا، امام حسن و شخص امام حسین علیهم السلام، مکرر به آن وقایع اشاره نموده بودند و هم شرایط را با چشم میدیدند؛ پس ممکن نیست که همگان بدانند چه خبر است و چه خواهد شد، ولی شخص امام معصوم که علوم جهان نزد ایشان حاضر است ندانند .
*- اما، این که اگر میدانستند، پس چرا رفتند؟ سؤالی است که پاسخش در درون خودش است. و پاسخ این است که «چون میدانستند و علم داشتند رفتند».
*- توجه به این نکته ضروری است که در القای افکار و باورهای انحرافی، همیشه سعی دارند به صورت مستقیم و غیر مستقیم به اذهان عمومی تلقین کنند که "اگر انسان نادانسته و اتفاقی به کار خوبی دست بزند و یا در جریانی غافلگیر شود و ... ارزش دارد" (؟!) در صورتی که اگر آگاهانه و با اختیار به علم خود عمل نماید ارزشمند است. ارزش در «عمل به علم و ایمان» است، نه عمل بر اساس جهل و نادانی و یا بیخبری.
بدیهی است هر انسان عادل، حکیم و عالمی که بداند چه نقشی در جهان هستی دارد؟ چه تکالیف و وظایفی بر عهده اوست؟ چگونه و در چه زمانی باید بدان جامهی عمل بپوشاند؟ و آثار عمل صالحش چیست؟ و اگر آن عمل را انجام دهد در چه رتبه و درجهای قرار خواهد گرفت؟ حتماً بدان عمل مینماید. چه رسد به شخص امام که انسان کامل میباشند.
*- مگر آن بسیجی که روی مین میرود تا راه را برای سپاهیان خدا در دفاع از اسلام و کشور باز کند، نمیداند چه پیش میآید؟! مگر آن مادری که فرزند جوان خود را برای انجام عملیات بر علیه دژخیمان غاصب به میدان میفرستد، نمیداند چه پیش میآید و ... ؟
پس، امام حسین (ع) که انسان کامل و امام معصوم میباشند، بهتر و بیشتر از هر انسان دیگری میدانستند که چه جایگاه و وظایفی در مقابله با ظلم، بیداری اذهان عمومی در طی قرون متوالی، احیای اسلام راستین و ... بر عهده دارند و نتیجه و برکات این حرکتشان چه خواهد بود؛ بنابر این، بر اساس علم و آگاهی خود عمل نمودند و پیروز شدند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا با اینکه امام حسین (ع) میدانستند که قیامشان باشکست روبرو شده و باعث کشته شدن اهل بیت و یارانش میشود، قیام کرد؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8115.html
- تعداد بازدید : 1950
- 14 مهر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی قیام