پایگاه پاسخگویی به سؤالات وشبهات (ایکس – شبهه): هر کسی [از جمله آن دوست]، باید بداند که مهمتر از پاسخ سؤالاتش، نحوه برخوردش با قرآن [یا حتی هر بیان دیگری]، تعیین کنندهی مواضعش میباشد؛ چنان که خداوند متعال در قرآن کریم تصریح نمود که همین قرآن برای مؤمنین شفا و رحمت است، اما چیزی جز خسران بیشتر، بر ظالمین نمیافزاید!
بنا بر این اگر کسی برخورد ظالمانه داشته باشد، مثلاً از قبل تصمیمش را گرفته باشد، برای ایرادگیری قرآن بخواند، یا با تکبر و از موضع بالا قرآن بخواند و گمان کند که تأیید یا تکذیب او برای حقیقت قرآن مهم و ارزشمند است و ...، هیچ گاه به نتیجهی مطلوب نمیرسد.
میگوید: «ده تا، بیست تا، یا صدتا سؤال دارم که اگر پاسخ منطقی نشنوم، کل قرآن را رد میکنم!»؛ بپرسید: آیا اگر پاسخ منطقی شنیدی، به کل قرآن یقین میآوری و منت میگذاری و تأییدش مینمایی؟! یا اگر پاسخ گرفتی و قبول هم کردی، اما بعد با صدتا سؤال دیگر مواجه شدی، چه میکنی؟ دوباره کل قرآن را رد میکنی تا پاسخ آنها را بیابی؟! پس، هیچ گاه به یقین و ایمان نمیرسی، چرا که علم محدود نیست و بنابراین سؤال، پایان ندارد.
فرزند داشتن خدا:
در سوره اخلاص، بسیار ساده، روان، همه فهم، محکم، صریح و البته بسیار ژرف و عمیق فرمود: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ »
بنابر این، اگر چه همان "احدیت"، برای شناخت و اثبات این که پس فرزند ندارد، کافی بود – اگر چه "صمد" یعنی همه محتاج او هستند و او را قصد میکنند (هدف نهایی است)، و این معنا فرزند داشتن را منتفی مینماید، اما باز هم تصریح نمود که «نه هرگز میزاید و نه خودش از کسی زاده شده»، و دوباره تأکید نموده که احدی مثل او یا کفو و برابر با او نمیباشد. و حال آن که فرزند، هم "کفو" است و هم میتواند برابر و یا والاتر از والدین گردد.
الزمر، 4 :
« لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ » (الزّمر، 4)
ترجمه: اگر (به فرض محال) خدا میخواست فرزندی انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را میخواست برمیگزید؛ منزّه است (از اینکه فرزندی داشته باشد)! او خداوند یکتای پیروز است!
نکته: دقت کنید که شیوهی بیان در این آیه، به گونهایست که در فراز به فراز، فرزند داشتن را نفی کرده، نه این که حتی احتمالش را جایز بداند و سپس نفی نماید.
مردمان، از کافر و اهل کتاب، هر کدام فرشتگان یا افرادی را فرزند خدا خواندند! و این انتساب را نیز از جانب خودشان جعل و وضع کردند! گفتند: فرشتگان دختران خدا هستند - این پیامبر یا آن پیامبر (موسی، زبیر، عیسی و ...)، پسران خدا هستند و ...؛ حال خدا پاسخ میدهد:
●- ارادهی فرزند داشتن نیز با خداست، نه با شما! که هم برای او فرزند قایل شوید و هم هر کس را بخواهید، فرزند او بخوانید!
●- « لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا »، یعنی اگر خدا اراده میکرد که فرزندی برگزیند – همین یعنی آن کسی او را فرزند خواندید، هرگز فرزند نیست و اگر بخواهد باشد، در نهایت فرزندخوانده میشود، چرا که فرزند یعنی از رحم مادری به دنیا آمده باشد. لذا نفرمود: «اگر خدا بچه میخواست، خودش میزایید یا همسری بر میگرفت»، بلکه فرمود: "اگر میخواست فرزندی برگزیند"؛ یعنی خواه نا خواه، هیچ کس فرزند او نیست، مگر این او بخواهد یکی را به فرزندخواندگی قبول کند.
●- « لَاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ »، باز میفرماید: اگر چنین ارادهای داشت، خودش یکی از مخلوقاتش را بر میگزید، [نه این فرزندی بزاید]؛ هم تصریح به "اصطفی = برگزیدن" نموده و هم تصریح به «یَخلُق». یعنی بیتردید همگان خلق او هستند، نه فرزند او، حال اگر میخواست از میان مخلوقات به کسی مقام فرزندخواندگی بدهد، خب خودش او را بر میگزید و نیازی نبود که شما نسبت دهید.
●- در عین حال، در رد همه جانبهی چنین ادعاهایی، مجدد تصریح و تأکید مینماید که « سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ » - یعنی او منزه است، او الله است، نه این که پدر یا فرزند کسی باشد، واحد است، پس فرزند یا مثل و مانند و شریک و ... ندارد، قهار است، یعنی همه چیز مخلوق و در سیطرهی قهاریت اوست. یعنی کسی نمیتواند خودش یا دیگری را فرزند او کند و یا حتی منتخب خود را ذرهای از شمول مخلوقیت و بندگی او خارج نماید.
بنابر این، در هیچ کجای آیهی فوق، احتمالی برای فرزند داشتن برای خدا را طرح نکرده است، چه رسد به این که تأیید نیز بنماید. بلکه تصریح دارد، نهایتاً اگر فرزند خواندگی نیز به تصور آید، آن را نیز باید او با ارادهی خودش از میان مخلوقات برگزیند که چنین نکرده است. او منزه از این صفات و انتسابها میباشد.
الأنعام – 6:
در این آیه، از زوایهی دیگری، حتی فرض هرگونه فرزند داشتن را برای او رد کرده است:
« بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ » (الأنعام، 101)
ترجمه: پديدآورنده آسمانها و زمين است، چگونه او را فرزندى باشد در صورتى كه براى او همسرى نبوده و هر چيزى را آفريده و اوست كه به هر چيزى داناست.
●- برای فرض فرزند داشتن، باید یا خدا را [العیاذ بالله] مرد فرض کنند و یا زن؛ چنان که همیشه "مرد" فرض کردهاند. و در هر حال، این یعنی جنسیت قایل شدن برای خداوند سبحان. اما میفرماید: مگر او همسر دارد که فرزند داشته باشد؟!
●- مجدد تأکید مینماید که « وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ »، یعنی هر چه هست را خلق میکند، نه این که در نقش پدر یا مادر بزاید! بنابر این همه چیز (کلّ شَی)، خلق اوست، نه فرزند او و نه فرزند خواندهی او.
نکته:
اگر دقت شود، در آیه 101 از سوره انعام (همانطور که در سؤال نیز تصریح شده)، احتمال هر گونه فرزند داشتن را رد نموده است، و در آیه 4 از سورهی الزمر، احتمال هر گونه فرزند خواندگی را نیز رد نموده است؛ تا نگویند: این و آن، اگر فرزندان خدا نباشند، دست کم فرزند خواندگان او هستند! میفرماید: خیر، اگر چنین چیزی را میخواستم، خودم یکی از مخلوقاتم را بر میگزیدم و او را فرزند خوانده خویش می نامیدم؛ اما من منزه از این توصیفات و انتسابها میباشم.
**- بنابر این، در هیچ کجای قرآن کریم، حتی احتمال و فرض فرزند یا فرزندخواندگی برای خداوند متعال مورد تأیید قرار نگرفته است، بلکه با صراحت و قطعیت رد شده است.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا الله میتوانست یک فرزند داشته باشد؟ در آیه [4 - الزّمر] تأیید میکند و در آیه [6 - الأنعام] این احتمال را رد میکند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8157.html
کلمات کلیدی:
قرآن