پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): حالا اگر خدای خیرخواه فرموده باشد: سعادت و خیر شما در این است که مرا بخوانید و از من بخواهید چه؟
البته که خداوند سبحان، هستی و کمال محض میباشد، پس خیر محض است و بنابراین، جز خیر نمیخواهد و جز خیر از او صادر نمیگردد؛ اما خیر خواهی خدا، اولاً به مثابهی حکیمانه نبودن و بالتبع بینظمی در نظام هستی نمیباشد و یقیناْ سلسله اسباب وجود دارد و ثانیاً به معنای حاکم نمودن جبر در تمامی امور بشر نیست.
بنابر این، در بسیاری از امور، تحقق خیرخواهی خدا، مستلزم خیرخواهی بندهی خدا میباشد؛ وگرنه اختیار، اراده و انتخاب بیمعنا و منتفی خواهد بود.
از این رو، ما نباید حتی ناخودآگاه، خود را "خدا" فرض کنیم! چرا که "خدا خیر میخواهد"، به معنای "بندهی خدا خیر میخواهد" نمیباشد.
الف – افاضات و موهباتی که بدون هیچ درخواستی، از سوی خداوند منّان به اعطا میگردد، قابل شمارش نمیباشد. بشر، فقط برخی از نیازهای خود را درک میکند و متوجه سایر نیازهای خود نمیباشد؛به عمق و عواقب آن آن چه درک میکند نیز اشرافی ندارد؛ چرا که یا علم و آگاهی تام ندارد و یا چون نعمت به او عطا شده است، احساس نیاز به آن را نمیکند. چنان که تا قلب یا چشم کسی سالم کار میکند و بیمار نشده است، احساس نیاز خود به قلب و چشم را درک نمیکند و به همین دلیل زیاد هم شاکر نیست، اما همین که با مشکلی در این خصوص مواجه شد؛ میفهمد که چه نیاز مبرمی دارد و به دست و پا میافتد.
ب – اما، نعمات و کمالات بسیاری وجود دارند که برخورداری از آنها، مستلزم درک نیاز و درخواست بندگان میباشد؛ شاید بتوان گفت: نعماتی است که خداوند منان موهبت کرده، اما تا بندگان خودشان نخواهند، به آنها نمیرسند.
به عنوان مثال: خداوند متعال و خیرخواه، هدایت، رشد، کمال و رستگاری بندگانش را میخواهد. بنابر این آنها را هدایت میکند. در هدایت تکوینی به آنها عقل، قلب، فطرت، سمع، بصیر و الهام داده و در هدایت تشریعی، برایشان پیامبر، کتاب (وحی)، شریعت (احکام = تبیین حقوق = قوانین – بایدها و نبایدها) و نیز امام و اسوه فرستاده است؛ راه رشد از راه گمراهی را روشن نموده « قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ » و به آنها اختیار و ارادهی انتخاب داده است و سپس میفرماید:
« إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا » (الإنسان، 3)
ترجمه: ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس.
« إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ » (الزمر، 41)
ترجمه: ا اين كتاب را براى [رهبرى] مردم به حق بر تو فروفرستاديم پس هر كس هدايت شود به سود خود اوست و هر كس بيراهه رود تنها به زيان خودش گمراه مى شود و تو بر آنها وكيل نيستى.
پس در این امور، خواست بنده شرط تحقق خواست خدا درباره اوست؛ یا به تعبیر دیگر: دعا یکی از سلسله اسباب تحقق میباشد.
دعا:
●- "دعا" یعنی خواندن کسی و خواستن از او؛
●- انسان چون از سویی ناقص و نیازمند است و از سویی دیگر عاشق کمال میباشد، همیشه و در هر امری، رفع نیازش را از دیگری میخواهد؛ پس کسی را گریزی از اصل "دعا" نیست؛ منتهی میفرماید: ای بنده من، کسی از خود چیزی ندارد که به تو نیز بدهد – همه مثل خودت نیازمند هستند – کسی مالک چیزی نیست و حتی مالک خیر و ضرر خودش هم نیست – خالق، إله، معبود و رازق تو و همه عالمیان من هستم؛ پس مرا بخوان و از من بخواه.
●- بسیاری از نعمات الهی، بدون خواندن و درخواست از او [حتی به کافران] موهبت میگردد؛ اما بسیاری دیگر [چه مادی و چه معنوی]، منوط و مشروط به خواست از این طرف میباشد.
مثال: ممکن است "خیّری"، در شهر یا روستایی، مدرسه یا بیمارستان یا مسجد احداث نماید تا این نیازهای ساکنین مرتفع گردد؛ اما ممکن است که صندق قرض الحسنة یا خیرات و مبرات و صدقات نیز ایجاد کند و بگوید: «به هر کس که خواست بدهید»، به قول معروف «به متقاضی» بدهید.
●- اگر "دعا" (خواندن و خواستن) نباشد، تکبر جایگزین آن میگردد.
نتایج:
1- بنابر این، "دعا" قبل از آن که عرض نیاز به درگاه الهی باشد، یک ارزش اعتقادی است، چرا که انسان در هر حال نیازمند است و اگر خدا را نخواند و از او نخواهد، حتماً دیگری را میخواند و از او میخواهد!
اما همان طور که بیان شد: اولاً برآورده شدن بسیاری از نیازها، مستلزم خواست و ارادهی نیازمند است؛ و ثانیاً هر کس خدا را نخواند و از او نخواهد، حتماً و یقیناً چشم به ربوبیت و رزاقیت دیگران خواهد داشت؛ ثالثا: خواست و ارادهی الهی نیز از طریق سلسله علل محقق میگردد که "دعا" یکی از آنهاست، چنان که کار و تلاش و برنامهریزی و نظم و ایجاد شرایط و ظرفیت مناسب نیز از سلسله علل و یا ملزومات استجابت میباشد؛ و رابعاً "دعا" خودش نوعی عبادت و رابطه و اتصال مدام "عبد با معبود" خویش میباشد.2- بسیاری از دشمنان مترصند که به هر نوع و بهانهای که شده، ارتباط انسان با معبود حقیقی را کمرنگ و قطع کنند؛ از این رو از انکار و تکذیب گرفته تا ایجاد شک و شبهه، و حتی تا ایجاد بغض و دشمنی با خدا را موضوع کار قرار میدهند و حتی اگر لازم شد، اسماء کمالیهی حق تعالی را بهانه قرار میدهند و میگویند: او عالم است میداند، پس ما چرا دعا کنیم؟ - او خیرخواه است، پس ما چرا خیر خودمان را از او بخواهیم و ...؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
خدا خیر مطلق میباشد، یعنی جز خیر برای بندهاش نمیخواهد، پس چه لزومی دارد که ما دعا کنیم و از خداوند بخواهیم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8177.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی