پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): تفکر نیز مانند هر ساختار دیگری، نظم منطقی میخواهد. ذهن نباید دچار توهمات گردد. اگر احتمال کافر شدن همگان محال نیست، احتمال مؤمن شدن همگان نیز محال نیست، احتمال مؤمن شدن برخی و کافر شدن برخی دیگر نیز محال نیست؛ پس ذهن با این احتمالات توهمی (ناشی از وهم)، به جایی نمیرسد.
پس، اگر ذهن را در تفکر، ساماندهی نماییم، بسیاری از این سؤالها به ذهن خطور نمیکند و اگر خطور کند نیز بلافاصله با دلیل عقلی، پاسخ داده میشود.
الف – وقتی ذهن در مورد « احتمال نیاز » خدا تفکر میکند، دیگر فرقی ندارد که موضوع یا مثالش چیست و فرضهای مصداقیاش (مثل کافر شدن همگان و ...) کدام است؟ چرا که در حال، نیازمندی خداوند سبحان را فرض نموده است و عقلی که خدا را شناخته، میداند که اولاً خدای نیازمند، دیگر خدا نیست – ثانیاً نیاز از صفات مخلوقات است که هستی عین ذات آنها نیست – ثالثاً هیچ نیازمندی، خدا نیست.
ب – بنابر این، ذهن، تفکر، عقل و قلب، باید قبل از هر چیز، متوجه چگونگی خداشناسی و توحید (خداپرستی) باشد. پس اگر خدا را شناخت، فرض این که [العیاذ بالله] خدا خودش مخلوق است – خدا عادل نیست – خدا نیازمند است ... یا دست کم احتمالش میرود؛ میفهمد که همه با اصل "توحید" منافات دارد، حال مثال ذهنیاش هر چه میخواهد باشد.
ج – فرمود: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ - ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است! / فاطر 15» - بنابر این، اگر ذهن به هر دلیل، مثال یا احتمالی، ضعف، نقص و نیازی برای خداوند سبحان را حتی فرض کند، خدا را نشناخته و « وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ » را یا درک نکرده و یا باور نکرده است!
د – گاه که اسم «خداوند سبحان» به میان میآید، موضعگیریهای مثبت یا منفی در افراد متغیر میشود، اما انسان ملاکهای کلی عقلانی نیز دارد. به عنوان مثال: آیا "واجب الوجود، محتاج ممکن الوجود" - "علت، محتاج معلول" – "مالک محتاج مملوک" و "غنی محتاج فقیر" میگردد؟! خب عقل این را رد میکند.
گر جملهی کائنات کافر گردند، بر دامن کبرياش ننشيند گرد
در عین حال، خداوند علیم، حکیم و غنی، خود پاسخ این سؤال را داده است و فرموده که اگر همگان کافر شوند، همگان معذب میشوند، بدون این که به او خوفی راه یابد.
« فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا * وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا » (الشّمس، 14 و 15)
ترجمه: ولی آنها او را تکذیب و ناقه را پی کردند (و به هلاکت رساندند)؛ از این رو پروردگارشان آنها (و سرزمینشان) را بخاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان و صاف کرد! * و او هرگز از فرجام این کار [= مجازات ستمگران] بیم ندارد!
نکته:
خلقت و هدایت، نظم دارد، پس قانونمند است. و همگان تحت همین قانون هستند. بنابر این خروج برخی یا همگان از چارچوب، هیچ قانونی را تغییر نمیدهد.
به عنوان: خورشید گرمازاست، خواه بر پیامبر خدا بتابد، خواه بر کافر بتابد. آتش سوزاننده است، خواه دست کودک صغیر روی آن قرار گیرد، یا دانشمند هوا و فضا، خواه پیامبر یا ابوسفیان.
طبق این قوانین حاکم بر نظام خلقت و هدایت، مؤمن رشد میکند و به فلاح میرسد، خواه نبی خدا باشد؛ و خواه یک فقیرِ ضعیفِ که در دشت و چادر زندگی میکند؛ خواه یک نفر باشد و یا یک جمعیت – هم چنین، نتیجه جهل،کفر، ظلم، استکبار و گناه، هبوط، سقوط، گمراهی، هلاکت و عذاب است، خواه یک پیامبر آن را انجام دهد، یا یک بیابان نشین، یا یک فرد و یا یک جامعه.
خداوند متعال در همین قرآنی که آن را به پیامبرش وحی نمود تا به ما ابلاغ شود، فرمود: اگر پیامبر خلاف کند و از خودش چیزی بگوید و به خدا نسبت دهد، رگ حیاتش را قطع میکنیم – این یعنی فرض و احتمالش محال نیست، چون ایشان نیز اختیار دارند – و یا میفرماید: بگو خدایی دارم که اگر بخواهد من را میبخشد و اگر نخواهد عذاب میکند، اما برای شما که اعتقادی ندارید، فرض بخشش نیز وجود ندارد!
« قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَمَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَنْ يُجِيرُ الْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ » (الملک، 28)
ترجمه: بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند مرا و تمام کسانی را که با من هستند هلاک کند، یا مورد ترحّم قرار دهد، چه کسی کافران را از عذاب دردناک پناه میدهد؟!»
نتیجه:
بنابر این، حتی فرض کافر شدن همگان، دلیلی بر اثبات نیاز برای خداوند سبحان نمیباشد، چنان که ایمان همگان، بر بینیازی و غنای او نمیافزاید. او خالق و مالک است و نیازمند به مخلوق و مملوک خود نبوده و نخواهد گردید.
« قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » (آلعمران، 26)
ترجمه: بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت میبخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را میگیری؛ هر کس را بخواهی، عزت میدهی؛ و هر که را بخواهی خوار میکنی. تمام خوبیها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
با توجه به اختیار انسان، اگر همه و حتی انبیا (العیاذ بالله) کافر میشدند، تکلیف چه بود؟ آیا دلیلی بر نیاز خداوند به این افرادی که گناه نکنند نمیباشد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8286.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید