«ایکس – شبهه»: باید در بررسی اوضاع و تطبیق آن با مقولهی ظهور، به سه نکتهی مهم ذیل توجه شود:
الف - نباید به مسئلهی ظهور به مانند یک حادثهی اتفاقی نگاه کرد. ظهور حضرت مهدی سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجهالشریف، یک جریانی است که در طول تاریخ امتداد داشته و دارد و لذا هر لحظه و هر حادثهای گامی به سوی ظهور و علامتی از علائم عام یا خاص ظهور ایشان است. ظهور مانند یک زنجیری است که از حلقههای به هم پیوستهای تشکیل گردیده است و یکی هم حلقهی آخر آن است.
ظهور حرکتی مانند مرگ و قیامت است. چنان چه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «هر نفسی که انسان میکشد، گامی است که به سوی مرگ مینهد»، و بالاخره در یک لحظه نیز نوبت به نفس آخر میرسد، ظهور حضرت (عج) نیز روز به روز و لحظه به لحظه تجلی یافته و اتفاق میافتد و یک لحظه نیز آن حلقهی آخر ظهور است که ایشان در کعبه حضور علنی یافته و قیام خود را اعلام میدارند.
ب – اما در عین حال شیعهی منتظر تحولات را پی میگیرد و میخواهد بداند که آیا نمودهای آشکاری از نزدیک شدن به حلقهها و گامهای آخر وجود دارد یا خیر؟ آیا از تحولات اخیر اخباری در کلام معصومین (ع) به عنوان نزدیکتر شدن آن قدم آخر بیان شده است یا خیر؟ که سؤال فوق نیز به همین معنا اشاره دارد.
دقت شود که از بزرگترین نشانههای نزدیک شدن گام آخر ظهور حضرت حجت (عجل) و قیام جهانی وی، همین سقوط سلطنت چند هزار ساله در مملکت شیعی ایران و جایگزینی «حکومت اسلامی» با حاکمیت «فقه اسلام» است که «ولایت فقیه»، بیانگر و تبلور همین معنا میباشد. چنان چه امام خمینی(ره) نیز در یکی از بیانات خود بسیار کوتاه و گذرا بدین مضمون اشاره نمودند: «شاید فرو ریختن 14 ستون کاخ کسری هم زمان با میلاد پیامبر اکرم (ص) در آن زمان، اشارهای به همین انقلاب ما در قرن 14 بوده است».
البته نشانههای بسیار بیشتری چون ظلم یهود به مسلمانان - تشکیل سپاهی که آیهی «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة» را به عنوان نشان خود در پرچم و بر روی سینههایشان دارند – ریخته شدن خون در مکه – سقوط بصره و حاکمیت سپاه کفری از مغرب بر آنان – امتحان پس دادن همهی تزها و مدعیها و تثبیت ناکارآمدی آنها [چنان چه نظریهپردازان امروزی از سویی لیبرال دمکراسی را پایان راه خواندهاند و از سوی دیگر ناکارآمدی آن بر همگان مشخص شده و میشود – خستگی مردم از ظلمها و سپس بیداری و قیام آنها – سیطرهی نژاد زرد (چین و خاور دور) بر اقتصاد جهان ... و در نهایت به پا خواستن مسلمین و سپس سایر مردم جهان و انتظار یک منجی الهی و امثالهم از علائم ظهور می باشد که در روایات بیان شده است. لذا حتماً و بدون شک، اصرار جهان استکبار بر ایجاد خاورمیانه جدید و در نهایت «حکومت واحد جهانی» به مالکیت و حکومت آمریکا، اما بیداری مسلمین و چرخش جهت به نفع اسلام – که حوادث اخیر در آفریقای شمالی و کشورهای عربی نشان از آن دارد، همه از علائم ظهور میباشد. إن شاء الله.
ج – اما در مسئلهی ظهور نباید مقوله و سنتی تحت عنوان «بداء» را نادیده گرفت. بداء یعنی «سببی» بر «سبب» دیگر غلبه مییابد و آثار آن را از بین میبرد. مثل این است که کسی ظلمی کرده و از عقوبتهای دنیایی او این است که این ظلم دامنگیر او شود، اما با جبران یا اخذ حلیت از مظلوم رفع ظلم میکنند و همین امر سبب تغییر در مقدرات میگردد و یا کسی دعا و توبهای مستجاب دارد، اما با گناهی آثار آن را از بین میبرد. یا تاریخ مرگش را به واسطهی صدقه یا صلهرحم به عقب میاندازد و ... . مسئلهی ظهور نیز چنین است، با حرکتی، اسباب تعجیل در ظهور فراهم میگردد و به اصطلاح میگویند: ظهور جلو افتاد. اما با حرکت دیگری ممکن است که آن اسباب از بین برود و ظهور به عقب بیافتد.
لذا اگر مسلمین هم چنان بیدار باشند و در ضمن با بصیرت باشند، از تهدیدها نترسند، به وعدههای تو خالی دشمنان خود طمع نکنند، پایدار باشند، روح مبارزه با طاغوت و شهادتطلبی در آنان تقویت گردد و ...، حتماً إن شاء الله ظهور نزدیک است. اما اگر خدایی ناکرده غفلت کنند، بداء حاصل میشود.
کلمات کلیدی:
گوناگون