پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا به نظر خودتان، این «میگویندها»، با نظام خلقت انسان، عقل و وحی سازگاری دارد؟!
این حرفها و شایعات، خرافاتی هستند که در یک قالب کلی، به آنها «اسرائیلیات» گفته میشود، چرا که روش قوم بنی اسرائیل و سایر کفار از دیرباز تا کنون (از عصر جاهلیت تا پساپست مدرنسیم) این بوده و هست که با نقاب ایمان به جماعات مؤمنان نفوذ کنند (نفاق)، و سپس با دروغها، شایعات، افتراها، جوّسازیها، تحریفها و بدعتها، دین و دینداری را از دورن بپوسانند و متلاشی کنند.
ازدواج در تمامی ادیان، مذاهب، مکاتب و جوامع:
ازدواج، تنها راه سالم برای رفع نیازهای جنسی، روانی و روحیِ بشر میباشد – ازدواج تنها بنیان سالم و مستحکم برای تشکیل اولین کانون اجتماعی و تعاون میباشد – ازدواج بهترین نوع ارتباط زن و مرد، برای فرزندآوری، چرخهی خلقت در تکثیر، انسانسازی و رفع سایر نیازهای روحی، روانی و تربیتی بشر [پدر و مادر شدن – فرزند بودن – محبت – تعهدات – تعاملها و ...] میباشد – ازدواج تنها تشکل سالمی است که حقوق روابط اجتماعی در زمینههای گوناگون (تقسیم کار، صیانت، قیمومیت، حضانت، نفقه، ارث، محرم و نامحرم و ...) را تبیین و محقق مینماید – ازدواج تنها راه برقراری نظم و امنیت فردی و اجتماعی، در عرصهها و موضوعات گوناگون میباشد – ازدواج تنها راه حل جلوگیری از فسق، فساد، فحشا، بیبند و باری، و بالتبع ظلم، تجاوز و جنایت میباشد و ... میباشد.
●- از این رو، اگر چه در اسلام غنی و عزیز، ازدواج تعریف و احکام خاص خود را دارد، اما "ازدواج" در سایر ادیان، مکاتب و جوامع نیز از نظر اسلام، مقبول میباشد. یعنی: اگر چه در ادیان و مکاتب و حتی جوامع دیگر، ازدواج به طریق اسلامی صورت نمیگیرد، اما در همان جوامع نیز ازدواج با زنا متفاوت است. پس اسلام همان تعریف و چارچوب خودشان را به عنوان تحقق "ازدواج" بین یک زن و مرد میپذیرد. مثلاً اگر تشریف بردید به چین، یا اوگاندا، یا میان سرخپوستان ...، و گفتند این زن و مرد طبق سنت خودشان ازدواج کردهاند، مورد پذیرش است.
ازدواج در اسلام:
احکام اسلام تماماً منطبق با نظام خلقت عالَم و انسان و چرخهی حیات و بالتبع نیازهای فردی و اجتماعی برای سلامت، رشد و تکامل میباشد، چرا که "شارع = قانونگذار"، همان خالق است.
وقتی پسر و دختری به سن بلوغ میرسند، همانگونه که در عقل، فطرت، روح و روان، با نیازها و مسائل اساسی جدیدی در "حیات" آشنا میشوند، با نیازهای جنسی و تمایلات آن نیز آشنا میشوند.
همانطور که عقل به «از کجا آمدهام، چرا آمدهام و به کجا میروم» فکر میکند – قلب نیاز به إله، معبود، معشوق، محبوب و ایمان به او را متبلور میسازد – جسم نیز نیاز و میل به ارتباط جنسی را احساس مینماید، چنان که روح و روان نیز نیاز به استقلال، دوست داشتن، دوست داشته شدن، تشکیل خانواده، نقشآفرینی در چرخه خلقت، درک کمالاتی که فقط در ازدواج، همسری، پدر و مادری، فرزندی، خویشاوندی و ...، توجه نموده و ابراز رغبت مینماید.
پس خداوند متعال برای انسان، "ازدواج" را قرار داد که زیباترین، کاملترین، جامعترین و سالمترین راه ارضا و اشباع تمامی این نیازها و کششها و نقشآفرینیها میباشد.
نیاز جنسی:
بیان شده که همزمان با بلوغ فکری و احساس نیاز به معبود و ایمان به او، بلوغ جسمی نیز صورت میگیرد. لذا خداوند متعال، بندهاش را به محض بلوغ مخاطب قرار میدهد. هم او را با خود و حقایق عالم هستی آشنا نموده و به توحید و معاد دعوتش مینماید، و هم چه باید کردها و چه نباید کردهای لازم، ضروری و مفید برای رشد و تقرب را به او میآموزد که از آن جمله، رفع یا ارضای درست «نیاز جنسی» میباشد.
بنابر این، نیاز جنسی، لذت جنسی و جماع (همخوابی)، نه تنها در اسلام نکوهیده نیست، بلکه ضرورت نظام خلقت و لازمه رشد و کمال میباشد.
بنابر این، هر کسی که مجرد است (چه ازدواج نکرده، چه مطلقه و چه بیوه)، باید ازدواج کند.
علت ترویج "اسرائیلیات = خرافات":
علل ترویج دروغ، تهمت، شایعه، خرافه، تحریف، شبهه، تبلیغ، ضد تبلیغ، جوّسازی و ... در هر امری، یکی، دوتا و دهتا نیست که بشود گفت این است و غیر این نیست! بنابر این، بهترین و کوتاهترین راه آگاهی از علل، این است که در اینگونه موارد، با علم و بصیرت توجه شود که «اگر این نبود چه میشد؟» - «این دستورالعمل چه منافعی دارد» - «چه مضراتی را به دشمنان تحمیل میکند» و بالاخره «آنها چه فایدهای در تحریفات، خرافات و ضد تبلیغها و ... دارند»؟
دو سؤال:
یک – چرا در عین حال که "ازدواج و تشکیل خانواده و نیز رابطه جنسی دو همسر"، در بین عموم انسانها – از هر دین، مکتب و فرهنگی – امری ضروری، زیبا، مفید و کاملاً ممدوح میباشد، در دینهای تحریف شده، مذموم و یا دست کم به عنوان "راهکار اجباری در انتخاب بین بد و بدتر" قلمداد میگردد؟!
دو – چرا در بیشتر مکاتب بشری - به رغم اختلافات اساسی در جهانبینی و ایدئولوژی – در مقولهی بیارزش و حتی دست و پاگیر وانمود کردن ازدواج؛ از بین بردن کانون خانواده و بالتبع ترویج زنا و هر نوع فحشایی، وحدت نظر وجود دارد؟!
●- باید دقت کنیم که ازدواج، "تشکیل خانوادهی رسمی که حقوق و چارچوبهایی را مترتب مینماید" - "روابط جنسی قانونمند و با ضابطه که تعهداتی را بر عهدهی طرفین میگذارد " - "نظم بافتهای خانوادگی و خویشاوندی، در تشکل جوامع" - و ...، همه "بار سیاسی" و "بار اقتصادی" دارند.
کافیست فقط درآمد ناشی از فیلم، تأتر، عکس و سایر هنرهای نمایشی از ترویج زنا «به اصطلاح سکس آزاد» را در نظر بگیرید – یا درآمد ناشی از صنعت کتاب، مجله، لوحهای فشرده، شبکههای اجتماعی اینترنتی، لوازم آرایشی، مُد و تولیدات مبتنی بر آن از لباس و آرایش گرفته تا رفتارهایی که به عنوان مدرنیسم، روشنفکری، دموکراسی، لذت و ... دیکته میشود را در نظر بگیرید، یا هم چنین درآمد ناشی از فحشاخانهها، کابارهها، کازینوها، دانسینگها، پارتیها و ... را در نظر بگیرید؛ و از همه مهمتر، آزاد و ارزان نمودن نیروی کار (به ویژه زنان) برای سرمایهداران و سوداگران میباشد. (سهم روسپیگری در اقتصاد امریکا)
بنابر این، عرصه سیاست و اقتصاد، مترصد آن است که انسان را از هر نوع قید و بند و تعهدی - به جز آن چه خودش میگذارد رها سازد، تا بتواند او را به بندگی خودش بکشاند! از اینرو، با هویت دینی، ملی، فرهنگی و ... مقابله میکنند، و البته "کانون خانواده" را که را مقدسترین و مستحکمترین بنیان این ساختار است، هدف تهاجمات قرار میدهند.
آزار روح میت:
این خرافات با سوء استفاده از حالات، عواطف و روابط افراد زنده (بازماندگان) میباشد. بالاخره زن یا مردی که همسرش وفات کرده است، نسب به او عشق، محبت، علاقه، عاطفه، مودت و تعهداتی داشته است و اینها حالاتی نیست که بلافاصله پس از وفات از بین برود، بلکه حتی تا آخر عمر نیز باقی میماند، منتهی شکل تعاملات و مراودات متغیر میگردد.
●- آن که باقی مانده، ضمن حفظ شأنیت، شخصیت، احترام، یاد و خاطرهی نیکو از همسرش، اگر فرزندی از او داشته باشد، با مسئولیتپذیری مضاعف در تعلیم و تربیت او میکوشد و برای او نیز خیرات و مبرات "مادی = خوراک، پوشاک و ..." و نیز "معنوی = جبران نماز و روزه و فرایض قضا شده، اخذ حلیت از دیگران، تلاوت قرآن، زیارت و ..." هدیه میفرستد.
●- اما آن که از دنیا رفته، دیگر همسر کسی نیست، روابط و تعهدات دنیایی را ندارد و مهمتر از همه آن که تعلقات دنیایی نیز ندارد.
او وارد عالم دیگری (برزخ) شده که دیگر نه روابط دنیوی برایش باقی مانده و نه حجابها. بنابر این، حقایق را میبیند و به آن چه خداوند سبحان راضی است، راضی میشود. پس رفتار و عملکرد بازماندگان، طبق اوامر الهی که در قرآن، حدیث و سنّت رسول الله و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین تعلیم شده، سبب خشنودی و دعای خیر او میگردد.
از جمله این دستورالعملها و آموزههای بسیار حکیمانه، لازم و سازنده، "ازدواج" است، چه فرد مجرد باشد، چه مطلقه یا بیوه. چه نیاز جنسی نیز داشته باشد و چه مسن شده باشد و فقط نیازهای روحی، روانی و ارتباطی و ... برایش باقیمانده باشد.
●- آیا اهل عصمت علیهم السلام و سایر اولیاء الله و انسانهای فرهیخته، با بیوگان (حتی در سنین بالا) ازدواج نکردهاند؟! آیا [العیاذ بالله] سبب آزار روح همسر از دنیا رفتهی آنها را فراهم کردهاند؟! آیا مکرر توصیه به ازدواج بیوگان (اعم از زن و مرد) ننمودهاند؟!
●- آیا نباید آنها را مدرس، معلم، راهنما و الگوی خود در تمامی شئون زندگی قراردهیم و به جای تبعیت از آنان، تابع خرافات نگردیم؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
برخی میگویند: ازدواج مجدد بیوهها، خیانت به همسر و سبب آزار روح همسر از دنیا رفته میگردد؛ آیا صحت دارد؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8313.html
کلمات کلیدی:
گوناگون ازدواج