حرکت در مکان و زمان – آیا ما به سوی زمان حرکت داریم و یا نسبت به آن ثابت هستیم؟ آیا چیزی به نام "زمان"، وجود خارجی دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
ألَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک أعدائَهُم
سلام دوستان؛
در مورد حرکت انسان در «مکان و زمان»، چه از حیث فیزیکی و چه از حیث فلسفی، تعاریف بسیاری وجود دارد، که بیان آنها موضوع بحث ما نمیباشد.
حرکت در مکان، برای همگان روشن است و هر لحظه آن را تجربه کرده و برایشان محسوس میباشد؛ چنان که یک ماده یا یک انسان، از نقطهی "الف" به نقطه "ب" میرود، و گفته میشود که فاصله زمانی بین این دو نطقه به تناسب سرعت حرکت نیز "زمان" گفته میشود؛ و در هر حال، هر دو به تناسب "حرکت" تعریف میشوند.
در یک تعریف فلسفی نیز "زمان" را به "پیش از و بعد از = قبل و بعد" تعریف کردهاند، که در این صورت، هر کدام به تناسب موضوع ثالثی مورد مطالعه قرار میگیرند. مثل این که بگویید: «پیش از آن که این خبر را بشنوم، از آن اطلاعی نداشتم و پس از آن که این خبر را شنیدم، از آن مطلع شدم»؛ در این حالت، "شنیدن خبر" همان موضوع ثالث است و «پیش از و پس از» به تناسب آن سنجیده شده است.
این نوع تعریف فلسفی از مقولهی "زمان"، در آیات قرآنی نیز بسیار مشاهده میشود، مثل این که فرمود: « وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا - از پيش نيز تو را كه چيزى نبودى خلق كردهام / مریم علیهاالسلام، 9» یعنی تو را پیش از این که یحیی علیه السلام را بیافرینم آفریدم و تو نیز پیش از آفرینش، چیزی نبودی و پس از نبودن آفریده شدی. پس در اینجا «پیش از – پس از» به نسبت موضوع «آفرینش» سنجیده شده است.
●●- اما، در این مختصر، موضوع بحث این تعاریف نمیباشد، بلکه میخواهیم به صورت و زبان ساده «حرکت ما به سوی زمان» را بررسی کنیم و ببینیم آیا همان گونه که در مکان حرکت میکنیم و از نقطه "الف" به نقطه "ب" میرویم، در زمان نیز حرکت میکنیم و از لحظه "یک" به لحظه "دو" میرویم؟ یا آن که ما نسبت به زمان ثابت هستیم و این زمان است که در حرکت است و به ما رسیده و از ما میگذرد؟! و یا به تعبیری دیگر، "زمان" مثل یک شیء نیست که وجود خارجی داشته باشد، بلکه همان تقدم و تأخر حرکت، در کمیّت و کیفیت میباشد.
●●- اگر حرکت را تغییر کمّی و کیفی اجسام در "آن"های گوناگون معنا کنیم و زمان را بر اساس ساعت و تفاوت لحظات این تغییرات بسنجیم، میبینیم که ما حرکتی در زمان نداریم. به عنوان مثال: زمین در حرکت به دور خورشید و خودش هست، سال، فصل و ماه، شبانه روز و لحظات، پدید میآیند، اگر ما حرکتی به سوی زمان داشتیم، متوقف میشدیم تا زمان نیز متوقف گردد، اما زمان میآید و میگذرد و حرکات و تحولات طبیعی، برای ما محاسبه و شمارش ایام را میسر میکنند. پس ما هم چنان در مکان حرکت میکنیم، و حرکتی به سوی این زمانهای متفاوت نداریم. بلکه فقط طی منازل مکانی را محاسبه نموده و میشماریم:
*- « هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ » (یونس علیه السلام، 5)
ترجمه: اوست كسى كه خورشيد را روشنايى بخشيد و ماه را تابان كرد، و براى آن منزلهايى معين كرد تا شماره سالها و حساب را بدانيد. خدا اينها را جز به حق نيافريده است. نشانهها[ى خود] را براى گروهى كه مىدانند به روشنى بيان مىكند.
●●- اگر "زمان" را پیش آمدن پدیدهها، وقایع و حوادثی که از "قبل" نبوده و "بعد" رخ میدهد، در نظر بگیریم، باز هم خواهیم دید که ما نه به صورت فیزیکی و نه متافیزیکی (یا معنوی)، حرکتی به سوی زمان نداریم، بلکه این زمان است که میآید و میگذرد.
به عنوان مثال، به پیش آمدهایی چون "مرگ = اجل" و یا محشر و قیامت توجه کنیم.
*- آیا ما به سوی "زمان" مرگ میرویم، یا مرگ در زمانی معین به سوی ما میآید؟
« قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » (الجمعة، 8)
ترجمه: بگو: «این مرگی که از آن فرار میکنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد؛ سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است بازگردانده میشوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام میدادید خبر میدهد!»
*- آیا ما به سوی زمان "دیدار خداوند سبحان"، حرکتی داریم، یا آن زمان در حرکت است و به ما میرسد؟
« مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ » (العنکبوت، 5)
ترجمه: كسى كه به ديدار خدا اميد دارد [بداند كه] اَجَل [او از سوى] خدا آمدنى است، و اوست شنواى دانا.
*- آیا ما به سوی زمان قیامت میرویم، یا زمان قیامت در "آنی" به ما میرسد و ما ناگهان با آن واقعه مواجه میگردیم؟
« يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا » (الأحزاب، 63)
ترجمه: مردم از تو درباره (زمان قیام) قیامت سؤال میکنند، بگو: «علم آن تنها نزد خداست!» و چه میدانی شاید قیامت نزدیک باشد!
« وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ » (الحجر، 85)
ترجمه: ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم؛ و ساعت موعود [= قیامت] قطعاً فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهای صرفنظر کن.
*- آیا ما به سوی سالها، فصول، ماهها، روزها و ایام (مانند محرم، رمضان و ...) میرویم، یا آنها به ما میرسند و از ما میگذرند؟! پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در یک بیان فرمودند که مورد که ایام و از جمله ماه مبارک رمضان به سوی ما میآید:
« أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ. شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. » (وسائل، ج 7، ص 227)
ترجمه: ای مردم، ماه خدا - ماه رمضان - با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است، ماهی که نزد خدا بهترین ماهها، روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و اوقاتش بهترین اوقات است.
مرگِ زمان:
زمان را مانند یک طوفان فرض و تصور کنید که با سرعت دشت، کوه یا بیابانی را طی میکند. شعاع و وسعت این طوفان، به مراتب وسیعتر از موانعی چون کوه، درخت، یا ساختمانی است که به صورت ثابت، مقابل آن قرار گرفتهاند. آن بخش از ذرات این طوفان که با سرعت تمام در حرکت هستند، به مانع اصابت میکنند، میایستند و دیگر طوفان نیستند. اما طوفان هم چنان به حرکت خود در مکان ادامه میدهد.
گویی زمان نیز این گونه است. "من" در مکان حرکت میکنم، اما نسبت به زمان، ثابت ایستادهام، زمان مثل یک طوفان به من میرسد، آن بخش از زمان که به من اصابت میکند، میمیرد و زمان هم چنان به حرکت خود ادامه میدهد. این همان رسیدن "اجل = پایان" است، چرا که زمان همان "ابتدا و انتها" یا "آغاز و پایان" میباشد.
بازگشت:
چون زمان در حرکت خود به من میرسد و از من عبور میکند، من نه به سوی زمان آینده حرکتی دارم و نه میتوانم به زمان گذشته باز گردم و اگر حرکت انسان به سوی زمان ممکن بود، هر دو امر میسر میگردید. لذا شاید انسان به مکان گذشتگان، یا عادات و عقاید گذشتگان بازگردد، و یا آثار و تاریخ گذشتگان را ببنید و مطالعه کند، اما وقتی زمان رسید و گذشت، هرگز نمیتواند به گذشته باز گردد، چرا که دیگر مُرده است (پایان یافته است).
« حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ » (المؤمنون، 99 و 100)
ترجمه: تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد، مىگويد: «پروردگارا، مرا بازگردانيد * شايد من در آنچه وانهادهام كار نيكى انجام دهم. نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.
یعنی: گذشته گذشت و دیگر نیست که کسی به آن بازگردانده شود؛ پس نه دیگر او به گذشته بازگردانده میشود – نه اگر به این دنیا بازگردانده شود، عمل نیکی انجام میدهد؛ و "مکانی" پیش رو دارند به نام برزخ، که به سوی آن حرکت داده میشوند و زمان رسیدن به آن مکان، به آنان میرسد.
مهم:
حرکت اختیاری یا اجباری ما به سوی قبر، برزخ، محشر، بهشت و جهنم نیز حرکت به سوی "مکان"هاست و هم چنین تغییر کمّی و کیفی صفات نیز نوعی تحول در دادههاست. لذا مهم این است که وقتی زمان چیزی میرسد، تو کجایی و در چه حالتی و با چه صفاتی هستی و چه میکنی؟!
این ویژگیهاست که تعیین میکند وقتی "زمانش" به تو رسید، در کدام مرتبه از کدام مکان قرار گیری.
●- اگر دقت کنیم، خودمان نیز در امور متفاوت میگوییم: هنوز زمانش نرسیده است – اکنون زمان این کار است – آیا در زمانش ازدواج کردی؟ - چرا به وقتش به فکر چاره نیفتادی؟ - مهم حضور به هنگام در صحنه است – اکنون برای آینده بیاندیش – خود را (به لحاظ ایمان، عمل صالح، صفات و ویژگیها) برای زمانی که قیامت میرسد بساز و آماده کن و ... .
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
حرکت در مکان و زمان – آیا ما به سوی زمان حرکت داریم و یا نسبت به آن ثابت هستیم؟ آیا چیزی به نام "زمان"، وجود خارجی دارد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8374.html
- تعداد بازدید : 2836
- 5 بهمن 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت