پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بسیار دقت کنیم که دشمنان اسلام و مسلمانان، ایران و ایرانیان و بشریت، برای فریب اذهان عمومی و ضربهزدن، به هر چیزی و هر کاری متوسل میشوند و از هر راهی وارد میشوند. اگر لازم باشد، با دروغ و هوچیگری، مردم را فریب میدهند – اگر لازم باشد، با شعارهای پوچ و توخالی، جریان سازی میکنند و اگر لازم باشد، حتی به آیات قرآن کریم، احادیث و احکام شرعی و اخلاقیات نیز متوسل میشوند، و حال آن که اصلاً باوری ندارند و به وقتش نه تنها مخالفت، بلکه مسخره هم میکنند!
شیوه کار آنان، در استناد به آیات، احادیث و احکام، تقلید و تأسی به شیوه یهود است که فرمود: « مِّنَ ٱلَّذِينَ هَادُوا۟ يُحَرِّفُونَ ٱلْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ... - بعضی از یهود، سخنان را از جای خود (موضع آن)، تحریف میکنند / النساء، 46».
●- تحریف انواع و اقسام دارد. گاهی از خود چیزی در میآورند و آن را وحی و حدیث میخوانند (یعنی جعل میکنند) – گاهی متن را با قرائتی دیگر (مثل قرائت جدیدیها) میخوانند – گاهی در ترجمه و تفسیر یک متن تحریف میکنند ... و گاهی نیز «کلمه را از موضع خودش خارج میکنند و در موضع دیگری به کار میبندد»!
●- احکام اخلاقی، اجتماعی، حقوقی و سیاسی اسلام، بسیار جامع و غنی است؛ خشک و محدود و تک بُعدی نمیباشد. لذا اهل ایمان، هر حُکمی را در جای خودش عمل میکنند، و کفار، مشرکان و منافقان، اگر قرار باشد که به خاطر منافع خود، به قرآن و احکام و اخلاقیات متوسل شوند، حتماً جایگاهش را تغییر میدهند!
●- پس از مرگ معاویه لعنة الله علیه، چون مرکز قدرت استبدادی فرو ریخته بود، مردم به خود جرأت دادند که کمی از خیانتها و جنایتهای او بگویند؛ اما سریع توسط عوامل شایع شد که «پشت سر مرده حرف نزنید، گناه است»!
●- مردم ما، همین سیاست و اسلام معاویهای را در زمان سلطنت استبدادی محمد رضا پهلوی تجربه کردند. مردم قیام کردند و رژیم وابسته به امریکا و نوکر انگلیس، بیرحمانه مردم را به خاک و خون کشید؛ اما همین که "شاه فرار کرد" و محور قدرت دیکتاتوری فرو ریخت، عواملش شایع کردند که «پشت سر شاه حرف نزنید، غیبت محسوب شده و حرام است!» و همین که به درک واصل گردید، گفتند: «دیگه اصلاً حرف نزنید که پشت سر مرده حرف زدن حرام است!».
نکته اول:
پس از به قدرت رسیدن معاویه لعنة الله علیه، عوامل از او پرسیدند: «چه کنیم؟ آیا بگوییم که اسلام تمام شد و مساجد و نماز و منبر را تعطیل کنیم؟ در این صورت افشا میشویم و مردم علیه ما میشورند – و اگر تعطیل نکنیم، این مسجد، قرآن، نماز، خطابه، منبر و ...، همه از اسلام خواهند گفت که علیه ما تمام میشود؟!
معاویه لعنة الله علیه گفت: خیر، نه تنها تعطیل نکنید، بلکه تشویق هم بکنید (بالاخره به اسم اسلام به خلافت رسیده بود)، منتهی به علما بگویید که منبر بروند و هر چه دلشان میخواهد، از خدا و قیامت و بهشت بگویند، اما حق ندارند که راجع به "کفر" حرفی بزنند! این یعنی "تعطیل دشمنشناسی". اسلام معاویهای همین است. دشمن را نمیشناسد، پس بسیار اتفاق میافتد که دشمن را دوست و دوست را دشمن قلمداد کرده و به قول معروف «گُل به خودی» میزند.
نکته دوم:
فرض کنید که سر کلاس، درس تاریخ میخوانید، یا دانشجو و محقق در تاریخ هستید؛ حال با احکام «غیبت» چه میکنید؟ و جالب آن که همیشه در بیان ظلم و جنایت میگویند: «غیبت نکنید»! بنابراین، هیچ گاه نباید جنایات بنی امیه، بن العباس، پادشاهان ظالم، چنگیزها، هیتلرها و ... بیان شود، چون همه «غیبت» محسوب میشود و حرف زدن پشت مرده نیز به آن اضافه میشود؟!
قرآن و افشا:
در حالی که اسلام نه تنها مانند مسیحیت نیست که بگوید: «هفتهای بکبار باید بروید کلیسا و نزد کشیش به گناهان خود اقرار نمایید»، بلکه تأکید دارد که «افشای گناه، خودش گناه است»، در عین حال شاهدیم که در قرآن کریم، دائم از خیانتها، خباثتها و جنایتهای کفار خبر میدهد؛ نه تنها از گذشتگان و معاصرین میگوید، بلکه حتی از جلسات، توطئهها، نقشهها، گفتگوهای پنهانی آنها خبر میدهد!
«وَإِذَا لَقُوا۟ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوْا۟ إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوٓا۟ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ» (البقره، 14)
ترجمه: و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات میکنند، و میگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم!»
احکام اجتماعی:
بنابر این، احکام اجتماعی با احکام فردی متفاوت است، چنان که اخلاق اجتماعی و اخلاق سیاسی متفاوت است.
بنابر احکام، در هیچ کجا نباید بدون یقین، سند و مدرک سخن گفت – بنابر آیه صریح قرآن کریم و احکام، هر خبری را نباید پذیرفت و منتشر نمود – حتی خبر درست و صحیح نیز باید به جا بیان شود و هدف از بیان نیز «کَلِمَة الحقّ یُرادُ بِهَا الباطِل – سخن حقی که هدف از بیان آن باطل است» نباشد و ...؛ اما چنین نیست که هیچ کس حق ندارد چیزی بگوید، به این بهانه که غیبت و بداخلاقی میشود! پس چگونه باید به مردم اطلاعرسانی نمود و آنها را از آن چه به دور از چشم آنها میگذرد مطلع نمود؟
اتهام و جرم:
اتهام، مبتنی بر ظنّ و گمانی است که بر اساس برخی قرائن به وجود میآید و البته که باید اثبات شود و تا اثبات نشده، کسی نباید اتهام را جرم قلمداد نماید [چه بسا خلافش ثابت شده و متهم تبرئه گردد] – اما جرم، خطایی است که واقع شده (مثل همین که نامه علیه کشور را به دشمنان نوشته باشد).
بنابراین، اگر کسی جرمی انجام داده، مجرم است نه متهم؛ چه در دادگاهی محکوم و مجازات بشود و چه نشود [مانند صدها مجرم فراری که حتی عکس و مشخصات آنها و جنایاتشان اطلاع رسانی میشود]؛ و اگر موقعیت و شخصیت مجرم و نیز جرم او "اجتماعی – سیاسی" باشد، یعنی "حق الناسی در حد اعلا" ضایع نموده است که عواقبش دامنگیر کشور، ملت، امنیت، اقتصاد ... حتی در نسلهای بعد میگردد.
حال آیا هیچ کس حق ندارد به مردم خبر دهد که چه بلایی به سر خود آنها و یا اموالشان میآورند و اگر مدرکی درج کند که فلانی به امریکا و انگلیس نامه نوشته – یا با بنیاد سوروس در ارتباط است – یا حقوق صدمیلیونی میگیرد – یا چند هزار دلار بابت شرکت در یک جلسه میگیرد و چه بسا شرکت هم نکند – و یا پشت پرده با امریکا و انگلیس بسته است و ...، بداخلاقی نیست و افشای آن و اطلاع رسانی به اذهان عمومی، بداخلاقی محسوب میگردد؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- آیا افشای جرائمی چون [ارتباط با بیگانگان، حقوقهای نجومی و ...] قبل از اثبات در دادگاه، اشکال شرعی ندارد و بداخلاقی نیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8379.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام