پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ذهن را باید همیشه از ماندن در یک توهم، خلط مبحث، تسلسلها و استناد و استدلال به «شاید»ها دور نگاه داشت.
در هر امر یقینی میتوان با یک سؤال سادهی (از کجا معلوم) و یک کلمهی «شاید»، تردید و تشکیک نمود، که البته ابتدایش نه تنها اشکالی ندارد، بلکه "شک"، مقدمه "یقین" است، اما به شرطی که ذهن در آن عالمِ تردید، جا خوش نکند و به آن عادت نکند.
●- وقتی سؤال میشود: «از کجا میتوان اثبات کرد ...»، این سؤال را به ذهن خطور دهید که «قرار است به چه کسی اثبات شود؟» پاسخ این است که به انسان. حال سؤال این است که اگر به اصل ادراکات انسان تردیدی هست، پس چگونه میتوان چیزی را به او ثابت نمود؟ هر دلیلی که اقامه شود، میگوید: «از کجا معلوم – شاید».
●- این که بگوییم: «شاید اگر خلقت انسان به گونهای دیگری بود، نوع دیگری ادراک مینمود»، کاملاً درست است، چنان که ادراکات سایر موجودات، از فرشتگان گرفته تا حیوانات، با انسان متفاوت است. انسان کتاب را مطالعه میکند، اما بُزغاله آن را میخورد.
در هر حال، هر موجودی، با قوای ادراکی خودش درک میکند؛ اما درکهای متفاوت، به مثابهی تفاوت واقعیتها یا حتی حقایق نمیباشند، بلکه هر کدام از زاویهای نگریسته و بخش را درک میکنند. انسان به محتوای کتاب توجه دارد که چه در آن نوشته شده، اما بزغاله فقط جنس آن را درک میکند که خوردنی است و این درک نیز خطا یا اشتباه نمیباشد. پس ادراکات متفاوت است.
به عنوان مثال: بسیاری از حقایق و واقعیاتی که برای ملائک قابل ادراک میباشد، مُدرک ما نیستند، چرا که آنها "مجردات" هستند – هم چنین بسیاری از واقعیاتی مادی و معنوی که برای انسان قابل درک است، مُدرک ملائک نمیباشند. چنان که در بُعد معنا، به حضرت آدم صفوة الله علیه السلام امر میکند که به فرشتگان از آن چه نمیدانستند خبر دهد؛ و در بُعد مادی، فرشتگان جسم ندارند که مُدرکات حسی ما را (گرسنگی، تشنگی، خستگی و ...) را درک کنند.
و همین طور است تفاوت ادراکات انسان به نسبت حیوانات؛ چه در معنا و چه در ماده. چنان که میدانیم درک حیوان از علف، شکار، خطر و ... با ما فرق دارد و در عالم معنا نیز در چند مورد فرمود که برخی از آنها امتهایی مثل شما هستند، آنها ذکر و تسبیح دارند، خودشان به آن علم دارند، اما شما "شعور = ریزبینی" برای درک آن را ندارید.
« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ » (النّور، 41)
ترجمه: آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح میکنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست!
*- بنابراین، آن چه انسان با قوای ادراکی مجرد خود، مانند: "عقل" درک میکند، عین واقعیت است، اگر چه همهی آن نباشد؛ و اساساً ابزار شناخت و درکی در امر مجردات، به جز عقل ندارد. لذا اگر بخواهد دلیلی بر صحت یا عدم صحت درک عقلی بیاورد نیز باید هم دلیل عقلانی باشد و هم اثبات و یا نفی آن با دلایل عقلی باشد.
*- آن چه انسان با "قلب" خود فهم و درک میکند (مانند: حقایق هستی، حبّ و بغض) نیز عین واقعیت است، هر چند که قطعاً تمام حقیقت و واقعیت نیست - البته اگر قلب محجوب نشده باشد.
*- ادراکات حسی نیز تا حدودی درک درست دارند، منتهی حس از سویی محدود است و از سویی دیگر متناسب با همان ساختار بدن میباشد. به عنوان مثال درک حسی وزن، یا نور و یا گرما و سرمای یک شیء یا محیط، برای یک انسان، با یک حشره، با یک حیوان قطبی یا بیابانی، یا حیوان سنگین وزنی چون فیل و خرس، متفاوت است. اما نه این که درکشان خطا باشد، بلکه نسبی و متناسب با ساختار خودشان است.
به عنوان مثال: یک درخت دویست کیلویی، دویست کیلو وزن دارد، اما بلند کردن آن از زمین برای انسان دشوار است و حتماً باید از ابزار استفاده کند، اما برای فیل آنقدر هم دشوار نیست.
تردیدی نیست که حسّ به خاطر همان محدودیتها، میتواند دچار خطا شود، اما آن خطا بیشتر در نتیجهگیری بابت مصداق است. مثل این که انعکاس نور را ببیند و گمان کند که آب است (سراب).
در هر حال، چشم آن چه را میبیند که میبیند، منتهی تشخیص مصداق (آب یا سراب)، کار چشم نیست.
مثل این است که انسان به ماه و خورشید و ستاره مینگرد و یا مجسمهای با دست خود میسازد و یا به طاغوتی توجه میکند و سپس میگوید: «این إله من است!»؛ تردیدی نیست که در اینجا هیچ خطایی از درک خورشید و ماه و ستاره و یا مجسمهی دستساز و یا آن آدمی که طاغوت شده صورت نگرفته است، بلکه او در تشخیص "مصداق حقیقی إله" خطا کرده، چرا که نخواسته قوای عقلانی را در امر شناخت، به کار گیرد و یا روی قلبش را پردههای وابستگیهای نفسانی پوشانده و حقیقت را فهم نمیکند.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه