پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مراقب باشیم که "ارتباط"، با جایگزینی یا عین هم دانستن، خلط نشود.
انسان نه تنها موجودی بسیار پیچیده است، بلکه چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «عالم صغیر» میباشد؛ بنابراین به رغم پیشرفت علم و اکتشافات گسترده، هم چنان "موجود ناشناخته" میباشد، چنان که عالَم هستی (حتی عوالم مادی و طبیعی) نیز تماماً شناخته نشده و قابل شناخت نمیباشد.
هنوز این جسم صغیر و کم وزن انسان، درست و کامل شناخته نشده است، چه رسد به روان او و چه رسد به روح او! و هم چنین ابعاد و گسترهی حالات او و تأثیر و تأثرهایش نیز شناخته نشده است. چند سال و یا چند قرن دیگر، دانش بشری میبیند که نسبت یافتههایش صدها و هزاران برابر شده، اما «انسان و عالَم» هم چنان ناشناخته باقی ماندهاند.
الف – اگر چه تمامی اجزا، حالات و افعال آدمی در خودش و محیطش اثر فیزیکی و متافیزیکی دارند، [چنان که سایر موجودات نیز همین طور هستند]، اما باید دقت نمود که هر کدام نیز جایگاه، نقش و عملکرد خودشان را دارند، و البته بین آنها ارتباط برقرار میباشد.
به عنوان مثال: در بدن فیزیکی، مغز، سلسله اعصاب، قلب و اعضای درون پوستی و یا اعضایی چون چشم و گوش و ... در بیرون، کاملاً با یک دیگر مرتبط هستند [چه با هم تعاون داشته باشند و چه به یک دیگر آسیب بزنند]؛ و همین طور عقل، خیال و سایر کارهای ذهن، قلب معنوی و خوشایندها و ناخوشایندهایش از ایمان، کفر، حب، بغض و ...، با یک دیگر مرتبط هستند [چه با هم تعاون داشته باشند و چه به یک دیگر آسیب بزنند]؛ و در مجموع روح بر بدن احاطه دارد؛ هم روی بدن تأثیر میگذارد و هم از شرایط جسمی تأثیر میپذیرد.
ب – برخی مایلند که به تمامی ابعاد انسان، فقط و فقط از بُعد فیزیکی نگاه کنند! اگر به آنها گفته شود «عبادت»، میگویند: «سبب القای آرامش در روان فیزیکی انسان میشود!» – اگر گفته شود: «نماز»، میگویند: «در بدن انسان چاک راههایی هست، پس اگر این هفت نقطه به زمین متصل شود، چنین و چنان میشود!» - اگر گفته شود: «روزه»، میگویند: «یک نوع رژیم غذایی با القائات روانی است که میتواند تأثیرات مثبتی داشته باشد» و ... !
تردید نیست که این نگاه به انسان، نگاه کالبدی است و انسان را تجزیه نموده و فقط بخش کوچکی از آن را مورد مطالعه و شناخت قرار میدهد.
●- پس ما دقت کنیم (همانگونه که در سؤال به خوبی مطرح شده) ، تعریف هر کدام و "ارتباط" را برای بهرهمندی و اثر مفید بشناسیم و بیابیم.
ج – به طور حتم، بدن ابزار انسان (روح) برای زندگی در این دنیا میباشد، پس برای هر یک از حالات روحی، ابزار فیزیکی هم وجود دارد، اما این دلیل نمیشود که اصل وجود، همین "ابزار" باشند و به انسان با دید ابزاری نگاه شود!
به عنوان مثال: برای تعقل، مغز قرار دادهاند – برای ایمان و عبادت پروردگار عالم، سینه (صدر) و اعضا قرار دادهاند – برای شهوت و غضب حیوانی (بدنی)اش، نَفس و برای حب و بغض انسانی (روحی)اش، قلب قراردادهاند ...؛ اما برخی به محض یک اکتشاف علمی در فیزیک و بدن (ابزار)، صاحب ابزار را از دایره خارج میکنند؛ در واقع انسان را میکُشند تا فقط کالبدش باقی بماند!
این در حالی است که بدن مادی انسان، ابتدا نوزاد، کودک و ناتوان است؛ سپس رشد نموده و قویتر میشود و با کهولت سن، سیر نزولی پیدا کرده و مجدداً ضعیف میشود؛ اما ممکن است تعقل، تفکر، عشق، حبّ، بغض، گرایش، عدم گرایش و ...، با قدرت قویتری باقی بماند؛ چنان که در نهایت نیز بدن فیزیکی میمیرد و در خاک (یا طبیعت) میپوسد، اما انسان باقی میماند و روح او نه دفن میشود و نه میپوسد.
تلقین:
بنابراین "تلقین"، چه به حق باشد یا باطل – چه درست باشد و چه غلط، اثر خود را در روان و حتی در جسم فیزیکی میگذارد و به طور حتم در روح نیز تأثیرگذار است.
به عنوان مثال: به مطلق «ذکر» [نه الزاماً ذکر خداوند سبحان] دقت کنیم. ذکر، یعنی یاد کردن.
به لحاظ فیزیکی، مغز با امکاناتی چون حافظه، خیال، تصور و ... در یاد کردن نقش دارد، قلب فیزیکی نیز هنگام یادآوری آن مطلوب و یا نامطلوب، انفعالاتی نشان میدهد، عصبها واکنش نشان میدهند و از غدد اسیدهایی ترشح میگردد و ...، اما اصل یادآوری، به "توجه" بر میگردد. با این توجه، عقل و قلب غیر مادی نیز در جهت موضوع فعال میشوند.
در هر حال، این "ذکر" چه به صورت آهسته و حتی در دل باشد و چه به صدا و در قالب الفاظ ظاهر شود، آثار وضعی خود را دارد.
●- در اسلام، هم ذکر با صدا داریم و هم ذکر آهسته داریم و هم ذکر مخفی در قلب داریم و البته هر کدام آثاری دارند. ذکر با صدا، به گوش نیز میرسد – ذکر بیصدا، قلب را بیشتر متوجه میکند و ... – نماز ذکر است، برای یاد خداست، هم نماز با صدا (مثل نماز صبح) بیان شده و هم با صدای آهسته (مثل نماز ظهر و عصر) بیان شده و هم نیت آن نماز، کار قلب و توجه آن است و اصلا لفظ و صدا ندارد.
●- تمامی این اذکار، جنبهی تلقینی نیز دارند، چنان که حتی "وحی" را فرمود که به قلب تلقین میشوند و چنان که شیطان نیز از راه وسوسه در تلقین باطلها وارد میشود.
دعا:
خداناوران که اثر دعا و استجابت آن را نمیتوانند انکار و کتمان کنند، سعی دارد به ذهن خود و اذهان عمومی تلقین کنند که این اثرات نیز به خاطر تلقین است، نه این که خدایی هست که دعای شما را اجابت مینماید!
البته دعا (البته مقصود دعای حقیقی به محضر الله جلّ جلاله میباشد) جنبهی تلقین حقیقی (نا کاذب و اوهامی) نیز دارد، اما صرفاً تلقین نیست؛ اگر باورها به قلب تلقین نشوند که دعا معنا و مفهومی نخواهد داشت، و اگر تلقین باشد، اما دعا نباشد، هیچ فعلی در این راستا صورت نپذیرفته است. پس هر کدام امر جداگانهای هستند، اگر چه به هم مرتبط و در یک دیگر تأثیر گذار میباشند.
به عنوان مثال: شاید اگر به خودتان مرتب القا کنید که من از تاریکی نمیترسم، این اثر را بگذارد که از تاریکی نترسید – اما اگر وسط روز به خود القا کنید که الآن شب است، روز هیچ گاه به خاطر تلقین شما به خودتان یا دیگران، شب نمیشود؛ لذا اگر کسی بر اثر القا روز را شب ببیند، خودش را دچار فریب و اوهام کرده است.
اما "دعا" خواندن و خواستن است؛ پس یک ارتباط دو سویه میباشد. مثل این که پدر، مادر، همسر، فرزند یا دوست خود را صدا کنید و از او چیزی بخواهید؛ یا خداوند سبحان را بخوانید و از او چیزی بخواهید.
بنابراین، اگر وسط یک بیابان باشید و مرتب به خود القا کنید: «فلانی به من آب برسان»، هیچ دلیلی ندارد که القای شما به او منتقل شود و او نیز اجابت کرده و به شما آب برساند. اما اگر خود را مقابل او و او را نزدیک خود ببینید و بگویید: آقا یا خانم ...؛ و او پاسخ دهد: بله؛ و بعد به او بگویید: من تشنه هستم و از او بخواهید که آبی به شما برساند؛ اگر از یک سو رحمت، لطف و مودت داشته باشد و از سوی دیگر آب نیز داشته باشد، به شما میرساند؛ و اگر یکی از این دو، و یا هر دو را نداشته باشد، صدا کردن و خواستن از او بیفایده خواهد شد. چنان که خداوند متعال ضمن حیّ، غنی، رحمان، رحیم، کریم و مُجیب (اجابت کننده) خوانندن خود، مکرر متذکر شده که خواندن آن چه با من شریک گرفتهاید و یا به جای من گرفتهاید، هیچ فایدهای برای شما نخواهد داشت، چرا که یا اجسام بیجانی هستند که نمیبینند و نمیشنوند، و یا جاندار هستند که خودشان نیز مخلوق، نیازمند و محتاج میباشند، البته اگر بخیل، حریص و دشمن نیز نباشند.
« إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ »
ترجمه: اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمیشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمیگویند؛ و روز قیامت، شرک (و پرستش) شما را منکر میشوند، و هیچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمیسازد!
●- بنابراین، خواندن دیگری و خواستن چیزی از او، بسیار متفاوت است با القای مطلبی به خود و یا به دیگران، اگر چه با هم مرتبطند.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در مورد تلقین، انرژی مثبت و نیز دعا و آثار هر کدام، مطالبی شنیدهام؛ در پی یافتن ارتباط آنها با یک دیگر هستم که در جستجوها نیافتهام.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8453.html
کلمات کلیدی:
گوناگون دعا