پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): از یک سو باید بین خیال و تصور و سپس فکر و اندیشه تفاوت قائل شد – از سویی دیگر باید بین تفکر و نیت یا اراده تفاوت قایل شد – و از سویی دیگر رابطه بین اراده و عمل را دانست.
هم چنین باید ضمن تعریف "گناه"، هم به گستره و عمق عقوبت و عذاب، هم به ضرر و زیان حاصله توجه نمود و هم به عذابهای دیگر به هنگام مرگ، برزخ و قیامت توجه نمود. لذا گناه را گاه در قالب اخلاقی تعریف میکنند و گاه فقهی.
الف - ممکن است که در تخیل و تصور ذهنی انسان، صورتی بگذرد که فقط وقوع آن گناه میباشد، در اینجا گفته میشود که صرفِ این تصور، میتواند گناه نباشد.
ب – در عین حال حتی برخی از تصورات نیز گناه است، مثل این که کسی در ذهن خود نوامیس دیگران را تصور کند و در خیال خود [العیاذ بالله] با او زنا نماید! یا هم چنین بسیاری از سوء ظنّها، که در قرآن مجید تصریح شده که گناه (اثم) میباشند.
ج – اما "فکر گناه" این است که انسان اندیشه و تدبیر نماید که چگونه مرتکب این گناه شود؟ البته که این تفکرات نیز گناه است.
د – اما "اراده"ی گناه، یا همان قصد و نیت، امر دیگری است و مستقلاً "گناه" محسوب میگردد؛ چرا که اصل بر اراده است، چه انسان در مقام عمل، به انجام ارادهی خود موفق شود و چه موفق نشود.
بنابراین، تصریح شده که "نیت گناه" خودش گناه است، اما اگر فرمود که این مرحله را خدا میبخشد، یعنی اگر منصرف شد (توبه کرد) و برای انجام نیتش اراده ننمود و به آن اقدام ننمود، این "نیت گناه" را خدا میبخشد.
د /1 – ممکن است آدمی، پس از تخیل و تصور و سپس اندیشه و تدبیر، اراده کند که کار خیری انجام دهد، اما پیشآمدها و یا مشکلات محاسبه نشده، مانع از انجام آن گردند – و یا ارادهی کار شرّ و گناه نماید، اما به هزاران دلیل موفق به انجام آن نگردد. مانند دزدی که هنگام بالا رفتن از دیوار خانه مردم، دستگیر میشود – یا جنایتکاری که قصد و ارادهی جهانخواری دارد، اما هوشیاری، بصیرت و مقاومت مردم، مانع از رسیدن او به اهدافش میگردد.
پس "اراده" مؤثر است، به حساب میآید و پاداش یا کیفر دارد.
د /2 – از اینرو، خداوند متعال ضمن تصریح بر پاداش یا عقوبتهای دنیوی و اخروی در سزای ارتکاب فعل ثواب یا گناه، فرمود که "بهشت جای کسانی است که ارادهی گناه نمیکنند – ارادهی برتری، سلطه و فساد و تباهی نمیکنند":
« تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ » (القصص، 83)
ترجمه: (آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمیدهیم که اراده برتریجویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
گناه:
اگر خودمان اندیشه کنیم که اساساً «گناه» یعنی چه؟ به بسیاری از پاسخها و مصادیق گناه پیبریم.
برخی گمان میکنند که گناه فقط یعنی «عملی که خداوند متعال در قیامت، بابت آن کیفر میدهد و عذاب مینماید»! و بر اساس همین گمان، خیال میکنند که اگر خداوند رحمان به کاری کیفر نداد، یعنی انجام آن نه تنها گناه نیست، بلکه مجاز نیز میباشد؛ لذا به آثار و عواقبش فکر نمیکنند!
●- اما چنین نیست. مگر هر چه را که خداوند متعال بر ما ببخشد، معنایش این نیست که گناه نیست؟! بالاخره درجهای از گناه است که او میبخشد؛ اگر گناه نبود که بخشش موضوعیت نداشت و در قبالش پاداش نیز میداد.
●- "گناه - معصیت"، یعنی "عصیان در برابر امر خداوند سبحان و سوق به سمت سخط او" – یعنی انحراف از صراط مستقیم و خروج از پوسته و بستر انسانیت (فسق).
●- این خروج و عصیان، گاهی در وادی ذهن (خیال و تصور) رخ میدهد و گاهی در عرصهی فکر (اندیشه و تدبیر) و گاهی به مرحلهی "اراده" (عزم، نیت، تصمیم، قصد) میرسد و سپس اقدام عملی صورت میپذیرد.
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
«لَا تَنْظُرُوا إِلَى صَغِيرِ الذَّنْبِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى مَنِ اجْتَرَأْتُم» (کنز الفؤاد ج 1 ، ص 55)
ترجمه: به کوچکی گناه نگاه نکنید بلکه به چیزی [نافرمانی خدا] که برآن جرات یافتهاید بنگرید .
محبت و غفلت:
آدمی، همیشه متوجه محبوب دل خویش است و با یاد (ذکر) محبوب خویش همراه میباشد و در نهایت نیز به سوی محبوبش میرود و البته با محبوبش محشور میگردد و در کنار محبوب جای میگیرد. حال خواه محبوب غایی او خداوند متعال باشد و در راستای محبت او، آن چه را او دوست میدارد، دوست بدارد - و خواه محبوب غایی او هوای نفس و امیال خودش و دیگران باشد و بالتبع اشخاص، اشیاء و افعال دیگری که در راستای آن قرار گرفتهاند را دوست بدارد.
بنابراین، "گناه" در هر مرحلهای از «خیال، تصور، تفکر، عزم، اراده و عمل»؛ حاکی از جایگزینی محبوب کاذب، توجه به آن و غفلت از یاد (ذکر) پروردگار عالم و ارحم الراحمین میباشد.
نیتجه فراموشی و غفلت:
نتیجهی این فراموشی و غفلت از یاد خدا و روز موعود، به هر مقداری که باشد، "خود فراموشی" است، چرا که انسان با هدف و محبوبش تعریف میشود و رنگ (صبغهی) او را به خود میگیرد. پس اگر از یاد خداوند سبحان غافل شد و اهداف و محبوبهای کاذب را جایگزین نمود، حقیقت وجودی خودش را فراموش میکند و از پوسته و مسیر حقیقی خود خارج (فاسق) میگردد. لذا فرمود:
« وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (الحشر، 19)
ترجمه: و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
اشتغال ذهنی:
در هر حال آدمی تا وقتی زنده هست و زندگی میکند، ذهنش لحظهای فارغ از تخیلات، تصورات، گمانها، تفکرات و تدابیر گوناگون نمیباشد، اگر چه مجنون باشد و یا دچار نارساییهایی مغزی شده باشد.
بنابراین، ذهنی که مشغول به "گناه" شد، حتماً مشغول به "یاد و اندیشه درست" نمیباشد؛ پس به هر مقداری که ذهن اشتغال به گناه داشته باشد، به همان اندازه اشتغال به خیر ندارد و به همان اندازه موجب سقوط میگردد و به همان اندازه از رشد و کمال باز میدارد و در نتیجه انسان به همان اندازه از تقرب به محبوب غایی دور میشود.
راهکار:
بنابراین، بهترین راهکار و چاره این است:
اول آن که گمان نکنیم که اگر به لحاظ فقهی کاری گناه نبود، یعنی مباح و جایز است و هیچ اثر سوء و نامطلوبی ندارد.
به عنوان مثال به نماز توجه کنیم که "شرط صحت و شرط قبول" دارد. به لحاظ فقهی، اگر کسی نمازهایش را بدون هیچ توجهی اقامه کرد، صحیح است و قضا هم ندارد – اما آیا مقبول درگاه احدیت نیز میباشد که آثار دنیوی و اخروی این ذکر بزرگ را در پی داشته باشد؟ آیا او را به معراج ببرد؟ ستون دینش شود و از فحشا و منکر باز دارد؟! اگر چنین بود که تمامی اهل نماز، مؤمن و متقی میشدند و امثال خوارج، کوفیان، وهابیها و داعشیهای نیز پدید نمیآمدند!
دوم آن که بدانیم، به تعبیر امام خمینی رحمة الله علیه (کتاب جهاد اکبر)، «ذهن آدمی هرزهگرد است». یعنی به محض آن که رها شود، به هر سو میرود. اما مهم این است که "مهار، کنترل و جهتگیری" آن نیز مانند سایر قوا، در اختیار خودمان میباشد. اگر عقل ذهن را کنترل نکند، نفس حیوانی کنترلش را در دست میگیرد.
سوم آن که سعی کنیم نعمت ذهن را درست استفاده کنیم (شکر یعنی همین). آن را در جهت صواب (اندیشه و عمل درست و مفید) به کار گیریم که ثواب (پاداش) و یا همان نتایج مطلوب دنیوی و اخروی را در پی داشته باشد.
چهارم آن که اگر به هر علتی، ذهن ما از مسیر حقیقی خارج شد و متوجه فعل گناه گردید، زود خود را نبازیم و تسلیم ننماییم تا به امر نفس حیوانی، هر کجا که رفت، ما را ببرد؛ بلکه سریعاً مهارش کنیم و آن را متوجه امور جدیتر و صحیحتری از امور دنیوی و اخروی خودمان بنماییم؛ و البته با "استغفار و سپس توبه"، مسببات و شرایط لازم را برای محو شدن آثار کم یا زیاد این فراموشی، غفلت و یا خدایی نکرده عصیان، از جانب ارحم الراحمین، غفار الذنوب و ستار العیوب، مساعد نماییم.
مرتبط:
*- گاهی در ذهن خود داستانهایی (گاه جنسی و گاه غیر جنسی) میسازم، آیا گناه است؟ میترسم کارم اشتباه باشد و خدا از من راضی نباشد؟ (31 شهریور 1392)
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- آیا فکر کردن به گناه خودش گناه محسوب میشود؟ عدهای به گناه فکر میکنند، اما آن را عملی نمیکنند و عدهای نیز سرانجام عمل میکنند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8523.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام