پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بله، جملاتی را تحت عنوان حدیث حضرت امام صادق علیه السلام، با ذکر سند ( اصول کافی- جلد 1 ص 67) نوشتهاند، اما ما چنین حدیثی در این صفحه و صفحات دیگر این جلد نیافتیم!
دقت کنیم که یک جمله، اگر چه به لحاظ فحوا مطابق آیات و احادیث باشد و منطق آن نیز مورد تصدیق عقل باشد، اما تا از طرق علمی (مطروح در علم حدیث، علم رجال، علم کتاب و...) یقین حاصل نگردد که این جمله را شخص معصوم علیه السلام فرموده است، نمیتوان گفت که این «حدیث» میباشد، مگر آن مثلاً کسی بگوید: فلان حدیث را به یاد ندارم، اما مضمونش این است.
آن چه که در اصول کافی آمده، چنین است که:
« عمر بن حنظله مىگوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره دو نفر از دوستانمان (یعنى شیعه) كه نزاعى بینشان بود در مورد قرض یا میراث، و به قضات (وقت) براى رسیدگى مراجعه كرده بودند، سۆال كردم كه آیا این رواست؟
فرمود: هر كه در مورد دعاوى حق یا دعاوى ناحق به ایشان مراجعه كند، در حقیقت به طاغوت (یعنى قدرت حاكمه ناروا) مراجعه كرده باشد؛ و (چنانچه) آن طغیانگر حکم کند، اگر چه حق مسلم او باشد، چنان است که مال حرامی را میگیرد، زیرا آن را به حکم طغیانگر (طاغوت) گرفته است. در حالی که خدا دستور داده به آن كافر شود. خداى تعالى مىفرماید: یُریدُونَ انْ یَتَحاكَمُوا إلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یَكْفُرُوا بِه – ... آیا مىخواهند داورى (قضاوت) ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته اند كه بدان كفر ورزند (النساء، 60)
پرسیدم چه باید بكنند؟
فرمود: پس نظر كنند به شخصی از خود شما، که حدیث ما را روایت کند، و در حلال و حرام ما نظر افکند و احکام ما را بفهمد، به حکمیت او راضی شوند، همانا من او را حاکم شما قرار دادم ...» («اصول کافی، جلد 1، ص 87، ترجمه سید جواد مصطفوی»)
نکات:
یک – گاهی در روایات و حتی کلام خودمان، مقصود از "حاکم"، رییس حکومت است و گاه قاضی. و البته در اصل "قضاوت" حق حاکم شرع و رئیس حکومت اسلامی است و میتواند بخشی یا تمام اختیارات خود را در قضاوت، به قضات دیگری در دور و نزدیک تنفویض نماید. (در قانون اساسی ما نیز چنین است).
دو – در آن دوران، حکومت در ید طغیانگرانی بود که به دورغ خود را مسلمان (اهل تسنن) مینامیدند، مثل وهابیت و سعودی امروز؛ و قاضیان نیز از جانب آنان منصوب شده بودند.
سه – امام صادق علیه السلام، رجوع شیعیانش به طغیانگران را جایز ندانستند، لذا فرمودند: به یکی از خودتان (شیعیان) که فقه و احکام ما را میداند و بر اساس آن حُکم میکند، رجوع کنید، زیرا در حقیقت نمایندهی من برای شما در قضاوت، اوست. این همان است که امام زمان علیه السلام فرمودند: « فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا – به راویان حدیث ما (فقه ما) رجوع کنید».
چهار – این بیان نورانی ایشان، ضمن رهنمود، تأکید بر تحریم رجوع مسلمان به طاغوت و به ویژه به قضاوت آنان دارد، مضافاً بر این که آنان را بایکوت مینماید.
ملاحظات:
الف - امامت، حضرت امام صادق علیه السلام، مقارن بود با حاکمیت خلفای جور، طغیانگر و ظالم اموی (هشام بن عبدالملك - مروان بن محمد معروف به مروان حمار) و نیز انقراض آن حکومت و حاکمیت خلفای کافر و ظالم عباسی، چون ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور دوانیقى!
منصور دوانیقی میگفت: « جعفر بن محمد (امام صادق علیه السلام)، مثل یك استخوان در گلوى من است؛ نه مىتوانم بیرونش بیاورم و نه مىتوانم آن را فرو برم. نه مىتوانم مدركى از او بدست آورم و كلكش را بكنم و نه مىتوانم تحملش كنم » (مناقب آل ابى طالب علیهالسلام، ج 4، ص 238) – بالاخره منصور دوانیقی دستور داد تا خانهی ایشان را به آتش بکشند و در نهایت ایشان را به شهادت رساند.
●- بنابراین، تطبیق دوران ایشان، با عصر جمهوری اسلامی ایران، نه تنها خطاست، بلکه دشمنی آشکار با این نظام، کشور و ملت میباشد.
ب – اما این که مسلمانان نباید ولایت دشمنان خدا، اسلام و خودشان را بپذیرند – نباید کسانی را که دین را مسخره نموده و به بازی میگیرند را به سرپرستی خود بگمارند – نباید به کسانی که در روبرو دم از همسویی میزنند و در خفا به دشمنان چراغ سبز نشان میدهند، رأی دهند تا به صدارت برسند – نباید کاری کنند که در نهایت به نفع دشمن تمام شود و ...، همه مبتنی بر آیات صریح قرآن کریم و البته احادیث و روایات مربوطه میباشد.
چند آیهی سیاسی و انتخاباتی:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ » (المائده، 57)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد كسانى را كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفته اند [چه] از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [چه از] كافران دوست و سرپرست [خود] مگيريد و اگر ايمان داريد از خدا پروا داريد.
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ * هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ » (آلعمران، 118 و 119)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد از غير خودتان [دوست و] همراز مگيريد [آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمىورزند آرزو دارند كه در رنج بيفتيد دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينههايشان نهان مى دارد بزرگتر است در حقيقت ما نشانه ها[ى دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد * هان شما كسانى هستيد كه آنان را دوست داريد و [حال آنكه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه كتابها[ى خدا] ايمان داريد و چون با شما برخورد كنند مى گويند ايمان آورديم و چون [با هم] خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مى گزند بگو به خشم خود بميريد كه خداوند به راز درون سينه ها داناست.
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ » (لممتحنة، 1)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى و سرپرستی برمگيريد [به طورى] كه با آنها اظهار دوستى كنيد؛ و حال آنكه قطعا به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند [و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكه و سرزمینهایتان] بيرون مىكنند كه [چرا] به خدا پروردگارتان ايمان آوردهايد؟! اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بيرون آمدهايد [جنگ، مذاکره و ...، پس چرا]، پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىكنيد! در حالى كه من به آنچه پنهان داشتيد و آنچه آشكار نموديد داناترم و هر كس از شما چنين كند قطعا از راه درست منحرف گرديده است.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پیرامون حدیثی به نقل از امام صادق (ع)، مبنی بر تردید بین دو حاکم و کنار گذاشتن آن که مورد پذیرش دشمن است، جنجالی به پا شده است؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8544.html
کلمات کلیدی:
سیاسی