اگر کسی به هر دلیلی، به جلدی از قرآن مجید (هر چند کوچک و شامل چند سوره) اهانتی کرده باشد، جبرانی (مثل بازنویسی یا ...) دارد، یا در هر صورت، خدا به کمرش میزند؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مهم است که انسان عاقل و فکور، به هیچ مسئلهای و از جمله حقایق اعتقادی و مقدسات، نگاه عوامانه نداشته باشد. خداوند متعال در قرآن مجید نیز همین را از بندگانش خواسته است که آگاه، عاقل، عالِم، با بصیرت، فکور و با تدبر باشند و از این نعمات الهی، بهرهی مفید ببرند.
«خدا به کمرش میزند»
اگر چه معنا و مقصود روشن است، اما همین جمله، خودش یک اصطلاح عامیانه میباشد و مهم است که نگاه به آن و فهم معنایش، عوامانه نباشد؛ اهانت کننده و یا ناظر به اهانت، منتظر این نباشد که سریعاً یک تیر غیبی از آسمان بیاید و به کمر اهانت کننده بخورد!
آن کشیش فراماسون امریکایی نیز سالی یکبار، تحت حمایت پلیس امریکا و با حضور رسانههای امریکایی، مراسم "قرآنسوزی" راه میاندازد و هنوز نشنیدهایم که دیسک کمر گرفته باشد و یا ستون فقراتش شکسته باشد. اما بیتردید به هلاکت افتاده است.
آنگاه که فرق قرآن ناطق، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را شکافتند، یا به حضرت فاطمه علیهاالسلام بین در و دیوار جراحتی وارد کردند که منجر به شهادت ایشان گردید، یا جگر امام حسن مجتبی علیه السلام را با زهر پاره پاره کردند، یا سر سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام را از بدن جدا کردند و ...، نه از آسمان صاعقهای آمد که آنها را بکشد، نه زمین دهان باز کرد که آنها را فرو ببرد. اما آن کافران، منافقان و جانیان، رذیل، ذلیل و هلاک دنیا و آخرت شدند. چنان که در قرآن مجید فرمود: پیامبران و اولیای الهی را کشتند، اما ما سپاهیانی از آسمان برای هلاکتشان نازل نکردیم – اما بارها تصریح نموده که همه در دنیا هلاک شدند و در برزخ و قیامت نیز به بدترین عواقب عملکردشان میرسند:
« وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ » (یس، 28)
ترجمه: پس از [شهادت] وى، هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم] فروفرستنده نبوديم.
قانون:
خلقت عالَم هستی، علیمانه و حکیمانه میباشد، بنابراین قانونمند است. نظام "هدایت" نیز علیمانه، حکیمانه، منطبق با حقایق نظام هستی و بالتبع قانونمند است.
در این نظام، کسی نمیتواند مزرعهاش را با آتش آبیاری کند - و یا برای خنک شدن به وسط آتش بپرد - یا برای سیراب شدن، اسید بنوشد – یا برای آگاهی علوم فیزیک و شیمی، فوتبال بازی کند ...! و البته کسی هم با غفلت، جهالت، انکار، تکذیب و دشمنی، نمیتواند رشد کرده و به سعادت برسد.
قانون، یعنی هر چیزی مشخصاتی دارد و هر کاری، نتایجی دارد که در صورت وقوع (یا انجام)، حتماً محقق میگردد.
تفاوت قانون خلقت با هدایت:
یک تفاوت عمده بین قانون "خلقت" با قانون "هدایت" وجود دارد که البته آن نیز جزو قوانین هدایتی میباشد و خارج از علم، حکمت و قانون، کاری صورت نمیپذیرد.
تفاوت عمده این است که قوانین حاکم بر خلقت (ماده و غیر ماده)، خشک هستند، انعطاف و استثناء ندارند. آفتاب سوزان است، و فرقی نمیکند که بر مؤمن بتابد یا کافر – تیزی میبرد و فرقی نمیکند که دست جانی را ببرد یا گلوی پیامبر یا امامی در یک عصر را پاره کند. آب سالم، تشنگی را بر طرف میکند و ... .
اما قانون "هدایت"، بسیار لطیف است و انعطاف دارد. چرا که هدف از قوانین هدایتی، همان هدایت میباشد و اگر قرار باشد که انسان با اولین گناه عمدی یا سهوی، بزرگ یا کوچک، مبتلا به عواقبش شود، همگان به سرعت هلاک میشوند و دیگر کسی باقی نمیماند که هدایتی نیز صورت پذیرد. تمامی انبیای الهی، با اقوام کافری مواجه بودند که بسیاری از آنها، ایمان آوردند و رستگار شدند.
« وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا » (النّحل، 61)
ترجمه: و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات میکرد، جنبندهای را بر پشت زمین باقی نمیگذارد؛ ولی آنها را تا زمان معیّنی به تأخیر میاندازد. و هنگامی که اجلشان فرا رسد، نه ساعتی تأخیر میکنند، و نه ساعتی پیشی میگیرند.
●- بنابراین، قانون هدایت، ضمن آموزش، تربیت، تزکیه، تعلیم، بشارت، انذار و تبیین حقایق و ترسیم راهکارها؛ سراسر رحمت، لطف و کرم الهی میباشد؛ لذا از یک سو به عاصی و طاغی، فرصت توبه و بازگشت داده میشود و از سوی دیگر پذیرش استغفار و توبهی او، از جانب ارحم الراحمینی که غفار الذنوب هست، ضمانت میشود.
قرآن کریم:
قرآن کریم، فقط چند سطر نوشته شده روی چند صفحهی کاغذ و قرار گرفته بین دو جلد نمیباشد، اگر چه همان نیز محترم و مقدس است و نباید مورد بیاحترامی قرار گیرد.
خداوند متعال با قسمهای عظیم متذکر گردید که این قرآن خودش "کریم" است « إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ حقیقتا، آن قرآن کریم است - / الواقعة، 55».
"کریم"، صفت فاعلی است که از فعل "کَرَم" گرفته شده است و معنای آن بزرگوار، بخشنده و سخاوتمند میباشد.
"کریم"، اسم خداوند سبحان است و قرآن کریم، کلام الله است، پس خود قرآن نیز "کریم" میباشد، چنان که علیم، حکیم و مجید است؛ یعنی به اهلش وجود، هستی، کمال، مجد و عزت میبخشد تا در دنیا و آخرت به رستگاری برسند.
در آیات بعدی میفرماید که این قرآن کریم، در کتاب مکنونی میباشد - [درّ در صدف و گنجینهای در جایگاه عظیمی] است که به جز پاکان نمیتوانند به آن دست یابند - از طرف پروردگار صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور (رب العالمین) برای شما نازل شده است، و سپس میپرسد: « أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ - آیا این سخن را [= این قرآن را با اوصافی که گفته شد] سست و کوچک میشمرید / همان، 81»
بنابراین، کسی که "کریم" را کنار بگذارد، خودش را از "کَرَم" دور کرده است و این همان «به کمر زدن» میباشد.
مراتب سقوط و هلاکت:
دقت کنیم، همانگونه که رشد و سعادت مراتب و مراحل دارد، دوری، غفلت، سقوط و هلاکت نیز مراحل و مراتب دارد.
بسیار فرق است بین کسی که قرآن کریم را نشناخته است – با کسی که شناخته، اما بدان رجوع و توجهی ندارد – با کسی که آن را سبک و سست میانگارد ...، و با کسی که به دشمنی با آن بر میخیزد! حال خواه دشمنیاش در کلام باشد، مانند تکذیب یا مسخره و اهانت کردن – یا در عمل باشد، مانند پاره کردن، آتش زدن و ... .
●- ابلیس و شیاطین جنّ و انس [لعنهم الله علیهم اجمعین]، بندگان بیتوجه و نفسگرا را در گام نخست به غفلت میکشانند، در گام بعدی به انکار و تکذیب سوق میدهند؛ اما در گام بعدی، دیگر خبری از بیتوجهی، یا انکار و تکذیب نیست، بلکه به "دشمنی" فرا میخوانند.
چه باید کرد؟
بنابراین، اگر خدایی ناکرده، کسی عمداً یا سهواً، غفلت نمود، یا به صورت آشکار و یا تلویحی تکذیب نمود و یا به درجهی دشمنی و اهانت رسید، باید قبل از هر کاری، از خالق، معبود و ربش که به سوی او بر میگردد، بابت جسارت به کلام او، طلب مغفرت کند. یعنی بخواهد که این گناه عظیم او را ببخشد و بپوشاند، تا عواقب سوءاش در دنیا و آخرت گریبانگیر او نشود.
باید جهالت را کنار بگذارد و تکبر را بشکند. با فهم و شعور و از صمیم قلب و با اخلاص، دو رکعت نمازی بخواند، یا سر به سجدهای بگذارد و یا همان قرآن مجید و کریم را در دست بگیرد و واسطه قرار دهد و بگوید: خدایا! من به خودم ظلم کردم « لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ – الهی جز تو نیست، منزهی تو و همانا من از ستمگران بودم / الأنبیاء، 87 »
از روی صدق، فهم و باور و نیز با حال زار و پشیمانی، بگوید:
« لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي - معبودى جز تو نيست، پاك و منزّهى و به ستايشت برخاسته ام، به خود ستم كردم و از روى نادانى جری شدم [جرأت نمودم] / دعای کمیل».
عظمت گناه خود را بفهمد و با حال نگران، اما امیدوار به رحمت الهی او را به « يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ وَ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ » یاد کند و عرض کند:
« اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ اسْمِكَ الْعَظِيمِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي ذَنْبِيَ الْعَظِيمَ إِنَّهُ لا يَغْفِرُ الْعَظِيمَ إِلا الْعَظِيمُ »
ترجمه: «خدايا از تو می خواهم به نگاه بزرگوارانه ات و نام بزرگ و فرمانروايى ديرينه ات كه بر محمد و خاندان او درود فرستى و بيامرزى گناه بزرگ مرا، چه گناه بزرگ را جز آمرزگارى بزرگ نمیآمرزد »
توبه:
خداوند متعال، در قرآن کریم تصریح نمود که اول "استغفار" کنید و سپس توبه:
« وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ » (هود علیه السلام، 90)
ترجمه: «و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است.»
توبه با استغفار فرق دارد. استغفار طلب بخشش و پوشش است، اما توبه، یعنی بازگشت. بدیهی است کسی که در باتلاق و منجلاب افتاده، تا بیرون نیاید، سرپا نایستد، وضعیتش را سامان نبخشد، نمیتواند راه درست را تشخیص داده و در آن گام نهد و مسیر را به سلامت بپیماید.
بنابراین، پس از این استفغار جدی، نوبت به توبه (بازگشت) میرسد.
●- خب، حالا بازگشت به سوی خدا و به قرآن کریمش، در گناه عفلت، اهانت یا جسارت به قرآن مجید چگونه است؟ آیا رونویسی چند آیه یا سوره؟!
خیر، بلکه از خداوند متعال توفیق بخواهد و تصمیم بگیرد که در خدمت قرآن مجید باشد، که به سود خود اوست. به تلاوت قرآن کریم مداومت کند و خو بگیرد – در آیاتش تفکر و تدبر نماید – به بشارتها و انذارهایش توجه کند – به وحیانی بودن، حقیقت و معارفش ایمان بیاورد و در عمل به آن تأسی نماید.
بدیهی است که وقتی شناخت و علمی پیدا کرد، وقتی علاقه و ارتباط نیز حاصل شد، میتواند به توفیق و حول و قوهی الهی و البته به حد وسعش، به تبلیغ و جبران مافات نیز اقدام نماید.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اگر کسی به هر دلیلی، به جلدی از قرآن مجید (هر چند کوچک) اهانتی کرده باشد، جبرانی دارد، یا در هر صورت، خدا به کمرش میزند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8576.html
- تعداد بازدید : 5529
- 23 اردیبهشت 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن