پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): با خدا چگونه عشقبازی میکنید؟ از که میآموزید؟! مثل این که کسی بگوید: من به عشق رسیدن به قله، علم، معلم، راهنما، مربی و راه بلد را کنار میگذارم؟!
بیاندیشیم:
ابتدا دقت کنید که دغدغه یا سؤال اصلی ذهن کدام است و هدف طرح سؤال به این شکل چیست؟
●- آیا بحث واقعاً پیرامون رابطهی عشق مجازی، با عشق حقیقی میباشد؟!
●- یا الفاظی چون "حقیقی و مجازی"، و هم چنین "عشق به خدا"، فقط برای این مطرح شده که "محبت به اهل عصمت علیهم السلام"، زیر سؤال برده شود؟!
*- سپس لازم است که ذهن برای خود حلاجی کند که "عشق حقیقی و عشق مجازی" یعنی چه؟ چه تفاوتی با محبتهای گوناگون، در راستای محبت غایی دارد؟ و آیا عشق به اهل عصمت علیهم السلام، قرآن کریم، نماز و ...، عشق حقیقی میباشد یا مجازی؟!
●- مگر هر محبتی در راستای محبتی والاتر، مجازی قلمداد میگردد؟! بالاخره کسی که دوست دارد، عشق او حقیقی است، اگر چه محبوب و معشوقش مجازی باشند. لذا "معشوق کاذب"، عشق را تبدیل به "عشق کاذب" میکند، نه عشق مجازی.
حب به ذات، حب به آثار ذات را در پی دارد
حکما و فرعا، در عرصهی عشق و محبت، قانونی حقیقی و واقعی را به این شک مطرح میکنند که «حبّ به ذات، حب به آثار ذات را در پی دارد».
شاید جمله کمی ثقیل به نظر آید! توضیح آن که اگر شما کشورتان را دوست داشته باشید، ملت و پرچم آن را نیز دوست خواهید داشت – اگر پدر، مادر، همسر، فرزند و سایر اعضای خانواده و خویشان را دوست داشته باشید، حتی نامه یا عکس آنها را نیز دوست خواهید داشت – اگر کسی را دوست داشته باشید، یک شاخ گلی که او هدیه داده را نیز دوست خواهید داشت، و حال آن که نامه، عکس، پرچم، شاخه گل و ...، همه اشیای بیجان هستند. پس امامی را دوست داشته باشید، آثار، حرم، ضریح و زائران آن را نیز دوست خواهید داشت ...!
عکس این قانون صادق است، یعنی اگر انسان از کسی یا چیزی بدش بیاید، از هر چه به او تعلق دارد و یا ارتباط دارد و یا حتی یادآور اوست نیز بدش میآید، چنان که فرمود: قلب برخی با شنیدن نام خدا نیز مشمئز میشود:
« وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ » (الزّمر، 45)
ترجمه: و چون خدا به تنهايى ياد شود (به وحدانیت یاد شود و یا یاد او به خاطر چیزهای دیگری نباشد)، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند منزجر مىگردد و چون كسانى غير از او ياد شوند بناگاه آنان شادمانى مىكنند.
●- بنابراین، کسی که خداوند سبحان را دوست دارد، هر که را و هر چه را که خدا دوست داشته باشد، دوست خواهد داشت و دوستداران خدای منّان را نیز دوست خواهد داشت.
●- چنین محبتی نه تنها مجازی نیست، بلکه کاملاً حقیقی و در راستای محبت به محبوب غایی میباشد.
محبت به نشانهها:
اگر دقت شود، ما هر حقیقتی را به نشانهها (یا همان اسمهایش) میشناسیم و به خاطر مطلوب بودن همین نشانهها، به صاحب نشانه دل میبندیم.
این قاعده، هیچ فرقی نمیکند که نشانه (اسم) از پروردگار عالم باشد، یا نامه و شاخه گلی، نشانه از محبوب باشد؛ محبوب با هدیهی همین شاخه گل (یا هر هدیه دیگری)، محبتش به شما را اعلام و اظهار میدارد و شما نیز با دریافت آن، بو کردن آن، در جای نیکو قرار دادن آن و بالاخره توجه ویژهی قلبی به آن، محبت خود به او را ابراز و اظهار مینمایید.
بنابراین، محبت به خداوند متعال نیز با ظهور محبت به نشانهها و اسمهای او بروز و ظهور مینماید، و میدانیم که این اسمها، الفاظ و کلمات و مفاهیم گنگ نیستند و حتماً ظهور خارجی دارند. چنان حضرت امام صادق علیه السلام، در ذیل آیهی کریمهی
« وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ » (الأعراف، 180)
ترجمه: و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانيد، و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مىگرايند رها كنيد. زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مىدادند كيفر خواهند يافت.
میفرمایند:
« نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی الَّتی لا یَقبَلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً الاّ بِمَعرفَتِنا » (اصول کافی/ ج1/ ص 143)
ترجمه: بخدا ما هستیم نامهای نیک او که از بندگان هیچ عملی پذیرفته نمی شود جز به شناخت ما.
محبوب خودش تعیین میکند:
همیشه محبوب خودش تعیین میکند که رضایت او چگونه حاصل میگردد؟ به عنوان مثال: اگر محبوب شما بگوید: « من از آرام و با ادب سخن گفتن خوشم میآید و راضی میشوم »، نمیتوانید بگویید: «اما من تشخیص میدهم که محبتم را با فریاد و دشنام به تو نشان دهم!» - این تکبر است، نه معرفت و محبت.
ابلیس لعین نیز همین اخلاق را داشت. وقتی خداوند فرمود: بر آدم سجده کن، نپذیرفت؛ چرا که اطاعت و عبادت به میل خودش را دوست داشت!
بنابراین، خداوند متعال، خود برای بندگانش تعیین میکند که عبادت، اطاعت و محبت او به چیست و چگونه باید ظهور و بروز یافتد که مرضی واقع شده و موجب رشد، کمال و فلاح بندگان شود. لذا فرمود:
« ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ » (الشوری، 23)
ترجمه: اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدان] مژده داده است. بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى در باره خويشاوندان [اهل بیتم].» و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهيم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
فریب شیطان:
باید مراقب فریب ابلیس لعین و سایر شیاطین انس و جنّ باشیم، آنها به نفس هر کسی، از راهش وارد میشوند.
به دنیاپرست القا میکنند که اساساً وجود خداوند متعال را تکذیب کن – به نفسپرست میگویند: محبوبهای دیگری را جایگزین کن و به عبادت آنها مشغول شو – و به متکبر میگویند: تکذیب نکن، بلکه به جنگ خدا برو.
اما به مؤمن میگویند: مگر تو موحد نیستی، مگر مؤمن نیستی، مگر خداوند را دوست نداری، مگر اوج کمال خود را در بندگی مخلصانه برای خدا نمیبینی ...؟! پس جز او همه را کنار بگذار؛ قرآن و نماز چه معنا دارد؟ پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام چه جایگاهی دارند؟ مگر همه بندگان او نیستند؟ پس تو همه را کنار بگذار و بگو: «فقط خدا»!
این یک دروغ و فریب آشکار، برای بریدن حلقهی وصل میباشد.
مرتبط:
●- آیا دوست داشتن به غیر از خدا، موجب کاهش محبت خدا به ما میشود؟ حتی دوست داشتن اهل بیت (ع) یا ... (21 مرداد 1392)
●-۱-نظر اسلام درباره محبت به دیگران چیست؟ 2- آیا محبت مخصوص به اهل عصمت (ع) والدین است؟ 3- آیا میتوان کافر و منافق را نیز دوست داشت. 4- آیا میتوان همه انسانها را دوست داشت و به آنها نیکی کرد؟ آیا میتوان با کافر و منافق ارتباط داشت و ... ؟ (11 آبان 1394)
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا عشق به اهل بیت رو میتوان با مفهوم عرفانی عشق مجازی برای رسیدن به عشق حقیقی مقایسه نمود؟ چرا عشق به اهل بیت (ع)، وقتی خدا هست؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8583.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید