پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این که کسی فکر گناه را نکند، فرق دارد با این اساساً سلب اختیار شده باشد و نتواند فکر گناه را بکند. مثل فرق کسی است که چشم داشته باشد و از آن برای بصیرت افزایی بهره ببرد، با کسی اصلاً چشم نداشته باشد که با آن قرآن بخواند و یا گناه کند!
شما اول فرض نمودید و حکم دادید که اختیار از آنان سلب شده است، سپس نتیجه گرفتید که پس بهشت رفتن آنها کار سختی نمیباشد. بدیهی است که این فرض و بالتبع حکم مبتنی بر آن غلط است.
*- میل به گناه، فقط به فقط به خاطر محبت دنیا، مظاهر و متاع آن است. بنابراین کسی که موحد است، ایمان خدا و روز ملاقات دارد و امید به نجات و قرب دارد، هرگز محبوبی محبوبی را به او ترجیح نمیدهد، پس به جای فکر و ذهن گناه، به صواب، ثواب و قرب فکر میکند.
اینک به نکات ذیل توجه نمایید:
الف – همگان میتوانند گناه نکنند، چرا که خداوند متعال از سویی به همگان امر نمود که گناه نکنید و از سویی دیگر فرمود که به کسی بیش از استطاعت او امر نمیفرماید « لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا / البقره، 286». پس محال است که خداوند متعال امر به کاری نماید که انجام آن برای انسان محال باشد.
ب – اگر چه معصومین علیهم السلام، حتی در ذهن خود نیز گناهی را تصور نمیکردند، اما برای دیگران نیز فکر برنامهریز و اراده برای گناه و سپس ارتکاب به آن جرم محسوب میگردد، نه صرفاً ذهن یا تخیل. منتهی بدیهی است که اگر ذهن و تخیل نیز مشغول به گناه شد، از یاد خدا باز میماند و این با رشد و کمال مغایر است.
بنابراین، انسان عاقل معمولی نیز ذهن خود را به گناه مشغول نمیدارد، چه رسد به معصوم علیه السلام که انسان کامل است.
ب/1 – شاید به ذهن من و شما گناهانی که بیشتر جنبهی شهوانی دارد خطور کرده باشد، اما هیچ گاه در مخیلهی ما و امثال ما نیز گناهان عمدی و بزرگی چون شرک به خداوند متعال و یا قتل نفس، کشتار کودکان و زنان و سالخوردگان (نسل کُشی) و یا ظلم تعدی به دیگران خطور نمیکند، چرا که از سویی به باطل بودن آنها علم و یقین دارید، از سویی دیگر این تخیلات و تصورات را بسیار سخیف و پست میدانیم و از سویی دیگر برای خودمان و ذهنمان ارزش قائل هستیم و از سویی دیگر، ذهنمان را به اهداف و آمال بلند مشغول داشتهایم.
بدیهی است که برای انسان عاقلتر و حکیمتر، دامنهی اینگونه تصورات محدودتر نیز میشود و اهل عصمت علیهم السلام، با توجه به معرفت، علم، حکمت و اخلاصی که در بندگی خداوند سبحان دارند، کمترین و کوچکترین گناهی را نیز به مخیله خود راه نمیدهند.
برخی از ما که در مراحل پایینتر قرار داریم، گناه را دوست داریم، اما به خاطر خدا و قرب به او تقوا به خرج میدهیم، اما عُقلا، حکما و انسانهای برتر و کامل، اصلاً گناه را دوست ندارند؛ چنان که ما هیچ ضرر و زیانی را دوست نداریم و دور شدن از محبوب را دوست نداریم.
ج – بنابراین، "اختیار" از آنان سلب نشده است که بهشت رفتن آنها آسان و یا بیارزش باشد.
دقت کنیم که اگر اختیار از موجودی سلب گردد، اینطور نیست که فقط در گناه سلب گردد، بلکه در عبادت نیز اختیار سلب میشود و او هر کاری کند از روی جبر است؛ و ما میدانیم که تا انسان زنده است، اختیار از او سلب نمیگردد.
ج/1 – بیتردید اگر اختیار گناه از آنان سلب شده بود، هیچ نیازی خوف و خشیت نداشتند و این همه دعا و عجز و لابه برای قرب الهی و دور شدن از غضب و عذاب الهی نمینمودند.
نکته:
سعی ابلیس لعین و جنود او از شیاطین جنّ و انس بر این است که هر طور شده، بین انسان و فرستادگان خدا از جنس بشر فاصله بیاندازند تا مبادا انسان با الگوپذیری از آنان رشد کند و با اتصال به آنها، به اقیانوس رحمت واسعهی الهی وصل شود، بلکه مانند آنها به اسفل درجات وجود سقوط کند و از جهنم سر در بیاورد.
برای ایجاد این فاصله، به هر بهانهای متوسل میشوند! اگر بتوانند در اصل وجود خدا، معاد و حقانیت انبیاء، وحی و امامان علیهم السلام ایجاد تردید و سپس انکار میکنند و اگر نشد، بهانههای دیگر.
برخی از کفار که در زمان حیات رسول اکرم صلوات الله علیه و آله میزیستند، میگفتند: اگر او پیامبر خداست، پس چرا بشری مثل ما میباشد، در بازار راه میرود و ملائک از پشت سر اسکورتش نمیکنند و ... .
برخی در گذشته و حال به اهل توحید و ایمان چنین القا کرده و میکنند که: بله، آنها برگزیدگان الهی هستند، ولی به طور کل با انسانها متفاوت هستند، پس قابل پیروی نمیباشند.
برخی دیگر نیز برای این که احترام و قداست را بزدایند، میگویند: آنها اختیاری نداشتند، بنابراین تقوای آنها نیز زحمتی نداشته و بهشت رفتنشان نیز ارزشی ندارد! اینها اصولاً کاری به اخبار رسیده از عبادات، شب زندهداریها، زهدها، گریهها و ادعیه، و هم چنین تلاش، مجاهدت و شهادت آنها ندارد.
مرتبط:
اگر معصومین (ع) به عصمت خدادادی داشتند، پس گناه نکردنشان امتیازی نیست، ما نیز اگر عصمت داشتیم گناه نمیکردیم. (23 آذر 1391)
کلمات کلیدی:
گوناگون