پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): یا سخنران به غلط گفته، یا نتوانسته منظورش را درست بیان دارد، یا احیاناً شما مطلب را آن گونه که باید دریافت نکردهاید!
البته امروزه شاهدیم که بسیاری سعی دارند که مقوله "ولایت و امامت" را از جوانب متفاوت، تحریف و خدشهدار کنند و البته هدف مشخص است.
•- خداوند متعال به انسان عقل موهبت نموده است. شما ولیّ الله و امامی را فرض کنید که [العیاذ بالله] به اوامر الهی در قرآن کریم (که به هر مؤمن و مسلمانی واجب نموده) وقعی نمیدهد، به سیرهی پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله عمل نمینماید، هیچ اصرار و تلاشی برای هدایت مردمان ندارد ... و در خانه نشسته تا مردم به او رجوع کنند (؟!)
•- مگر سیره و زندگی امامان علیهم السلام، از مردم مخفی و در هالهای از ابهام مانده است که یک عده این چنین دور افتادهاند تا القاء کنند آنها هیچ کاری برای روشنگری مردم، مقابله با کفر و ظلم و احقاق حق نمیکردند؟!
•- کدام امامی، در خانه نشسته و برای هدایت مردمان و روشن کردن حق و مطالبه آن، هیچ کاری انجام نداده است و اگر چنین بودند، پس حکومتهای استکباری، ظالم و جائر، چه مشکلی داشتند که تمامی آنها را اذیت کردند، به زندان انداختند، شکنجه و در نهایت ترور کرده و به شهادت رساندند؟!
نبی و امام:
« وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ » (الرّعد، 7)
ترجمه: کسانی که کافر شدند میگویند: «چرا آیه (و معجزهای) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بیم دهندهای! و برای هر گروهی هدایت کنندهای است.
کار انبیا و رسولان الهی در نبوت و رسالتشان، روشنگری، بشارت و انذار میباشد؛ از این رو همگان [از مؤمن و کافر] را مخاطب قرار داده و در یک میدان جمع میکنند و راه درست و غلط را به آنها نشان میدهند.
اما، پس از روشن شدن راه خیر و شرّ، کار امامت و امام شروع میشود که مردمان را به راه رشد، کمال، خیر و صواب، هدایت میکنند، حال خواه نبی و منذر خودش نیز امام و هادی باشد، خواه هادی دیگر نبی نباشد و فقط امام باشد.
ابن عباس مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست مبارکش را بر سینه خود گذارد و فرمود: « اَنَا الْمُنْذِرُ»، سپس اشاره به شانه على (علیه السلام) کرد و فرمود: « اَنْتَ الْهادِىُ یا عَلى! بِکَ یَهْتَدى الْمُهتَدُونَ مِنْ بَعْدى!»: «تو هدایت کنندهاى اى على! و به وسیله تو بعد از من هدایت شوندگان هدایت مى شوند» (تفسیر کبیر فخر رازى (اهل سنت)، جلد 19، صفحه 14)
و البته که این هدایت، شامل کسانی میگردد که خودشان تصمیم به پیمودن این راه را دارند، و هر کس بخواهد در گمراهی فرو رود، مختار است.
•- اما، تردیدی نیست که هدایت مردما، بدون تعلیم و تربیت، روشنگری، جهاد در راه خدا، مقابله با جهل، ظلم و مظاهر کفر، شرک و نفاق، مبارزه با انحرافات و منحرفین در عرصههای گوناگون فکری، فرهنگی، عملی، تشکیلاتی و ... ممکن نیست.
جنگ و حکومت:
امام و ولیّالله، از سوی خداوند منّان و بدون کسب اجازه، مشورت و رأی مردمان، به "ولایت و امامت" برگزیده و منصوب شده است و این انتصاب نیز تشریفاتی، احترامی و محبتی و شعاری نیست، بلکه برای اطاعت و تبعیت مردمان میباشد. بنابراین، چه مردم (اکثریت) بخواهند یا نخواهند، خوششان بیاید و یا نیاید، تبعیت بکنند و یا نکنند، آنها امام، ولیّ الله و خلیفة الله هستند.
اما جنگ نیرو میخواهد [مگر این که کسی احساس تکلیف کند که به تنهایی و یا با قلت نیرو، بجنگد]، چرا که دشمن، این جنگ را به او تحمیل نموده است و او را بین پذیرش ذلت و یا جنگ محدود و محصور نموده است. مانند غزوات پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، و یا سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام در کربلا.
روای میگوید: با امام صادق علیه السلام در راهی برای اقامه نماز توقف کردیم؛ من به ایشان عرض کردم که جد شما با تعدای اندکی قیام نمود، شما که این همه پیرو دارید، چرا قیام نمیکنید؟ در آنجا گلهای بود، اما به آن اشاره کرده و فرمودند: «اگر یاران من به تعداد بزغالههای این گله بودند، قیام میکردم»؛ راوی میگوید: پس از نماز آنها را شمردم، شانزده رأس بودند.
•- آری، قیام امام، یارانی چون سلمان، ابوذر، مالک اشتر، ابوالفضل العباس، علی اکبر و زینب کبرای میخواهد، تا اثری گذارد که تا دنیا دنیاست، هدایت کننده و پویا باشد. امام زمان علیه السلام نیز با 313 تن از چنین یارانی قیام مینمایند.
حکومت نیز مستلزم "پذیرش عمومی مردم" میباشد. بدیهی است که اگر مردمان نخواهند که امام حقی بر آنها حکومت کند و بخواهند که ظالم و فاسدی بر آنها حکومت نماید، آن امام نمیتواند حکومت نماید و نمینماید و آن ظالم، حاکم میشود. چنان که به بنیصدر و خاتمی رأی دادیم، آنها رییس جمهور شدند و به آیت الله خامنهای و شهید رجایی رأی دادیم، آنها رییس جمهور شدند.
•- اما، این بدان معنا نیست که گفته شود: اولاً «هر چه مردم خواستند، همان حق و درست است» و ثانیاً «امامان برای روشنگری مردم، هدایت مردم، امر و نهی مردم، رشد مردم و دعوت آنها به قیام علیه کفر و ظلم، اسلامشناسی، ولایتشناسی، دشمنشناسی، ابعاد جهاد و ضرورت آن و ... هیچ کاری نمیکردند»! چنان که همگی (به غیر از حضرت حجت بن الحسن علیه السلام) به دلیل همین فعالیتها ترور شده و به شهادت رسیدند.
•- پس این یک دروغ، تهمت و افترای بزرگی است که به ویژه پس از فتنه 88 توسط هاشمی رفسنجانی، به صورت تئوری کلید خورد، و اکنون نیز بسیاری در ترویج این انحراف و نشر این افتراها میکوشند.
هاشمی در نماز جمعه آخر خود گفت: «پیامبر به علی فرمود: اگر مردم تو را نخواستند، برو در خانه بنشین»! و این یک سوتیتر سیاسی شد، برای کسانی که میخواهند از یک سو صدارت مردم را داشته باشند و از سویی دیگر زیر بار اصل "ولایت فقیه" نروند.
پیام پنهان:
پیام پنهان این تحریفات و شعارهای دروغ این است که به اذهان عمومی القا کنند: «مردم ولایت فقیه و رهبری را نمیخواهند»، وگرنه درد دیگری برای این تحریفها ندارند.
و حال آن که خودشان نیز میدانند که مردم نه تنها نظام جمهوری اسلامی ایران و اصل ولایت فقیه را میخواهند، بلکه عاشق اهل بیت علیهم السلام و بالتبع شخص مقام معظم رهبری هستند. لذا بنابر بر قاعدهی من درآوردی خودشان، فعلاً الحمدلله، اکثریت قاطع مردم، عارف و عاشق ولی فقیه هستند؛ پس حتی این تحریفات نیز مصداقی ندارد.
زدن ریشه:
حالا با این ملت انقلابی که اکثریت آنها مسلمان هستند و حتی غیر مسلمانان آن نیز طرفدار رهبری هستند، چه کنند؟! با این گرایشات شدید مردم که ریشه در اعتقادات آنها به ولایت و امامت دارد، چه کنند؟! با روحیهی انقلابی و دشمنشناسی و دشمنستیزی که سبب ایستادگی در مقابل فراعنهی زمان و از جمله شیطان بزرگ [امریکا] و عُمّال اروپایی، عربی و اسرائیلیاش گردیده است، چه کنند؟!
بنابراین، انصاف بدهیم که نمیتوانند یک اصل را قبول کنند و توابعش را نفی کنند، لذا باید ریشه را بزنند! از اینرو، شاهدیم که از زمان بنیصدر خائن، این تحریفات، به شکل سازمان یافته گسترش یافت. یک مقام سیاسی مطرح کرد، و سپس هوچیگران تبلیغاتی، یا همان قرائت جدیدیها، آن را به عنوان نظریه نشر دادند.
رییس جمهوری:
بدیهی است که اگر فقط اشخاصی به صورت تئوری این تحریفات را طرح کنند، مشتری، جایگاه و اثر خاصی نخواهد داشت. اما یک رییس جمهور، اولاً در مقام و جایگاهی قرار گرفته که سخنانش در سطح گسترده پخش میشود – ثانیاً از امکانات دولتی برای نشر آن استفاده میکند – ثالثاً خود و نظراتش را متکی به رأی اکثریت مردم میداند، و حال آن که مردم او را برای ریاست قوهی مجریه و اجرای مصوبات مجلس و رفع مشکلات اجرایی در کشور انتخاب کردهاند، نه برای نظریهپردازی در خصوص "ولایت – امامت و سیره نبوی و اهل عصمت علیهم السلام"!
آنها میگویند: «ولایت فقیه، یا اصلاً نباشد، یا اگر طبق قانون اساسی هست و مردم نیز طرفدار و عاشق او هستند، به عنوان یک شخصیت مقدس در خانه بنشیند و کاری به کار نظام سیاسی کشور و نحوهی اجرای آن و مواضع و عملکرد دولت و دولتمردان و ... نداشته باشد، تا ما هر کاری که دلمان خواست، بکنیم»!
مرتبط:
•- آقای روحانی میگوید: «خدا به پیمبر میگه، تو کسی نیستی که بالاسر مردم باشی و بخوای امر و نهی کنی ... «وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»، ما فکر میکنیم که بالاسر مردمیم و فرمان میدهیم، خود پیامبر و امبرالمؤمنین (ع) چنین نبودند ... ؟! (3 تیر 1396)
•- در مورد مبنای "ولایت و حکومت بر اساس نظر مردم (روحانی)"، نقدها و پاسخهای برخی به آن نقدها، توضیح بیشتری ارائه دهید. (31 خرداد 1396)
•- آقای روحانی میگوید: «امیرالمؤمنین، مبنای ولایت و حکومت را نظر و انتخاب مردم میدانند»، آیا چنین است؟ (28 خرداد 1396)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
گفت: پیامبر (ص) اصرار به هدایت مردم داشت و برای احقاق حق نیز میجنگید، اما امامان (ع) در خانه مینشستند تا مردم سراغ آنها بیایند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8667.html
کلمات کلیدی:
گوناگون