در تلگرام، مطلبی از آقا با این سرتیتر آمده « آیا ولایت ناشی از نصب الهی است یا منوط به رای مردم؟» و سپس به نقل مستند از ایشان آمده « در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده است و ...(بقیه در متن)»؛ لطفاً روشن نمایید.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شیهه): با طرح یکی دو بحث توسط آقای روحانی، به عنوان رییس جمهور این کشور، در خصوص مبنای «ولایت و حکومت»، اذهان عمومی از تمامی مسائل اجرایی و داخلی، چون رکود اقتصادی و جنگ نیابتی سازمانیافته برای ورشکست کردن ایران و کشاندن آن به سوی درخواست وام از اتحادیه اروپا (مثل یونان) و نیز مسائل خارجی، مانند بحران منطقهای و فرجام نامطلوب "برجام"، منحرف و غافل گردید و متوجه مبنای "ولایت و حکومت" در اسلام و در منظر امیرالمؤمنین علیه السلام شد و این خود جای تأمل دارد!
امروزه الحمدلله، نظام جمهوری اسلامی ایران، با قانون اساسی مدون و مقبول، حاکم است و در رأس این نظام اسلامی نیز بالتبع "ولایت فقیه" قرار دارد. در چارچوب همین نظام نیز انتخاباتی برای مسئولیتهای دیگر انجام میپذیرد که از جمله اهمّ آنها، انتخاب رییس جمهور، برای ریاست قوه مجریه میباشد که آن هم انجام شده و میشود و در این دوره نیز آقای روحانی، اکثریت آرا را به دست آورد.
•- حال سؤال اینجاست که مقولهی «مبانی ولایت، امامت و حکومت در اسلام» در مقام نظریه و عمل، چه مشکلی داشت و چه مسئلهی حاد و چه معضلی برای مردم بود که رییس قوهی مجریه، به جای انجام تکالیف و مسئولیتهای محوله در این شرایط حساس، طرح [جنجالساز] آن را در اولویت قرار داده است؟!
•- مبنای «ولایت و حکومت در اسلام»، هر چه که باشد، اکنون عموم قریب به اتفاق مردم ما، به قانون اساسی، ولایت فقیه و رهبری آیت الله العظمی خامنهای رأی دادهاند – در انتخابات ریاست جمهوری، جمع کثیری به آقای روحانی رأی دادند و جمع کثیری رأی ندادند، منتهی ایشان اکثریت آرا را به دست آورد. حال مشکل، معضل و مسئله چیست و کجاست؟!
خلط مبحث:
همانگونه که در مباحث گذشته بیان شد، برخی هنرشان در خلط مبحث میباشد. به عنوان مثال، مقولههای "ولایت، امامت، حکومت، انتصاب، رأی مردم و ..."، همه را مخلوط کنند تا نتیجهی مطلوب خود را بگیرند و البته به آیات، احادیث و جملات منقطع نیز با برداشت خود، استناد میکنند!
مبنای ولایت:
بدیهی است که اسلام، فقط برای جمهوری اسلامی ایران و مردم آن نبوده و نمیباشد، پس اصول و مبانی معارف و احکام آن که منطبق بر عقل و وحی است، جامعیت دارد. حال آیا ملکه الیزابت (انگلیس)، که اکثریتی سلطنت او را قبول دارند، دارای ولایت و حاکمیت برحق الهی میباشد؟!
•- اگر قرار بود که مبنای ولایت، رأی اکثریت مردم باشد، مگر هنگام بعثت انبیا علیهم السلام، مردم رأی اکثریتی نداشتند و فاقد ولایت و حکومت بودند؟!
•- چرا خداوند متعال مکرر متذکر شد که ولیّ شما، الله و رسولالله صلوات الله علیه و آله میباشد؟!
•- چرا خداوند حکیم، به ایشان ابلاغ نمود که امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان وصی، امام، خلیفه و حاکم بعدی معرفی نماید؟! چرا رأی مردم را ملاک قرار نداد؟!
•- چرا خداوند متعال برای تعیین و تکلیف سرنوشت مردم در امر خطیر "ولایت و امامت" پس از رحلت، نفرمود که به اکثریت آرای خودتان مراجعه کنید و امر به ابلاغ حکم خود نمود که در روز غدیر خم انجام شد و از مردم نیز بیعت گرفته شد؟!
•- "ولایت و امامت"، برای هدایت مردمان است و حکومت نیز برای نظم جامعه در این هدایت میباشد، حال آیا خداوند متعال، دست از هدایت مردمان برداشته و آن را به رأی خودشان واگذار نموده است؟!
•- آیا اگر مردمان حکومت معاویه، یزید، چنگیز، هیتلر، بوش، اوباما، ترامپ و سایر سران استکبار و کفر و ظلم جهانی را برگزیدند، آنها "ولیّ الله و خلیفة الله و امام بر حق" میشوند؟! مگر اکثریت آرای آنان، بیشتر از اکثریت آرای دیگران نمیباشد؟!
***- بنابراین، مبنای ولایت در اسلام، ولایت الله جلّ جلاله و انتصاب او میباشد، «وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ – اگر چه مشرکان را خوش نیاید و نپسندند ».
مشروعیت حکومت:
کلمات، گاه مشترک لفظی هستند، مانند همین "شرع و مشروعیت حکومت".
چون ما پیرو شریعت اسلام عزیز هستیم، گمان داریم که هر کجا کلمه "شرع و مشروع" استفاده شد، لابد همان معنی "مشروعیت" الهی و دینی در دین اسلام را دارد! در حالی که "شرع" یعنی قانون، و حکومت مشروع، نیز یعنی حکومت قانونی. حال خواه حکومت اسلامی باشد یا غیر اسلامی، حاکم امام معصوم علیه السلام، یا در همان راستا ولایت فقیه باشد، یا حکام ظلم و جوری که مبتنی بر شرع (قوانین) خود به حکومت رسیدهاند.
به عنوان مثال: حکومتهای حاکم بر امریکا و کشورهای اروپایی، قریب به اتفاق قانونی (مشروع) هستند، چرا که بر اساس قوانین حاکم بر کشور خودشان که مورد قبول مردمشان بوده، به صدارت رسیدهاند.
آیا کسی میتواند بگوید که حکومت ترامپ در امریکا، یا مرکل در آلمان، یا پوتین در روسیه و ... غیر قانونی (غیر مشروع) است؟! خیر، چرا که در چارچوب قوانین آن کشور و به رأی مردم بر سرکار آمدهاند. چنان چه مقام معظم رهبری، در همان بیانات فرمودند:
«طبیعی است که وقتی در جامعه اختلاف رأی و نظری پیدا شد، آن عقیدهای که طرفداران بیشتری دارد - البته در چهارچوب اصول و ارزشهای پذیرفته شدهی آن نظام - رأیش و حرفش متّبع خواهد بود و دیگران باید از آن تمکین کنند. 22/3/1366» و افزودند: «البته در همان نظامها هم - قبلاً در بعضی از بحثها مختصراً اشاره شد که - سلطهی تبلیغات و جنجالهای تبلیغاتی باز هم مانع از آن است که همهی افراد جامعه واقعاً بتوانند انتخاب بکنند. حالا در آن باره امروز بحثی ندارم. »
حکومت در اسلام:
همیشه و در هر امری، به دو نکتهی مهم باید توجه داشت که عبارتند از: «آن چه باید باشد» و «آن چه هست». چنان که آنچه امروزه هست، نظام سلطه است و آن چه باید باشد، نظام حکومت الهی، به رهبری حضرت مهدی علیه السلام.
در امر حکومت، "آن چه باید باشد"، همان حکم خداوند متعال است. یعنی ولیّ الله، خلیفة الله و امام بر حق، باید بر خلق خدا حکومت کند. پس مبنا، انتصاب الهی میباشد.
اما، آن چه هست، فاصله دارد با آن چه باید باشد، و البته که "ولایت به معنای زعیم و رهبر سیاسی جامعه" و حکومت، به معنای سرپرستی نظام سیاسی، موکول به رأی مردم است، خواه مردم "ولایت و حکومت حق" را بپذیرند و خواه ولایت و حکومت شیاطین، فراعنه، مستکبران، کفار و ظالمان زمان خود را بپذیرند.
بنابراین، امر خداوند متعال به بندگانش، به ویژه بندگان مؤمنش این است که "ولایت الله و ولایت رسول الله و ولایت اولیاء الله (معصومین) علیهم السلام را برگزینند و علیه ولایت و حکومت منحرفین، ظالمین و جباران قیام کنند.
این حکم نیز تعارفی، تشریفاتی و مبتنی بر رأی مردم نمیباشد، چنان که سرپیچی از آن، موجب انحراف، خذلان و فلاکت در دنیا و هلاکت و عذاب در آخرت میگردد.
بیان مقام معظم رهبری:
«بحث در باب نظر اسلام در این زمینه است. در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده؛ رأی مردم در انتخاب حاکم و در کاری که حاکم انجام میدهد، مورد قبول و پذیرش قرار گرفته. لذا شما میبینید که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با اینکه خود را از لحاظ واقع منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری میداند، آن وقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم میکشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه میکند. یعنی آن را معتبر میشمارد و بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامدارىِ زمامدار است. اگر یک زمامداری بود که مردم با او بیعت نکردند، یعنی آن را قبول نکردند، آن زمامدار خانهنشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است، یا بگوئیم فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است. »
الف – اگر مبنای مشروعیت دینی ولایت و امامت رأی مردم بود، نباید ایشان خود را صاحب حق واقعی میدانستند.
ب – آن وقتی که کار به رأی مردم میکِشد، آن رأی را "معتبر" میدانند. چرا که بیعت و رأی مردم، یک شرط لازم برای زمامداری میباشد. بدیهی است که اگر مردم نخواهند، ولیّ الله، پیامبراکرم، امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین ... و امام زمان علیهم السلام هم که باشند، نمیتوانند بر آنها حکومت کنند.
*- بنابراین، چنان که ایشان فرمودند: « فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است »؛ یعنی مردم هر حکومتی را که بخواهند، همان محقق شده و به فعلیت میرسد، خواه حکومت حق و الهی باشد و خواه حکومت باطل و ظالم.
جبر و اختیار در امر ولایت و حکومت:
بسیاری از امور حاکم بر انسان، "جبری و تکوینی" میباشد و انسانها در آن هیچ نقشی نداشته و نمیتوانند داشته باشند. اما در معدود اموری که به "انتخاب" مربوط میشود، به انسان "اختیار" داده شده است، چرا که رشد آدمی، مرهون و موکول به همین "انتخاب"ها میباشد.
آدمی، در انتخاب بین "حق و باطل" نیز مخیر است؛ خداوند متعال آنقدر به عقل، وحی و اختیاری که به انسان موهبت نموده، ارزش قائل شده که حتی او را در انتخاب "إله، معبود و ربّ"، مخیر کرده است، و حال آن که در حقیقت، هیچ إله، معبود و ربی جز او وجود ندارد.
حال آیا اگر عدهای گوسالهها، گوسالهسازان و فراعنهی عصر خویش را به الوهیت و ربوبیت برگزیدند و در اکثریت نیز بودند، میتوان گفت: «مبنای الوهیت و ربوبیت، رأی مردم است؟!»
این همان خلط مبحثی است که بیان شد.
خداوند متعال خود میفرماید: عدهای "ولایت حق" را گردن مینهند و رستگار میشوند، عدهای نیز ولایت طواغیت را گردن مینهند و هلاک و معذب میشوند، اما نفرمود که «معیار حقانیت ولایت و امامت، انتخاب مردم است».
رییس جمهور:
بنابراین، رأی مردم در این که چه نظامی و چه کسی ولایت، امامت (پیشوایی)، زعامت و حکومت را در اختیار داشته باشد، معتبر و مؤثر است – به ویژه در حکومت اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ایران، و در چارچوب شریعت و احکام اسلامی، رأی مردم، مشروع (قانونی)، معتبر (لازم الاجرا) و مقبول خواهد بود.
اما، اینها هیچ کدام تعاریف و حدود مسئولیتها را تغییر نمیدهد. مردم، با رأی خود نظامی جمهوری اسلامی ایران را برگزیدند – با رأی خود به قانون اساسی، که در آن حدود وظایف هر مقامی ترعیف شده، آری گفتند – با رأی خود رهبری را از میان فقها برگزیدند [چرا که رهبر در نظام اسلامی، باید فقیه و آگاه به فقه و شریعت اسلام باشد]؛ و با رأی خود، یک نفر را برای ریاست قوه مجریه برگزیدند - و با رأی خود، نمایندگی برای مجلس و قانونگذاری و نظارت بر حسن انجام قوانین برگزیدهاند و ... .
حال فرض کنید که اکثریتی (مثلا 55 درصد) به یک نامزد ریاست جمهوری رأی مثبت دادند و مابقی (45 درصد) به دیگری رأی دادند و بالتبع آن که اکثریت را آورد، برگزیده و رییس جمهور میشود.
آیا با این اکثریت، برای یک مسئولیت خاص که تعاریف و تکالیف مشخص خود را دارد، مبانی "ولایت و امامت و یا حکومت در اسلام" تغییر میکند؟!
پس، این جنجال برای چیست؟! باید بصیر باشیم.
مرتبط:
•- آقای روحانی میگوید: «امیرالمؤمنین، مبنای ولایت و حکومت را نظر و انتخاب مردم می دانند»، آیا چنین است؟! (28 خرداد 1396)
•- در مورد مبنای "ولایت و حکومت بر اساس نظر مردم (روحانی)"، نقدها و پاسخهای برخی به آن نقدها، توضیح بیشتری ارائه دهید. (31 خرداد 1396)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در تلگرام، با سوتیتر « آیا ولایت ناشی از نصب الهی است یا منوط به رای مردم؟»، مستند به بیان مقام معظم رهبری آمده «در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده است»
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8671.html
- تعداد بازدید : 1918
- 5 تیر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی