فرض کنید یک کسی که در اسلام تحقیقاتی داشته و طرفدارانی داره و بهش دکتر هم میگن بیاد بگه شیعهها به خاطر گرایشهای سیاسی (مدتها پس از صدر اسلام) به وجود آمدند و جزو اسلام نیستند؛ تفرقه و گروه گروه شدن در اسلام وجود ندارد. شما چه جوابی بهش میدید؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): طرفدار داشتن یا نداشتن، ملاک تمیز حق و باطل نمیباشد، ممکن است جماعت بسیاری طرفدار باطلی باشند! در غالب ادوار، طرفداران باطل بیشتر بودهاند.
اما کسی که در اسلام اندک تحقیقاتی داشته باشد، از این ادعاها نمیکند و اصلاً با این ادبیات سخن نمیگوید. آن که میگوید: «شیعیان جزو اسلام نیستند»، خودش اسلام را به جزو جزو تقسیم نموده و شیعیان را از این اجزا ندانسته است!
اسلام:
●- دین مقبول و مرضی نزد پروردگار عالم، اسلام است [إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ]؛ انواع و اقسامی نیز از ناحیهی خداوند متعال برای آن وضع و بیان نگردیده است. إله و معبود واحد – معاد واحد – پیامبر واحد – کتاب واحد – قبلهی واحد – ولایت واحد و بالاخره احکام واحد (نماز، روزه، زکات و ...) دارند که همه را خداوند متعال توسط رسول اعظمش صلوات الله علیه و آله، تبیین و ابلاغ نموده است.
مذاهب:
●- مذهب یعنی راه و طریق. بنابراین یا خداوند حکیم، توسط خاتم الانبیاء و المرسلین، حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، راه و طریق مسلمانی را برای همگان – چه در عصر نزول وحی و چه برای پس از آن تا قیامت – روشن کرده است و یا روشن نکرده است. اگر بگویند: «روشن نکرده است»، هدایت الهی را ناتمام (ابتر) فرض کردهاند که افترای به خداوند و علم، حکمت و رحمت اوست و با اصل هدایت منافات دارد. و اگر بگویند: «روشن کرده است»، باید چگونگی آن را که مطابق "عقل، وحی و سنّت رسولالله صلوات الله علیه و آله" میباشد بیان دارند، نه این که هر کسی هر چه دلش خواست بگوید و آن را به خداوند سبحان و دین او نسبت دهد!
●- اگر بگویند: «شیعه به خاطر گرایشهای سیاسی به وجود آمده»؛ به اهل سنّت بیشتر تطبیق دارد، چرا که دست کم کسی تردید ندارد که این سنّت، پس از "سقیفه" پدید آمده است و موضوع و مواضع "سقیفه" نیز صدر در صد سیاسی بوده است. بیتردید اصحاب سقیفه، به خاطر اختلاف بر سر احکام وضو یا غسل، یا بستن و باز کردن دست هنگام نماز، دور هم جمع نشده بودند، بلکه موضوع آنها فقط و فقط حکومت بوده است.
●- البته مواضع سیاسی، نه تنها بد نیست، بلکه عین دین است. سیاست هر کسی مانند دیانت اوست و دیانت هر کسی نیز مانند سیاست اوست. خواه فرعون باشد، یا اصحاب سقیفه، یا امیرالمؤمنین، یا طرفداران یزید، یا یاران امام حسین علیه السلام در کربلا! امروز نیز همینگونه است. همان دکتر مورد نظر نیز به خاطر مواضع سیاسیاش که عین دیانت اوست، چنین سخنان غلطی را بر زبان میراند.
شیعه:
"شیعه" در لغت یعنی طرفدار. خواه کسی طرفدار ابلیس باشد، یا اصحاب سقیفه، یا امیرالمؤمنین و یا هر کس دیگری. اما در اصطلاح دینی و مذهبی در اسلام، به طرفداران ولایت، امامت و حکومت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، "شیعه" میگویند.
لقب شیعه:
در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز مانند امروز، مسلمانان بسیار بودند، اما هر کدام به لحاظ گرایشات قومی، قبیلهای، حزبی، منافع شخصی و گروهی و ...، گروه خاصی تشکیل داده بودند و بالتبع هر گروهی، جریانی و یا حزبی، ضمن طرفداری از جناح خودش، سایر جناحها را رد و تکذیب مینمود. مانند امروز که احزاب و جریانهای متفاوتی، خود را به اسلام، تشیع، ولایت، امامت، ولایت فقیه، انقلابی بودن، نظام جمهوری اسلامی ایران و ...، نسبت میدهند، اما هر کدام جریان مستقلی هستند، اهداف متفاوتی را تعقیب میکنند و راه جداگانهای میپیمایند و ضمن تأیید و تعریف خود، ما بقی را رد میکنند.
●- در صدر اسلام نیز این اختلافات بر سر موضوعهای متفاوتی به وجود میآمد و گاه نزد پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله طرح میشد و ایشان میفرمودند: «حق با علی و شیعیان (طرفداران) اوست».
تکرار این سخن از ناحیهی ایشان، سبب شد تا یاران و طرفداران امیرالمؤمنین علیه السلام، "شیعیان او" لقب گیرند. در واقع این لقب را ایشان دادند.
منابع اهل سنّت:
گاه کسی که اصلاً مسلمان نیست، چه رسد به این که "شیعه یا سنّی" باشد، وسط میافتد و این سخنان سخیف را بیان نموده و منتشر مینماید، تا بهانهی برای تشدید اختلافات و تعصبات طرفین گردد و یا نعفی به سود خود ببرد! - گاه کسی که حتی دو کتاب هم نخوانده، خودش را محقق مینامد و تازه اظهار نظر هم میکند! – و گاه کسی بر اساس تعصبات سخن میگوید و نامش را دین، مذهب و تحقیقات علمی میگذارد! – و گاه کسی فقط به نفع دشمنان اسلام و مسلمین، شعارسازی میکند و اذهان عمومی مسلمانان را به خود و به درگیری با خود مشغول میکند، تا متوجه نشوند دشمن واحد آنها، چه به روزشان میآورد؟!
●- در هر حال، در مورد پیدایش تشیع و لقب شیعه، فقط به چند حدیث از منابع اهل سنت، بسنده میگردد:
یک - ابن عباس مىگوید: هنگامى که آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ - (امّا) کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا)یند! / البیّنة، 7» نازل شد، پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به على (علیه السلام) فرمود: «هُوَ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ، تَأْتِی أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ یَوْمَ الْقِیامَةِ راضِیْنَ مَرْضِیِّینَ، وَ یَأْتِی عَدُوُّکَ غَضْباناً مُقْمَحِین»؛ (منظور از این آیه، تو و شیعیانت هستید که در روز قیامت وارد عرصه محشر مىشوید، در حالى که هم شما از خدا راضى و هم خدا از شما راضى است و دشمنت خشمگین وارد محشر مىشود و به زور به جهنم مىرود» (شواهد التنزیل، حاکم نیشابوری، جلد 2، صفحه 357)
دو – در همان کتاب به نقل از "ابوبرزه" نیز آورده است: وقتى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) این آیه را قرائت کرد، فرمود: «هُمْ أَنْتَ وَ شِیْعَتُکَ یا عَلِىُّ، وَ مِیْعادُ ما بَیْنِى وَ بَیْنَکَ الحَوْضُ - آنها تو و شیعیانت هستید، اى على! و وعده من و شما کنار حوض کوثر است!» (همان، ص 359)
سه - جابر بن عبد الله انصاری که از بزرگان صحابه خاتم الانبیاء بوده نقل مینماید: در خدمت رسول اکرم بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد پیامبر (ص) فرمود: « وَالّذی نَفسی بِیَدهِ إنّ هَذا وَ شیعَتَهُ هُمُ الفائِزون - قسم به او كه جان من در دست اوست، این (علی) و شیعیان او، رستگاران روز قیامت هستند» (الدّر المَنثور، السیوطی، ج6 ص 379).
سه – پیامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود : « يا عَليّ، إنّ أوّل أربَعَة يَدخُلونَ الجَنّة: أنَا وَ أنتَ وَ الحَسنُ وَ الحُسَين وَ ذَرارينا خلف ظُهورِنا وَ أزواجُنا خلف ذَرارينا وَ شيعتُنا عَن أيماننا و عَن شَمائلنا - یا علی! اولین چهار نفری که وارد بهشت می شوند، من و تو و حسن و حسین هستیم و سپس ذریهی ما و پس از آنها همسران ما هستند و شیعیانمان در طرف راست و چپ ما قرار دارند.»
(المعجم الكبير للطبراني ج1 ص 319 ح 950 - تاريخ دمشق لابن عساكر ج 5 ص 543 -الصواعق : ص 161 - مجمع الزوائد ج 9 ص 131)
لقب سنّت یا سنی:
پس، روشن شد که ریشهی لقب "شیعه" برای طرفداران و یاران امیرالمؤمنین علیه السلام، به کلام رسول الله صلوات الله علیه و آله میرسد و در این شیعه و سنّی، تردید و اختلاف ندارند.
اما لقب "سنی"، حتی در زمان خلفای اول نیز نبود، بلکه اصحاب سقیفه، پس از خلیفهی دوم، به امیرالمؤمنین علیه السلام پیشنهاد دادند که حکومت را به شرط عمل به کتاب خدا، سنت رسول خدا (ص) و سنت شیخین (اصول و روش ابوبکر و عمر در سیاست، حکومت و قضا) بپذیرد، و ایشان نپذیرفتند. از آن پس کسانی که طرفدار روش شیخین بودند «سنّی» لقب گرفتند.
مذاهب اهل سنت:
بنابراین، اختلافات صدر اسلام، همه سیاسی بوده است، چه برای طرفداران این حزب و جناح، چه برای آن حزب و جناح. مسئلهی اصلی، بیعت تمامی جناحها در روز عید غدیر خم بود و بیعت شکنی گروهی پس از رحلت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و آن هم در موضوع "حکومت" بود.
بدیهی است که برای توجیه و حکومتداری، بدعتهایی گذاشته شد، احکامی نقض و احکامی جعل شد؛ اما موضوع و هدف پیدایش و ریشهی اختلاف مذاهب و تجزیهی مسلمانان (نه اسلام)، به دو گروه کلی "اهل تشیع و اهل تسنن"، ولایت – سیاست و حکومت بود.
●- اولین مذهب فقهی اهل تسنن، 150 سال پس از رحلت، در زمان امام صادق علیه السلام، توسط ابوحنیفه – که به او امام اعظم نیز میگویند – و از شاگردان آن حضرت بود، پایهگذاری شد. آن هم نه به عنوان یک "مذهب به تعبیر امروزی"، بلکه به عنوان یک فقه و یک فقیه که رسالهی عملیه منتشر نموده است.
سؤال:
اگر برخی گمان دارند که دستهبندی مذهبی مسلمانان به شکل امروزی بوده، به مذهب فقهی شیعه و سنی دقت کنند. شیعیان از فقه امامان تبعیت میکردند، اما اهل سنت، در این 150 سال به کدام مذهب فقهی بودهاند؟! پس مسئله اختلافات فقهی و احکامی که بعداً به شکل یک رساله درآمد و نامش را "مذهب" به معنای راه فقهی گذاشتند نبود.
تجزیه:
وحدت عامل قدرت است و تجزیه عامل ضعف و شکست. حتی در مملکت وجود نیز چنین است. کسی که موحد باشد، تمامی قوایش یک جهت دارند و آن هم الله جلّ جلاله میباشد، اما کسی که موحد نیست (مشرک است)، نفس اماره، شهوات گوناگون در قدرت و ثروت ... و قدرتهای بیرونی، بر او ربوبیت کرده و او را به بند بندگی خود میکشانند و هر کدام نیز به سویی و جهتی میکشند، و بالاخره شخص دچار تفرقه در وجود شده و در دنیا و آخرت، تجزیه و هلاک میگردد.
از اینرو، کفار، مشرکان، مستکبران، ظالمان، قوم یهود و منافقان، از همان ابتدا سعی در تجزیهی "مسلمانان" داشتند، چرا که خود "اسلام" قابل تجزیه نمیباشد، لذا هر گونه اختلاف نظر یا اختلاف فقهی را عاملی برای تشدید اختلاف، شکاف و دشمنی بین مسلمانان قرار دادند.
از آنجا که اصل اسلام خدشهبردار نیست و بالاخره مسلمانان از مذاهب گوناگون نیز در اصول بسیاری وحدت دارند، اسلامهای گوناگونی ساختند و سپس به همان اسلامهای خودساخته یورش بردند؛ مانند: اسلام معاویهای، اسلام یزیدی، اسلام امریکایی، اسلام انگلیسی، اسلام تکفیری، اسلام وهابی، اسلام داعشی و ... که همه ساخته و پرداختهی کفار میباشند.
مرتبط:
یک سنّی از من پرسید: چه دلیلی برای شیعه بودن داری که در قرآن آمده باشد؟ و چرا در قرآن آیهای درباره امامت نیامده است؟ (13 آبان 1391)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
دکترایی که در اسلام تحقیقاتی داشته میگوید: تشیع به خاطر گرایشات سیاسی در صدر اسلام به وجود آمد، پس شیعیان جزو اسلام نیستند.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8692.html
- تعداد بازدید : 2104
- 18 تیر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی