پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): دوستان مسجدی یا غیر مسجدی، باید بروند محاسبه کنند و بعد اگر به همان نتیجه رسیدند بپذیرند؛ شاید احتمال وجود خدا، پنجاه یا هفتاد درصد باشد!
ابتدا باید متوجه دو خطایی اساسی از دو طرف بود:
یک – محقق یا دانشپژوه، به دنبال دانستن مطلبی برای پاسخ دادن، شرمنده نشدن، جلوی مدعی درآمدن، رو کم کردن و ... برود و بدتر آن که گمان نماید اگر نداند و یا نتواند پاسخ دهد، شرمنده میشود! اینها از سخیفترین اهداف کسب علم و دانش میباشد.
دو – مخاطبین یک گوینده، یا خوانندگان یک کتاب، تا یک اسم خارجی میشنوند، خود را ببازند و گمان کنند که اگر اسم گوینده یا نویسنده، "مشت غلام" یا یک اسم ایرانی یا شرقی بود، سخنش اعتباری ندارد، اما اگر او اسم خارجی و غربی داشت، لابد هر چه میگوید، منطبق با علم و عقل است و باید پذیرفت، مگر این که خلافش ثابت شود! این نیز از سخیفترین انفعالها میباشد که نشان از خودباختگی و غربزدگی دارد. مگر او برای اثبات ادعای خود دلیل متقنی آورده که حال شما به دنبال دلایل برای نفی متقن آن باشید؟!
چند پرسش:
●- خدا کیست و تعریفش در قرآن کریم و دلایل عقلی کدام است؟
●- خدایی که "دی آنوین"، یا "داوكينز"، یا "مارکس" و دیگران از آن سخن میگویند، کدام خداست؟ آیا همین خدایی است که در قرآن کریم معرفی و توصیف شده است و به عقل شناخته میشود؛ یا خدایی است که در مسیحیت، یهودیت، بودیسم و یا حتی در تصورات و بافتههای ذهنی خودشان وجود دارد؟!
●- یافتن و شناخت خداوند متعال، چگونه حاصل میشود؟ آیا با عقل نیمه تجریدی و فرمولهای ریاضی – یا با عقل تجربی و کشفیات طبیعی – یا با عقل تجریدی و قوانین محض عقلی و مبتنی بر بدیهیات عقلی و ... .
●- آقای استیفن دی آنوین، چه دلایلی برای اثبات ادعایش ارائه کرده است و آیا دلایل مطروحه از سوی او، عقلی و علمی نیز هست، یا صرفاً چون یک خارجی آن را گفته، باید پذیرفت یا برای ردش دلیل آورد؟!
●- آقای استیفن دی آنوین، از کجا فهمید که احتمال وجود خدا، 67 درصد است، و مثلاً 66 یا 68 درصد نیست؟! چکونه محاسبه نموده است؟!
●- باور یقینی و ایمان چگونه حاصل میشود؟ با استدلال عقلی، علوم تجربی، فرمولهای ریاضی؟ و یا با ادراک و شهود قلبی؟! آیا کم بوده و هستند کسانی که با دلایل متقن عقلی یا قرآن کریم و حدیث، اثبات توحید و معاد میکنند، اما خودشان موحد نیستند و ایمانی ندارند، یا ایمانشان بسیار ضعیف است و زود میبازند؟!
احتمالات ریاضی، تجربی و فلسفی (عقلی):
بررسی احتمالات در علوم ریاضی، تجربی و فلسفی کاملاً متفاوت است.
به عنوان مثال: اگر بپرسند: احتمال وجود کوهی با ارتفاع یک صد هزار متر در زمین چقدر است؟ میگویید: صفر. چرا که تمام سطح زمین رصد شده و چنین کوهی دیده نشده است.
اگر بپرسند: احتمال این که ارتفاع قله اورست، طی دو قرن آینده، سی متر کم شود چقدر است؟ ممکن است بگویید: پنجاه درصد! چرا که به خودی خود چنین اتفاقی نمیافتد، اما ممکن است که زلزله، رانش، وزش طوفانهای ساینده، یا ... سبب این ریزش و کاهش گردد.
اگر بپرسند: احتمال این که طی یک قرن آینده، دو متر به ارتفاع این افزوده شود، چقدر است؟ میگویید: بیش از پنجاه درصد، چرا که هم اکنون نیز به سبب حرکت خشکیهای زمین و فشرده شدن چینخوردگیها، سالانه چند میلیمتر به آن اضافه میشود.
●- اما، در مباحث عقلی و فلسفی، پاسخ این احتمالات متفاوت است؛ اگر بپرسند: احتمال وجود معلول بدون علت چقدر است؟ میگویید: صفر – اگر بپرسند: احتمال وجود محرک برای حرکت چقدر است، میگویید: صد در صد قطعی است و احتمالی نیست. و اثبات این پاسخها نیز مبتنی بر تجربیات طبیعی و یا معادلات ریاضی نمیباشد، بلکه مبتنی بر دلایل و براهین عقلی است، اگر چه در عرصهی تجربی نیز هیچ معلول بیعلت، یا حرکت بیمحرک دیده نشده است.
●- حال باید مشخص شود که "آقای استیفن دی آنوین"، این 67 درصد را از کجا آورده است و با چه محاسبه و مقیاسی، 66 یا 68 درصد نشده است؟!
احتمال وجود خدا (The Probability of God )
"احتمال"، امکانی بین قبول یا انکار محض است. مثل این که بپرسند: آیا بر اثر رشد علمی و عمل به آن، عمر انسان به 200 یا 300 افزایش مییابد؟ نمیتوانید بگویید که صد در صد بله؛ چرا که ممکن است چنین نشود – و نمیتوانید صد در صد رد کنید، چرا که ممکن است چنین بشود و احتمالش دور از ذهن نیست، پس میگویید: "محتمل" است.
دربارهی بررسی "احتمال وجود خدا" نیز همین طور است. منتهی بررسی آن باید منطبق با منطقی قابل قبول باشد.
مناظرهی امام صادق علیه السلام:
یک موقع طرف مناظره، بر مبنای عقلانیت بحث میکند، برای او دلایل عقلی (یا به قول امروزی فلسفی)، آنقدر محکم و بسیار است که با اندک اندیشهای به پاسخ میرسد، لذا رسولانش فرمودند: « أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ – آیا در الله [که] مگر در باره خدا پديد آورنده آسمانها و زمين ترديدى هست / ابراهیم علیه السلام، 10»
اما، ممکن است یک موقع طرف مناظره، یک مادهگرا (ماتریالیست) باشد و به جز طبیعت و علوم تجربی، چیزی را قبول نداشته باشد. بنابراین، دلایل و براهین عقلی و استدلالی، برای او مفهوم نیست و راهگشا نمیباشد، و باید از طریق خودش با او بحث نمود.
حال ممکن است که پاسخ دهنده، وارد مقولهی مفصل منحصر نبودن علم، به علوم تجربی گردد، اما گاه مناظره به صورت نقضی انجام میپذیرد، نه حَلّی.
امام صادق علیه السلام، در مناظرهای نقضی با یک مادهگرا (قایل به انحصار علوم تجری)، از راه خودش (علوم تجربی) وارد شده و از او پرسیدند:
*- آیا تا کنون به قعر زمین رفتهای یا میتوانی بروی؟ گفت: خیر!
*- آیا تا کنون به اوج (و آخر) آسمانها رفتهای یا میتوانی بروی؟! گفت: خیر!
*- پرسیدند: پس از کجا مطمئنی که خدایی در آنها نیست، شاید باشد!
ایشان در این بحث، وارد مقولات عقلی مانند این که خداوند متعال ماده نیست، محدود به مکان و زمان و ... نیست نگردیدند؛ بلکه به همان نگاه و جهانبینی ماتریالیستی او بسنده نموده و فرمودند: تا وقتی تجربه نکنی، نه اثبات برای تو ممکن است و نه نفی. همان قدر که مبتنی بر علوم تجربی، نمیتوانی با قطعیت بگویی "خدایی هست"، همان قدر نیز نمیتوانی با قطعیت بگویی «خدایی نیست»، مگر این که کسی چه مستقیم و چه از راه تجربی، وارد مقولات عقلی گردد!
مادهگرا دید چارهای ندارد، گفت: همین طور است که شما میفرمایید.
امام فرمودند: پس نگو خدایی نیست، بگو: «شاید باشد، شاید نباشد»!
او مجبور شد که این "احتمال" را تصدیق کند، در واقع از نفی و انکار محض (اگر چه فقط در بحث)، به شک، تردید و احتمال رسید.
سپس امام علیه السلام با او وارد بحث منطقی و استدلالی گردیدند و پرسیدند: تو مصنوعی یا خیر؟ او دید اگر بگوید: من مصنوع هستم، خودش دلیل بر وجود صانع میگردد، لذا گفت: من مصنوع نیستم! امام پرسیدند: حالا تعریف کن که اگر مصنوع بودی، چگونه میبودی؟! او مدتی با خود فکر کرد و زیر لب میگفت: حادث، دراز، کوتاه، پهن، دارای وزن ...، دید تمامی این صفات در خودش هست.
سپس امام فرمودند: پس اگر برای مصنوع جز اینها صفاتی نمیشناسی، باید خودت را نیز مصنوع بدانی و برای تفهیم بیشتر افزودند: اگر تو یک کیسه اشرفی داشته باشی، کسی به تو بگوید که در این کیسه اشرفی هست، و تو اصلاً ندانی که اشرفی چیست؟ آیا میتوانی مدعی بشوی که در این کیسه اشرفی نیست؟!
او گفت: خیر! سپس فرمودند: تو فرق صانع و مصنوع و صفات آنان را نمیدانی، پس چگونه نفی میکنی و ... (اصول کافی، ج1، کتاب التوحید).
●- حال مسئلهی این آقایان نیز چنین است. بالاخره وقتی تعریف درستی از هستی ندارند – اقسام وجود را نمیشناسند - فرق واجب الوجود و ممکن الوجود، یا حادث و محدث، علت و معلول، خالق و مخلوق و ... را نمیدانند، یا چشم بسته و بیدلیل انکار میکنند – یا متر و کیلو میکنند و به دنبال وزن جرمی یا حجم آن میگردند – یا چرتکه انداخته و با احتمالات ریاضی به رقمهایی چون پنجاه، شصت در صد یا کمتر و بیشتر میرسند! حال آن این شناخت، عقلانی است و لحظاتی درنگ عقلی و استدلال عقلی لازم دارد.
« أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ » (الطور، 35)
ترجمه: آيا از هيچ خلق شده اند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟!
« أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ » (الطور، 36)
ترجمه: آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند [نه] بلكه يقين ندارند.
نتیجه:
●- آنگاه که انسان با دلایل عقلی و نیز علوم تجربی، فهمید که هیچ چیزی خود به خود به وجود نمیآید؛
●- آنگاه که انسان با دلایل عقلی و نیز علوم تجربی، دانست که خودش یا دیگران خالق خود و دیگران (زمین و آسمانها و هر چه در آانهاست) نیستند؛
●- آنگاه که انسان با دلایل عقلی و نیز علوم تجربی، درک نمود که نظام خلقت هماهنگ و یکپارچه است و تمامی موجودات آن برخوردار از صفات مخلوق میباشند؛
*** - میفهمد که پس خالقی هست که او دیگر مخلوق، مصنوع، حادث، محدود و ... نمیباشد، لذا واحد، اَحد، بیمانند، علیم، قادر، حکیم و ... میباشد؛ حال خواه نامش را خالق هستی بگذارد – یا واجب الوجود – یا خدا، یا الله، یا God و یا ... .
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آقای استیفن دی آنوین تو کتاب "احتمالات خدا" گفته که احتمال وجود خدا ۶۷ درصد است! لطفاً پاسخ دهید، تا مقابل آنها شرمنده نگردم!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8753.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی