چه کار کنیم که نسبت به وجود امام زمان شکی در دل و ذهنمون به وجود نیاد؟ برخی اوقات این حوادث و اتفاقات دنیارو میبینیم، این عکسا و اخبار واحوال مردم یمن، بحرین، سوریه، عراق، شیعیان عربستان... و گرسنگی در عالم، جنایات آل سعود و صهیونیستهارو میبینیم و از خودم میپرسم: پس کجاست امام زمان، چرا نمیاد؟ پس، آیا اصلا هست؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): باید ابتدا از خودمان بپرسیم: «من کی هستم، کجا هستم، چه میکنم و به کجا میروم»؟! به فرض که در بارهی وجود امام زمان علیه السلام، گاه تردیدی به ذهن رخ دهد، اما کسی در وجود خودش که تردیدی ندارد! لذا پیش از آن که اندیشه کنیم: «او چرا نمیآید؟»، فکر کنیم که «ما چرا نمیآییم»؟!
الف - بنابراین، خوب و لازم است که وقتی این همه استکبار، ظلم، جنایت، نسل کشی، بچهکُشی، فساد، ناامنی، فقر، گرسنگی، آوارگی و ... را میبینیم، از خودمان بپرسیم:
●- چرا نظام سلطه، مستکبران، کافران و فاسقان، این همه با مسلمانان دشمن بوده و هستند؟!
●- مگر آنها دگر چه میخواهند که اسلام و مسلمین را سد راه رسیدن به آمالشان میدانند؟!
●- مگر ما چه داریم که آنها طالب مالکیت آن هستند؟ قطعاً این دارایی فقط "نفت" نیست، چرا که از وقتی اسلام ظهور کرد، مسلمان کُشی نیز شروع شد و هر روز شدت بیشتری یافت! هزار سال پیش که نفت نبود، مسلمانان غرب (بوسنی) و شرق (میانمار) که "نفت" نداشتند؟
ب – سپس از خود بپرسیم:
●- من که هستم، چه دارم، اهداف و مواضع من کدام است و عملکردم چیست؟
●- برای خودم چه کردم؟ برای خویشان و همسایگانم چه کردم؟ برای محرومیتزدایی در میان بستگان و نزدیکانم چه کردم؟! در مقابل این استکبار و ظلم گستردهی جهانی چه میکنم؟!
خداوند متعال، در آیات متعددی پاسخ این پرسشها را فرموده است، چنان که میفرماید: تنها جرم آنها که سبب کشتار و اخراج از سرزمینهایشان میباشد، این است که میگویند: «رب [صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور ما] الله است و ربوبیت فراعنه را نمیپذیریم و حاضر به بندگی صاحبان قدرت و ثروت نیستیم»! « الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ... / الحج، 40» - و نیز میفرمایید: بسیار زودگذر دنیا را دوست دارند و قیامت سنگین را پشت سر انداختهاند و ... .
مانند قوم یهود نباشیم:
شاید یکی از حکمتهای کثرت بیان و یادآوری اوضاع و احوال و نیز مواضع و عملکردهای قوم یهود (بنی اسرائیل) در قرآن کریم، شباهت بسیار اغلب امتها و مردم جهان به آنان میباشد. قومی به شدت قدرنشناس، ناسپاس، دم دمی مزاج، تنبل، خودخواه، دنیا طلب، نافهم، دُگم ... و از خود راضی و متکبر!
حضرت موسی علیه السلام، آنها را باذن الله از ذلت اسارت و بردگی فرعونیانی که مردانشان را میکشتند و زنانشان را نگه میداشتند، نجات داد. بارها و بارها معجزات عجیب و غریب دیدند و بالاخره آن که شاهد بودند که خدا برایشان دریا را شکافت، آنها را به رهبری ولی امر و رسولش عبور داد و فرعون و لشکریانش را غرق و هلاک نمود.
اما وقتی به سرزمین مقدس رسیدند و امر شد که وارد این سرزمین شوید، تا به قدرت و شوکت برسید، گفتند: در آنجا مردان قوی و جنگجو وجود دارد، لذا ما نمیآییم، تو با خدایت برو و آنها را شکست بده، تا ما وارد شویم!
« قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ » (المائدة، 24)
ترجمه: گفتند اى موسى تا وقتى آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پاى در آن ننهيم تو و پروردگارت برو[يد] و جنگ كنيد كه ما همين جا مىنشينيم.
خداوند متعال نیز به حضرت موسی علیه السلام فرمود که «ورود به این سرزمین برای آنها، تا چهل سال حرام شد»، یعنی نسلها باید بگذرد، تا انسانهای اهل و قابل برای این نعمت بزرگ بیایند.
انتظاری مانند قوم یهود:
"انتظار ظهور" در ذهن و عمل بسیاری از ما نیز درست مانند قوم یهود (بنی اسرائیل) میباشد!
انتظار داریم که امام زمان علیه السلام بیاید و با خدایش برود با تمامی این مستکبرانِ ظالم بجنگند، همه را نابود کنند، بعد تشریف بیاورند و کلید طلایی شهرهای جهان را جهت زندگی و گذرانی راحت و بیدغدغه به ما تقدیم نمایند! اسم خودمان را هم "منتظر ظهور" میگذاریم و میگوییم فرمودهاند که "بالاتر عبادت، انتظار ظهور است"؟!
بدیهی است که نه تنها حکومت جهانی عدل الهی، بر چنین منتظرانی (مانند قوم یهود)، حرام میشود، بلکه خودشان نیز باید همانند آنها، مدتها در صحراهای خشک، سوزان و مُهلک زندگی، آوارگی بکشند.
در معرفت و مودت به امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام چه کنیم؟
معرفت حق، از بالا به پایین است، از اصل به فرع است و نه بالعکس. تا کسی "اصول" را نشناسد، فروع را نخواهد شناخت.
انسان، با هدف و محبوبش تعریف میشود، پس کسی که غایت و محبوب حقیقی [خداوند سبحان] را نشناسد، خودش را هم نمیشناسد، چه رسد به دیگران و در رأس همه، حجت الله، خلیفة الله، بقیة الله و امام زمانش را؛ پس او از پوستهی آدمی و بندگی خارج (فاسق) میشود!
« وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (الحشر، 19)
ترجمه: و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد آنان همان نافرمانانند.
به دعای مشهور و البته ژرف « اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ » توجه کنیم، تا به مراتب شناخت واقف گردیم. [به خواندن این دعا به ویژه در دوران غیبت، بسیار توصیه و تأکید شده است]:
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛
خدايا خود را به من بشناسان، زيرا اگر خود را به من نشناسانى فرستادهات (پیامبرت) را نشناختهام؛
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛
خدايا فرستادهات را به من بشناسان، زيرا اگر فرستادهات را به من نشناسانى، حجّتت را نشناختهام؛
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى؛
خدايا حجّتت را به من بشناسان، زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دين خود گمراه مىشوم.
شناساندن کار خداست:
شناساندن، کار خداست، چنان که هدایت هم کار خداست.
ما که از شناخت خود و محیط اطرافمان نیز عاجزیم، کجا میتوانیم که خدا، رسول و امام (علیهم السلام) بشناسیم؟! و ما که فقیریم، چگونه میتوانیم خود را هدایت کنیم و به رشد و کمال برسانیم؟! چه داریم که آن را به خود و دیگران بدهیم؟! پس این کار اوست.
دقت کنیم که همیشه، همه جا و در مورد هر چیزی، هر شناختی پس از معرفی حاصل میگردد. تا یک گُل خودش را نشان ندهد و معرفی نکند، ما آن را نمیشناسیم و میزان شناختمان به یک دیگر نیز متناسب با معرفی خودمان به یک دیگر میباشد.
پس، "شناساندن" کار خداست و او خودش را در تمام خلقت و در وجود خودمان به ما شناسانده است؛ رسولانش را شناسانده است، عقل را حجت درونی و انبیا را حجت بیرونی قرار داده است، معاد و ولایت را نیز به ما شناسانده است و با "وحی = قرآن مجید"، علوم لازم را در اختیار ما قرار داده است تا شناخت، متقن و کامل گردد.
کار ما:
بنابراین، "شناختن" کار ما نیست، بلکه کار خداست. اگر امر به تعقل، تفکر، تأمل، تلاوت قرآن، دانشپژوهشی در مکتب اهل عصمت علیهم السلام، مطالعه، تحقیق،عبادت و ... شده است، جهت تذکر و توجه است، و برای برداشته شدن پردههای جهالت و غفلت، بهبود بیماری تکبر و بصیرت در دیدن نشانههای شناختی میباشد. نام دیگر قرآن مجید، «ذکر» است.
●- کار ما چیست؟ کار ما، ایمان به آن "شناخت" میباشد. به ما گفتهاند: تو فقط چشمت را نبند، گوشت را نگیر و رویت را برنگردان، همین برای شناخت، ایمان، هدایت و رشد تو کافیست.
خداوند سبحان میفرماید: من هم خودم و فرستادگانم جهت هدایت تو را شناسانده و میشناسانم و هم به تو ابزار شناخت و عمل دادهام؛ پس چرا به کار نمیگیری؟!
« أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ » (الأعراف، 195)
ترجمه: آيا آنها پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟ يا دستهايى دارند كه با آن كارى انجام دهند؟ يا چشمهايى دارند كه با آن بنگرند؟ يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ بگو شريكان خود را بخوانيد سپس در باره من حيله به كار بريد و مرا مهلت مدهيد.
گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟
غیبت حضرت مهدی سلام الله علیه، غیبت در "وجود" ایشان نمیباشد، دیدن و زیارت روی ایشان نیز اگر چه توفیقی است، اما شرط کافی نمیباشد.
مگر همگان سایر حضرات علیهم السلام را که حضور داشتند، میدیدند، و مگر ما هر چه را که بودنش را باور داریم، با چشم سر میبینیم؟! معرفت، عشق، محبت و مودت (تولا)؛ و متقابلاً دشمن داشتن، بُغض و روی برگرداندن (تبرا)، چگونه دیده میشود؟! آیا جز با نشانههای مشهود در مواضع و عملکردها؟!
بسیاری امامان علیهم السلام را دیدند و روی برتافتند، بسیاری دیدند و حتی دشمنی کردند و کمر به قتل آنها بستند، لذا چنین دیدارها و زیارتهایی (مانند قرآن کریم)، فقط برای مؤمنان مؤثر و مفید واقع میشود، چنان که ظهور ایشان نیز همین طور است؛ لذا فرمود: « بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ » (هود علیه السلام، 86)
عیبت حضرت مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف، غیبت در حکومت میباشد؛ چرا که حضور و ظهور ایشان، باید به ساقط نمودن نظام سلطه، شکست و ذلت مستکبران، بر چیده شدن ظلم در سرتاسر جهان، و استقرار نظام حکومتی عدل الهی توسط صاحبان حقی باشد که امروزه تضعیف شدهاند (مستضعفان) منجر گردد.
« وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ » (القصص، 5)
ترجمه: و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم.
چنین قیامِ منجر به حکومت جهانی، بدون خواست و ارادهی مردم محقق نمیگردند و این خواست و اراده، در اعتقاد و عمل ظهور مییابد.
بنابراین، اول باید خودمان (که در وجود خودمان تردید نداریم) ظهور کنیم، حاضر شویم، به میدان بیاییم، طالب گردیم، سپس منتظر ظهور عدالت گستر باشیم. لذا غفلتها، جهالتها، بیتوجهیها، تنبلیها، راحتطلبیها ... و بالتبع بدبختی، فلاکت، هلاکت، سیطرهی نظام سلطه و ... از خود ماست، چرا که به ما نعمت عطا شده، اما ما استفاده نمیکنیم!
میگوییم: «مهدی بیا، مهدی بیا»، اما خودت برو با خدایت باهم، تمامی دشمنان را از میان بردار، تمامی فسادها را اصلاح کن، جهان را آباد کن و تقدیم ما بنما!
امامان علیهم السلام، همیشه فرمودهاند که "ما حجج الهی، راهنمایان و منجیان شما هستیم، جایی نرفتهایم که بیاییم، پس شما بیایید".
نکته:
دقت کنیم که به رغم سلطهی جباران، ترور و شهادت امامان علیهم السلام، کشتار مسلمانان به ویژه در عصر حاضر، قلت یاران و کثرت دشمنان و ...، بقای پر صلابت ملت، پس از بیداری چگونه است؟ آیا از خودمان است، یا نتیجهی رویکردی هر چند ناقص و با افت و خیز فراوان، به امام زمان علیه السلام میباشد؟
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چه کنیم که نسبت به وجود امام زمان شکی در دل و ذهنمون به وجود نیاد؟ با دیدن این همه جنایات، از خود میپرسم: پس چرا نمیآید؟ اصلاً هست؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8780.html
- تعداد بازدید : 2337
- 3 شهریور 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی