پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بیان به زبان ساده ممکن است، اما اثبات وجود بدون برهان (دلیل*، ممکن نیست. بالاخره انسان با عقل میشناسد و عقل نیز دلیل و برهان معقول را میپذیرد.
●- ابتدا دقت نماییم که خداوند سبحان "در" چیزی نیست که گفته شود: «خداوند در عالم یا هر چیز دیگری»؛ اگر چیزی درون محیطی قرار گیرد، خودش محاط میشود، پس محدود است، پس آن خدا نیست.
مباحث فلسفی:
از واژه "فلسفه" نترسیم. آن چه که امروزه تحت عنوان "فلسفه" مطرح میشود، همان "عقلانیت" است که "اثبات موضوع، مبتنی بر استدلال" میباشد. لذا همین که میپرسید: «دلایل اثبات وجود خدا چیست؟»، یعنی وارد یک مقوله و مبحث عقلی یا همان فلسفی شدهاید؛ چرا که " برای اثبات چیزی، دلیل و برهان" میخواهید. یعنی بخواهید یا نخواهید، نگاهی عاقلانه (یا فیلسوفانه) به موضوع دارید.
●- بنابراین، انتظار "اقامهی دلیل" به شرط "غیر فلسفی" بودن، خطا و نقض غرض میباشد؛ شما دلیل خواستهاید و مخاطب هر چه بگوید، اقامهی دلیل میباشد، یعنی یک بحث عقلی یا همان فلسفی. لذا این شرط مثل آن است که بگویند: «یک بحث غیر عقلی در اثبات وجود خداوند متعال بنمایید».
●- فرض کنید که کسی بگوید: «این جنگل یا این باغ، به علت نباریدن باران و نیز آبیاری ننمودن، خشک شده است». خوب این یک خبر است (خشک شدن)، که با ذکر "علت و معلول"، اعلام شده است. یعنی یک مبحث کاملاً عقلی و فلسفی. سخن از معلول دارد [خشک شدن] و برای بیان چرایی حادث شدن این معلول نیز به علتش استدلال میکند [نباریدن و آبیاری ننمودن]. لذا اگر کسی بگوید: حالا بدون هیچ بحث عقلی، فلسفی و اقامهی دلیل، بگویید: «چرا این جنگل خشک شده است؟» چه پاسخی خواهید داد؟!
به زبان ساده:
تمامی مباحث عقلی (یا به تعبیر امروزی فلسفی)، نه تنها به زبان ساده قابل بیان میباشد، بلکه با کمی دقت متوجه میشویم که ما بر اساس همین قواعد زندگی میکنیم، پس همه را خودمان میدانیم، منتهی توجه نمیکنیم.
دانشمندی چون ارسطو، اصل عقلی (فلسفی) "حرکت و محرک" را به زبان علمی تبیین مینماید؛ یک پیرزن عوام نیز در اقامهی دلیلش برای اثبات وجود خدا، همان قانون را با "چرخ ریسندگی"اش که اگر نچرخاند نمیچرخد، درک، فهم نموده و بیان میدارد.
تمامی انسانها با همین قواعد عقلی زندگی میکنند و آن را پیرامون خود نیز میبینند. آیا کسی انتظار دارد که بدون مطالعه، به مطالب مندرج در یک کتاب واقف گردد – توپی یا شیای بدون محرک حرکت کند – خودرویی، بنایی و ... بدون محاسبه، اندازهگیری [مقدرات]، ساخته شود – نظمی (حتی به کوچکی حجم یک چمدان و یا کوچکتر)، بدون ناظم ایجاد گردد و ... .
پس همگان با همین قواعد و قوانین عقلی زندگی میکنند، حتی اگر مردمان عصر حجر، آتشی روشن کرده باشند و یا مردمان عصر فضا و ارتباطات، ماهوارههای پیچیدهای را ساخته و در مدارها قرار داده باشند.
بیان دلایل عقلی:
بیان دلایل عقلی، گاهی به صورت یک خبر قطعی از "علت و معلول"، یا "فاعل و فعل" یا ... بیان میگردد؛ مثل این که بگویید: «خیرین در یک روستا مدرسه ساختند» - گاهی به صورت تذکری بیان میگردد، مثل این که از هنر معماری کسی بپرسید و بگویند: خب، با نگاه به این بنا، کارش را ببین – و گاهی به صورت سؤالی (استفهامی) بیان میگردد، سؤالی که ذهن را متوجه میکند و پاسخش در همان سؤال روشن است، مثل این که دانشمندی به علمش ببالد، یا جامعه به رشد علمی بنازد و شما بپرسید: مگر علم را تو خلق کردی؟! مگر کار تو غیر از کشف است؟! سؤالهایی برای تذکر و توجه، که پاسخش در خودش است.
قرآن کریم:
تمامی این روشهای استدلالی (اقامهی دلیل) در قرآن مجید بیان شده است.
●- یک جا خبر عقلیِ قطعی میدهد:
« إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ » (القمر، 42)
ترجمه: ماييم كه هر چيزى را به اندازه (بر اساس اندازههای لازمش) آفريدهايم.
*- بدیهی است که وقتی انسان میبیند، از یک ذره ملوکولی گرفته تا کهکشانها، همه چیز اندازهی معینی در شکل، رنگ، وزن، حجم، سرعت، بقا، اثرگذاری، اثر پذیری و ... دارد، میفهمد که باید خالق علیم، حکیم و قادری (اندازهگذاری) داشته باشد.
●- یک جا خبر استدلالی و تذکری، جهت توجه عقل میدهد:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ » (آلعمران، 190)
ترجمه: مسلما در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانههايى [قانع كننده] است.
« وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ » (الأعراف، 57)
ترجمه: و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژدهرسان مىفرستد تا آن گاه كه ابرهاى باردار را بردارند آن را به سوى سرزمينى مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هر گونه ميوهاى [از خاك] برآوريم، بدينسان مردگان را [نيز از قبرها] خارج مى سازيم باشد كه شما متذكر شويد.
*- علم، حکمت، مقدرات (اندازهها) و نظمی عظیم و پیچیده، بر ما و محیط ما حاکم است. پس اگر کسی فقط به حرکت باد، تبخیر و پیدایش ابر، تأثیر باد در تجمیع ابرها، بارش باران، زنده شدن گیاهان و رویش از زمین و ... فکر عاقلانه و عالمانه بنماید، به خالق، مالک، مدبر و ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور( آنها پیمیبرد و چگونگی زنده شدنِ پس از مرگ و در قیامت نیز برایش روشن میشود.
●- یک جا با طرح پرسش، استدلال عقلی را بیان میدارد:
«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ » (الطور، 35 و 36)
ترجمه: آيا از هيچ خلق شدهاند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند * آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند، [نه] بلكه يقين ندارند.
انسان، از یک سو میداند که چیزی خود به خود و از هیچ پدید نمیآید – از سوی دیگر میداند که نه خودش خالق خود و دیگران است و دیگرانی که چون او مخلوق هستند، خود و دیگران (زمین و آسمان و هر چه در آنهاست) را خلق کردهاند؛ پس پی به خالق عالم هستی میبرد.
●●●- اینها همه، دلایل عقلی، استدلالی، برهانی (یا فلسفی) میباشند که در عین برخورداری از عمق عقلی، عینیت علمی و تجربی و تذکار شعوری و ذهنی و ...، همه به زبان ساده بیان شدهاند، به گونهای که از فلاسفهای چون بوعلی و ملاصدرا گرفته، تا یک انسان عادی و حتی بیسواد، به راحتی درک نموده و با تمام وجودش دریافت مینماید و اگر مشکل دیگری در قلب نداشته باشد، تصدیق میکند و یقین میآورد.
از این رو خداوند سبحان، ضمن اقامهی دلیل برای کسانی که فکر میکنند – کسانی که متذکر میشوند – کسانی که به دنبال علم و عقل هستند و ...، فرمود: این دلایل برای همگان روشن است و علت تصدیق ننمودن آنها، ندانستن دلایل علمی، عقلی و فلسفی نمیباشد، بلکه دوست ندارند یقین و ایمان بیاورند! «بَلْ لَا يُوقِنُونَ».
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
دلایل وجود خدا در عالم چیست؟ البته به بیان ساده و غیر فلسفی؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8797.html
تلگرام - عضویت در کانال اختصاصی «ایکس - شبهه»
کلمات کلیدی:
اعتقادی