درباره فضل خداوند مطالبی خواندهام. میخواهم خودم رو مشمول این فضل قرار بدم. چگونه میشود فضل الهی را به طرف خود جلب کرد؟ آیا در روایت به کار یا کارهایی در این مورد تاکید شده است؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): «ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ – این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد»، به ما میآموزد که ما نمیتوانیم با هیچ کاری، خود را مشمول فضل او قرار دهیم، بلکه باید کاری کنیم که او ما را مشمول فضل خود قرار دهد و البته فرموده که چه کسانی را شامل فضل خود قرار میدهد. چنان که ما نمیتوانیم با هیچ کاری، سبب هدایت خود شویم و خود را از ظلمات به نور خارج کنیم، بلکه باید کاری کنیم که او ما را هدایت نموده و از ظلمات به نور ببرد، چنان که فرمود: هر که به طاغوت کافر شود و به الله ایمان بیاورد، خداوند او را از ظلمات به نور خارج مینماید. و حتماً منظور سؤال کننده نیز همین معنا میباشد.
معین کنیم که چه میخواهیم؟
کسی که خودش هم نداند چه میخواهد، هرگز تلاشی برای به دست آوردن آن نخواهد داشت و اگر به صورت اتفاقی نیز با آن مواجه گردد، یا با غفلت از آن دور میشود و یا اگر به دستش بدهند نیز با سرعت از دست میدهد.
*- یک موقع کسی میگویند که از خدواند منّان، علم میخواهم – یا گشایش رزق مادی میخواهم – یا طول عمر با سلامت و عافیت میخواهم – یا توفیق نماز اول وقت و عبادت خالصانه میخواهم – یا مغفرت و بخشش گناهانم را میخواهم و ...؛ اینها همه مواردی معین و معلوم هستند و خواهان میداند که چه میخواهد؟
اما یک موقع کسی بگوید: «میخواهم مشمول "رحمت و فضل الهی" گردم»! حال اگر از او پرسیده شود که "رحمت و فضل الهی" چیستند که تو آن را میخواهی؟ چه خواهد گفت؟!
هر چه که وجودبخش باشد، از رحمت خداست، لذا همه چیز در زیر سایه رحمت او قرار گرفته است، چنان که فرمود: « وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ - و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است / الأعراف، 156»؛ و هم چنین هر نعمت [مادی و معنوی] که خداوند سبحان و منّان به بندهاش میدهد، از فضل اوست. چنان که فرمود: « إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ – آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش (نعمت و برتری بخشی) است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمىكنند. (البقرة، 243)»
فضل خداوند منّان:
تمامی ادیان الهی و مکاتب گوناگون بشری، در مورد "فضل و فضیلت" سخن گفتهاند؛ دست کم به صورت مدون، از ارسطو تا نیچه، و از ماکیاول تا سندل امروزی (جامعهگرا)، در این مورد تعاریف گوناگونی ارائه دادهاند؛ و جامعترین، همان کلام وحی در قرآن مجید است که ابتدا "فاضل و صاحب فضل" را معرفی میکند – سپس فاعل یا فضیلت بخش را میشناساند - سپس به مصادیق حقیقی "فضل" اشاره و تصریح دارد.
"فضل و فضیلت" همه جا به "برتری" ترجمه و تعریف شده است، اما آیا هر گونه برتری، نوعی "فضیلت" نیز محسوب میگردد؟! مثلاً برتری اقتصادی و نظامی و صنعتی نظام سلطه، با تمامی ظلمها و جنایاتش نیز نوعی "فضیلت" است؟! در حالی که میدانیم این جنایات، تبدیل کردن "نعمت به نقمت" و نوعی "رذیلت" میباشد.
"فضیلت"، به آن زیادتی و برتری میگویند که هستی بخش و کمالآور باشد و سبب نزدیک شدن به فاضل، یا همان هستی و کمال محض، یعنی "الله جلّ جلاله" گردد.
چه کنیم که مشمول فضل الهی شویم:
دعا و درخواست، یکی از کارهاست، فضل را نیز باید از او او خواست؛ اما بیان شد که "فضل" یک موضوع معین و خاص نیست، لذا در آیات قرآن کریم، به موارد گوناگونی اشاره شده که همه مصداق "فضل الهی" میباشند؛ مانند:
ایمان به خدا و اعتصام به حبل الله:
دعوت تمامی انبیای الهی و هدایت اولیای خدا، مبتنی بر کفر به طاغوت و ایمان به الله جلّ جلاله بوده است که البته مستلزم اعتصام به "حبل الله – نبی، رسول، کتاب و امام" میباشد. پس، هر کسی به هر میزانی که ایمان بیاورد و اعتصام بجوید، به همان میزان مشمول رحمت و فضل الهی شده است:
●- « فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا » (النساء، 175)
ترجمه: و اما كسانى كه به خدا گرويدند و به او تمسك جستند به زودى [خدا] آنان را در جوار رحمت و فضلى از جانب خويش درآورد و ايشان را به سوى خود به راهى راست هدايت كند.
دوست داشتن خدا و مجاهدت در راه او:
اصل اساسی در هر حرکتی، همان "محبت" است. بدیهی است که محب، تلاش میکند تا به وصال و لقای محبوب خویش برسد، پس هر که خدا را دوست داشته باشد، در راه او مجاهدت میکند.
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ » (المائدة، 54)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مى دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند، اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد مىدهد و خدا گشايشگر داناست.
*- پس ایمان، ثبات قدم، صبر و پایداری، دوست داشتن خدا، فروتنی در مقابل مؤمنان، سرفرازی مقابل کفار، جهاد در راه خدا و بالاخره نترسیدن از ملامت سرزنش کنندگان یا مسخره گنندگان در انجام امر الهی و عبادت او (هر چه که باشد)، همه از فضل خدا و فضیلت است.
پیشی گرفتن در طلب مغفرت و بهشتی شدن:
همیشه در حرکت به سوی محبوب و وصال او، موانع و مزاحمتهایی وجود دارد که اهمّ آنها در وجود خود رونده میباشد؛ مثل این که شرایط و امکان حرکت و یا سرعت را نداشته باشد.
کاستیها، غفلتها، قصورها، تقصیرها و گناهان، همه مانع حرکت صحیح هستند، پس خواستار فضل، پس از آن که حیات ابدی در مقام قرب محبوب را قصد کرد، ابتدا طلب "مغفرت و پوشش" میکند و سپس سعی میکند از گذشته خویش و حتی دیگران سبقت بگیرد و از برندگان این مسابقه باشد:
« سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ » (الحدید، 21)
ترجمه: [براى رسيدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش چون پهناى آسمان و زمين است [و] براى كسانى آماده شده كه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردهاند بر يكديگر سبقت جوييد اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد آن را مىدهد و خداوند را فزونبخشى بزرگ است.
باز هم استفغار و توبه:
استغفار با توبه فرق دارد. استغفار طلب پوشش و بخشش است و توبه، بازگشت از راه خطا به سوی او میباشد.
کسی که کم یا زیاد به باتلاق یا لجنزاری فرو رفته، ابتدا باید بیرون بیاید، خود را تمیز کند، جراحاتش را ببندد و مداوا کند، سپس تغییر مسیر دهد و باز گردد. البته در سیر الی الله، کسی نمیتواند خودش چنین کند، لذا از او میخواهد که او را مشمول مغفرت قرار دهد. از این رو فرمود: اول استفغار کنید، و سپس توبه کنید؛ این فضل الهی است:
« وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ » (هود علیه السلام، 3)
ترجمه: و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد [تا اينكه] شما را با بهرهمندى نيكويى تا زمانى معين بهرهمند سازد و به هر شايسته نعمتى از كرم خود عطا كند (به هر که به این فضیلت رسید، فضیلت بیشتری دهد)؛ و اگر رويگردان شويد من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم.
و ... (رجوع شود به آیات در این موضوع)
دعا و عمل:
از آیات فوق و آیات دیگری که ذکر نشد، معلوم میشود که "دعا"، نوعی وِرد جادویی نمیباشد، بلکه یک مطالبه و خواست قلبی است که به زبان نیز جاری میشود و استجابتش نیز مستلزم انجام کار توسط نیازمند و خواستار میباشد.
حتی در معجزه الهی نیز باید کاری از سوی بنده انجام پذیرد؛ چنان که خداوند متعال به بندهاش حضرت مریم علیهاالسلام میفرماید: این که به تو فرزندی بدون ازدواج و پدر دادم، معجزه است – این که درخت خشک شدهی خرما را ناگهان سرسبز و پر ثمر میکنم، معجزه است – این که تو بدون درد زایمان و هیچ کمکی وضع حمل میکنی، معجزه است ...، اما خودت هم باید بروی زیر آن درخت قرار گیری و تنهاش را به طرف خود بتکانی (یا شاخه را به سوی خود پایین بیاوری) – سپس از خرمای آن بخوری – از چشمهای که برایت روان میسازم بنوشی - سپس روزه سکوت بگیری و ...:
« وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا * فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا » (مریم علیهاالسلام، 26 و 27)
ترجمه: و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مىريزد * و بخور و بنوش و ديده روشن دار؛ پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر كردهام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت.
●- از این رو فرمود که خداوند متعال مجاهدین را بر کسانی که نشسته و حرکتی نمیکنند، فضیلت و برتری بخشیده است.
بندهی خالص خدا شدن – با تقوا و مکرم شدن و بالتبع مقرب درگاه الهی شدن – عالم و فاضل شدن – جواد و کریم شدن – شهید فهمیده، شهید حسن جنگجو و شهید حجی شدن، کار میخواهد:
« لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا » (النساء، 95)
ترجمه: مؤمنان خانه نشين كه زيانديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نمىباشند؛ خداوند كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مىكنند به درجهاى بر خانه نشينان مزيت بخشيده و همه را خدا وعده [پاداش] نيكو داده و[لى] خداوند مجاهدان را بر خانه نشينان به پاداشى بزرگ برترى بخشيده است.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در مورد "فضیلت" مطالعاتی داشتم و میخواهم خود را مشمول فضل الهی قرار دهم؛ اما چگونه؟ آیا در روایات به کارهایی اشاره شده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8814.html
- تعداد بازدید : 5120
- 23 شهریور 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن