پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بستگی دارد که مقصود از شانس چه باشد؟
یک موقع اتفاق خوش یا نامطلوبی که ما برایش برنامهریزی نکردیم و یا انتظارش را نداشتیم میافتد و ما به تقلید از غربیها به آن "خوش شانسی یا بد شانسی" میگوییم؛ خب این وجود دارد و بارها و بارها تجربه کردهایم. بدیهی است که تمامی امور بر اساس برنامهریزی ما پیش نمیرود، اما دلیل نمیشود که خارج از محاسبات باشد.
اما، یک موقع منظور این است اتفاقی خودش بر هیچ "قدر = اندازه" و محاسبهای استوار نباشد و معلولی بدون علت باشد و به اصطلاح همینطوری و یهویی پدید آمده باشد یا بیاید! خب، چنین چیزی وجود ندارد و اتفاق افتادنش نیز محال است.
عقل حکم میکند و علم اثبات میکند و تجربه نیز نشان میدهد که نه تنها در این عالم هیچ چیزی خود به خودی پدید نیامده و نمیآید، بلکه هر چیزی اندازههای معینی دارد و تمامی تعاملات و اتفاقات، بر اساس همان اندازهها صورت میپذیرد. چنان که در قرآن کریم، هم به خلقت بر اساس اندازهها تصریح نمود و هم به هدایت بر اساس همان اندازهها.
از یک سو فرمود: « إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم / القمر، 49»؛ و از سویی دیگر فرمود: « الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى - همان كه آفريد و هماهنگى بخشيد * و آنكه اندازه گيرى كرد، سپس راه نمود / الأعلی، 2 و 3».
تصادف، شانس:
اصطلاحاتی چون تصادف و شانس، مثل این که بگویند: «تصادفاً فلانی را دیدم – یا – شانس آورد که چنین و چنان شد»؛ همه اصطلاحات محاورهای است و به هیچ وجه معنا و مفهوم حقیقی این کلمات مد نظر گوینده نمیباشد، چرا که نه هیچ حادثهای به صورت "تصادفی" به معنای اتفاقی به علت رخ میدهد و نه هیچ "شانس یا بدشانسی"، به صورت اتفاقی به محاسبه و اندازه روی میآورد.
مثال:
رانندهی حادثه دیده، میگوید: «ناگهان تصادف کردم»! بله اتفاق یک آن و ناگهانی رخ داده، ولی بدون محاسبه و اندازه نبوده است، بلکه او از این محاسبات غافل بوده است.
اگر سرعت، زمان و حرکت او به صورت علمی محاسبه میشد، معلوم میگردید که در فلان لحظه، به شیء دیگر ثابت یا متحرکی (خودرو یا ...) برخورد خواهد کرد و حتی شدت برخورد نیز قابل محاسبه است. چنان که تمامی محاسبات فیزیکی، از جمله در خوردو، قطار، هواپیما، سفینه و ...، بر اساس همین مقدارها (اندازهها)، صورت میپذیرد و لحظهی کسر از ثانیه و نیز شدت برخورد آنها به هنگام فرود یا تصادف و ... نیز محاسبه میگردد.
توجیهات:
گاهی آدمی به خاطر تکبر و از خود راضی بودن، نادانیاش، غفلت، بیتوجهی و تنبلیاش را با کلمهی "بدشانسی" توجیه نموده و خود را تطهیر میکند. مثل آن که مربی ورزشی که در توجیه باخت تیمش میگوید: «شانس با ما یار نبود» و یا در تسخیف توانمندی تیم حریف که پیروز شدهاند، میگوید: «آنها شانس آوردند»! اما اگر دقت کند، او و تیمش ضعفهایی داشتند که سبب شکست گردید و تیم حریف قوتها،دقتها و تلاشهایی داشت که سبب پیروزی گردید. همه زندگی همینطور است.
●●●- بنابراین، چون خلقت و نظام عالم هستی، همه بر اساس اندازههای معلوم (علمی) میباشد، تمامی تعاملات و اتفاقات نیز حسابشده رخ میدهد و پدید آمدن تصادفی یا شانسی، (به معنای بیعلتی) محال است.
مرتبط
آیا در طبیعت چیزهایی وجود دارند که شانس بیاورند؟ یا چیزهایی مثل مهرهی مار و ... صحیح است یا باطل؟ (28 خرداد 1392)
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه