اهل سنت، با استناد به اینکه پیامبر فردی معصوم میباشد و از باطن افراد مطلع است، بر این باورند که اگر سه خلیفه اول مسلمین افرادی بودند که بعدا خلافت را غصب میکردند، پیامبر آنها را از جانب خود طرد میکرد، پاسخ شما به این مورد چیست؟ (لیسانس)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): پیدایش چنین سؤال و منطقی در ذهن، هیچ اختصاصی به اهل سنت ندارد، ممکن است برای یک شیعه، یا حتی کسی که اصلاً مسلمان نیست و در حال تحقیق میباشد، همین سؤال پیش آید. بنابراین، برای رسیدن به پاسخ صحیح، باید بدون قید «یک سنّی – یک شیعه – یک ...»، موضوع را مورد مطالعه قرار داد و دید که "عقل و نقل" چه حکمی صادر میکنند؟! اگر دقت کنید، معمولاً علما و بزرگان اهل سنت، چنین حرفهایی نمیزنند، بلکه عوام یا کسانی که نه شیعه هستند و نه سنّی، به بهانهی دفاع چنین چیزهایی میگویند!
منطق مشرکان:
اساس این منطق که او علم داشت و اگر خلاف بود، کنار میگذاشت و یا ...، غلط است. بله، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، معصوم هستند؛ اما میدانیم که خداوند متعال، خالق، مالک، رب، عالم بالغیب و شهادة و آگاه به تمامی اسرار سینههاست، « إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ». آیا او چون میداند، بندگان نافرمانش را قبل از ارتکاب مجازات میکند؟!
منطق مشرکان و بتپرستان همین بود! خدا را گاه "الله" و گاه "رحمان" مینامیدند و میگفتند: این خدای رحمان، علیم و بصیر است و در ضمن قادر و عذاب کننده نیز هست؛ پس حال که هم ناظر و علیم به شرک و بتپرستی ما هست و هم درجا ما را عذاب نمیکند، معلوم میشود که این کار ما از نظر او، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه مقبول و مرضی نیز هست!
« وَقَالَ الَّذِینَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ » (النّحل، 35)
ترجمه: و كسانى كه شرك ورزیدند گفتند اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدرانمان هیچ چیزى را غیر از او نمىپرستیدیم و بدون [حكم] او چیزى را حرام نمىشمردیم پیش از آنان [نیز] چنین رفتار كردند و[لى] آیا جز ابلاغ آشكار بر پیامبران [وظیفهاى] است؟
وظیفه و کار انبیای الهی:
در قرآن کریم، آیات بسیاری وجود دارد که وظیفه و کار اصلی انبیای الهی را تبیین نموده است؛ و فرموده که آنها ابلاغ کننده هستند، آنها تزکیه کننده هستند، معلم کتاب و حکمت هستند، برای اطاعت و پیروی ارسال شدهاند و ...؛ بنابراین در یک جمله فرمود:
« وَیقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیهِ آیةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ » (الرّعد، 7)
ترجمه: و آنان كه كافر شدهاند مى گویند: چرا نشانهاى آشكار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است؟ [اى پیامبر] تو فقط هشداردهندهاى و براى هر قومى رهبرى هست.
بنابراین، پیامبران خدا، همگان را دعوت کرده و در میدانی جمع میکنند، حتی به سراغ فرعون و ابوسفیان و ابوجهل نیز میروند، هر چند علم به عدم پذیرش از سوی آنان را داشته باشند، چرا که وظیفه باید انجام شود و برای همگان فرصت ایجاد شده و اتمام حجت گردد. وقتی همه جمع شدند و راه را از چاه شناختند، و قصد نمودند که در صراط مستقیم حرکت کنند، آن وقت "امام" که هدایت کننده است، جلو میافتد و امتی (جماعتی، قومی، افرادی) که هدایت را میخواهند، دنبال او حرکت میکنند [وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ]. البته گاهی پیامبر، خودش امام نیز هست. اما مواضع او در مقام نبوت و رسالت، با مواضعش در مقام ولایت و امامت، متفاوت است.
کار خداوند سبحان:
خداوند سبحان، خالق، مالک، ربّ و هادی همگان است و بازگشت نیز به سوی اوست، اما در مقام "ولایت – دوستی و سرپرستی"، فقط ولایت اهل ایمان را میپذیرد « اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ »؛ و تصریح مینماید که کفار خودشان ولایت و سرپرستی طاغوت را برگزیدند، پس توسط همانها به ظلمات کشانده میشوند: « وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ / البقره، 257»
کار انبیا و امامان علیهم السلام نیز همان تحقق قوانین هدایتی خداوند متعال است؛ کار نبی دعوت عمومی همگان، ابلاغ، اتمام حجت، بشارت و انذار است؛ و کار امام، هدایت است، و البته کسی در این میان بی امام و هادی نمیماند، بلکه اگر کسی امام حق را نپذیرفت، حتماً به امام باطل تأسی نموده و او را پیروی میکند و در نهایت نیز هر قومی، با امامش محشور و قرین میگردد « يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ – روزی که تمامی انسانها را با امامشان فرا میخوانیم / الإسراء، 71»
انذار به یک آیه در خطبه غدیر خم:
« یا أَیهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا » (النساء، 47)
ترجمه: اى كسانى كه به شما كتاب داده شده است به آنچه فرو فرستادیم و تصدیق كننده همان چیزى است كه با شماست ایمان بیاورید پیش از آنكه چهره هایى را محو كنیم و در نتیجه آنها را به قهقرا بازگردانیم یا همچنانكه اصحاب سبت را لعنت كردیم آنان را [نیز] لعنت كنیم و فرمان خدا همواره تحقق یافته است.
پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، در خطبه غدیر این آیه را تلاوت نموده و سپس با قسم "بالله" میفرمایند:
« بالله ما عَنی بِهذِهِ الْآیَةِ إِلاَّ قَوْماً مِنْ أَصْحابی أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَأَنْسابِهِمْ، وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ عَلی مایَجِدُ لِعَلِی فی قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَالْبُغْضِ »
ترجمه: به خدا سوگند كه مقصود خداوند از این آیه، گروهی از صحابهاند كه آنان را با نام و نَسَب میشناسم، لیكن به پرده پوشی كارشان مأمورم. اینک هر كس پایه كار خویش را مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد [مختار است، ولی بداند كه سنت خدا تغییر نمیکند].
ولایت، امامت، خلافت:
ولایت، امامت و خلاف الهی، اموری نیستند که معرفی و حقانیت مدعی آنها، با "اگر، شاید و ..." به اثبات رسد؛ بلکه دلایل و براهین عقلی و نیز نقلی «آیه یا فرمایش مسقیم نبی و رسول (ص) میخواهد».
عقل:
●- به حکم عقل ثابت است که خداوند حکیم، پس از آخرین نبی و رسولش، هدایت مردمان را رها نمیکند.
●- از سه حال خارج نیست: یا خاتم الانبیاء و المرسلین، صلوات الله علیه و آله، تکلیف مردمان پس از خودش تا آخرالزمان را به امر الهی، تعیین و تبیین ننموده است، که این با اصل هدایت تناقض دارد! – یا کار را به خود مردم واگذار نموده است، که با عقل و حکمت و هدایت و هر منطق درستی تناقض دارد و شاهد نقلی هم ندارد – یا باید از سوی خداوند متعال، تکلیف را تعیین و ابلاغ کرده باشد، که به شهادت و سند تاریخ [در منابع شیعه و سنّی و حتی غیر مسلمانان] چنین نموده است.
نقل:
نقل شیعه و سنی نیز همین را بیان داشته و تصدیق میکنند و حتی به حضور و بیعت شیخین، به ویژه عمر (خلیفه دوم) تصریح دارند.
●●●- غزالی، دانشمند شهیر (به ویژه در میان اهل سنت)، مینویسد:
«عمر پس از این فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، این گونه به علی (علیه السلام) تبریك گفت : «بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولي كل مولي»
«تبریك، تبریك، ای ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولای دیگری هستی.»
وی در ادامه مینویسد: «این سخن عمر حكایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی (علیه السلام) و نشانه رضایتش از انتخاب علی (علیه السلام) به رهبری امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلی تغییر داد و با لشكر كشیها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمینهای دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار كرد و از مصادیق این سخن شد: (فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ - پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایی ناچیز به دست آوردند، و چه بد معاملهای كردند / آلعمران، 187 » (سر العالمين وكشف ما في الدارين، ج 1، ص 18)
●●●- بسیاری دیگر از اکابر اهل سنت نیز به تبیین و ابلاغ تکلیف و بیعت همگان و از جمله خلیفهی دوم تصریح کردهاند و پس از نقل واقعهی غدیر خم، و ذکر "من کُنتُ مَولاهُ فعلي مَوْلاَهُ" نوشتهاند که ابوبکر و عمر اولین کسانی بودند که بیعت کردند.
احمد بن حنبل پیشوای حنابله، در مسند احمد . ج ۴ . ص ۲۸۱ - محمد بن جریر طبری، در تفسیر طبری . ج ۳ . ص ۴۲۸ - فخرالدین رازی شافعی، در سرّ العالمین ص ۹ - جلال الدین سیوطی، در جمع الجوامع . ج ۱۳ . ص ۱۳۳ - بوالفتح اشعری شهرستانی، در کتاب مشهور "الملل و انحل . ج ۱ . ص ۱۴۵"، از جمله این مشاهیر اهل سنت میباشند.
نتیجه:
*- حال انتظار دارند، که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، با بیعت کنندگان چه کنند؟! بگویند: خیر، چون من به علم غیب و علم لدنی خود آگاهم که شما بعداً نقض بیعت میکنید، پس بیعت شما را قبول نمیکنم و شما را از امتم اخراج میکنم؟!
*- آیا میشود این همه براهین عقلی، آیات، احادیث و حجت شرعی را کنار گذاشت و گفت: «چون ایشان علم داشتند و اخراج نکردند، پس کار آنها در نقض بیعت درست بوده است»؟!
*- چه شیعه، چه سنّی و چه هر انسان عاقل دیگری، باید برای شناخت حقایق و واقعیتها، تعصبات را کنار بگذارند و تحقیق علمی بنماید و "عقل، وحی و سنّت نبوی صلوات الله علیه و آله" را ملاک شناخت و داوری قرار دهند، تا به صراط مستقیم راه یابد و هدایت گردند.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اهل سنت میگویند: پیامبر اکرم (ص) که معصوم است و از باطن افراد خبر دارد؛ پس اگر خلافت خلفا سه گانه غصب بود، آنان را طرد مینمود؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8864.html
- تعداد بازدید : 2677
- 16 مهر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن ولایت (امام علی)