پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خداوند سبحان، نه موجودی به نام "شر" خلق نموده و نه در بندگانش صفتی به نام "شر" قرار داده است و نه صفتی را از خود به دیگری انتقال میدهد.
انسان باید به وجه و رویکرد خودش نگاه کند و ببیند چرا به جای آن که بگوید: در این عالم هستی، حیات، علم، حکمت، زیبایی، قدرت و ... میبینم، پس او حیّ، علیم، حکیم، جمیل، قادر و ... میباشد، بگوید: شرّی میبینم که او خلق کرده و در وجود ما قرار داده است، پس این چگونه میشود؟! برخی هم گفتهاند: پس لابد دو خدای خیر و شر – تاریکی و روشنی – خوب و بد و ... وجود دارد!
بله، در حکمت و فلسفه نیز میگویند: «فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد»، یعنی: کسی که چیزی را ندارد، نمیتواند آن را به دیگری بدهد. اما مباحث حِکَمی و فلسفی (عقلانی)، باید از همان زاویه و بسیار دقیق مورد توجه، مطالعه، و نتیجهگیری قرار گیرد و همینطور است مباحث کلامی در اصول عقاید. وگرنه همین انحرافات اشاعره و معتزله در جبر و اختیار محض، یا تجسم (جسمیت قایل شدن برای او) در پیروان ادیان الهی و نظریات ابن تیمیه و وهابیت و ... پیش میآید.
الف – این که هر کدام از "عقل و جهل" را موجود خارجی بدانیم، و سپس تحلیل و تفسیر این موجودات را نماییم، بسیار متفاوت است با این که تلویحاً یا به صراحت بگوییم: «العیاذ بالله، لابد در وجود خداوند سبحان، عقل، جهل، خیر و شر بوده که آنها را خلق کرده و یا آن صفات را به ما داده است»!
ب – خداوند متعال، در خلقت جسم، نفس و روح، و در صفات کششها و گرایشهایی چون اشتهای معنوی، اشتهای حیوانی، لذت روحانی، لذت جسمانی، خوشحالی، ناراحتی، نشاط، امید، یأس، افسردگی ... و در سیر حرکت تولد، مرگ و حشر دوباره به ما داده است، آیا این یعنی [العیاذبالله] خودش دارای این صفات بوده است؟!
ج – اشکال کار ذهن اینجاست که امر "خلق نمودن" را با امر "دادن چیزی از خود به دیگری"، خلط میکند و تمام اینها از تجسم خودآگاه یا ناخودآگاه اوست! اما، مخلوقات خداوند متعال که جزء، قطعه، تکه و بخشی از او نیستند که گفته شود: «هر چه در این است، لابد در آن هم بوده است»!
خلقت بد و شرّ:
چه چیزی را خداوند متعال خلق نموده که "بد" باشد؟!
●- مگر دنیای مادی بد است، در حالی که (به فرمودهی امیرالمؤمنین علیه السلام - مضمون)، انبیا و اولیای خدا همه در زمین بودهاند – فرشتگان وحی و سایر ملائک دائماً به این دنیا و زمین آمد و رفت دارند – عُباد خداوند متعال، او را همینجا عبادت میکنند و سیر صعودی را تا مقامات والا طی میکنند و ...؟!
●- آیا برخوداری انسان، از جسم و بالتبع نفس و شهوات حیوانی بد است؟! در حالی که برای امکان حیات در هر عالمی، باید ابزار متناسب با آن را داشت، چنان که عالم عقل بدون عقل، عالم مجردات بدون روح، عالم حبّ و بغض بدون قلب و ...، قابل درک نمیباشند و زندگی در زمین نیز بدون برخورداری انسان از جسم مادی و حیات حیوانی، ممکن نیست.
بدن مرکب و ابزار آدمی در این عالم است، با چشم سر میبیند و بصیر میشود – با گوش سر میشنود و سمیع میگردد – با همین دست و پا، انفاق و مجاهدت در راه خدا میکند و با همین بدن، خداوند منان را اطاعت نموده و عبادات گوناگون فردی و اجتماعی را به انجام میرساند، تا به رشد، تعالی و قرب حقیقی برسد – آدمی، با همین حاکمیت عقل بر نفس و گرفتن افسار کنترل این حیوان است که میتواند از درجات حیوانیت، به سطوح عالی انسانیت صعود نماید.
●- آیا "جهل"، چه در مقابل "عقل" لحاظ شود و چه در مقابل "علم" لحاظ شود، همیشه و در همه جا "بد" است؟! اگر جهل [به هر دو معنای بیخردی و نادانی] نباشد، "رشد" چه معنایی دارد؟! آیا عقلا، حکما و دانشمندان، همه "عاقل و عالم" به دنیا آمدهاند؟! اگر چنین باشد که نه کشف علمی صورت میپذیرد و نه وحی الهی لازم میآید! مهم جاهل (بیخرد و نادان) نماندن است.
فرض کنید حیوانات وحشی، مانند انسان، عقل و علم نیز داشتند، چه میشد؟! بدیهی است که اگر از چنین عقلی بر خوردار میبودند، باید اختیار نیز میداشتند، و بالتبع مکلف شده و نیاز به هدایت تشریعی داشتند و ...! پس جهل هم باید باشد.
خیر و شر:
نام کدام موجود خارجی را میتوان "خیر یا شرّ" گذاشت؟ به عنوان مثال: آیا میتوان گفت: روز چون روشن است، خیر است و شب چون تاریک (ظلمانی) است، شر است؟! آیا میتوان هر گونه نادانی را شرّ نامید؟ فرض کنید اگر انسانها از روز و لحظهی مرگشان خبر داشتند، چه میشد؟! اگر از درون همگان خبر داشتند، چه میشد؟!
بله، هر که بیشتر رشد کند و به تعالی برسد، احاطهی بیشتری دارد و بر زیر مجموعه اشراف دارد، تا آنجا که "ولیّ الله" گردد، اما آیا همگان این ظرفیت، قابلیت و تحمل را دارند؟!
"خیر و شرّ"، موجود خارجی نیستند، بلکه اثر آنها بر انسان، خیر یا شرّ تلقی میگردد. اگر اثر مفید بود، گفته میشود "خیر" و اگر مضرّ بود، گفته میشود "شرّ".
آیا علم (ولو وحی) برای همگان خیر میشود؟! آیا قدرت و ثروت، برای همگان خیر و یا شرّ میشود؟! آیا نادانی به ضرر همگان است؟! آیا زیبایی به نفع همگان است و ...؟!
بنابراین، وجودهای خارجی، به تناسب چگونگی برخورد و تعامل متقابل انسان و آنها، یا برای شخص و جامعه "خیر" لحاظ میشوند و یا "شر". چنان که در مورد قرآن کریم نیز فرمود: برای مؤمنان شفا و رحمت است، اما برای ظالمان، جز افزودن بر خسرانشان اثری ندارد.
آیا میتوان گفت: گل سرخ خیر است و قارچ سمّی شرّ؟! یا گاو و گوسفند خیر است و شیر، گرگ، کفتار و پلنگ، یا مار و عقرب شرّ ؟! آیا میتوان گفت: نسیم بهاری و نم باران خیر است، اما طوفان و تگرگ و زلزله شرّ ؟! هر کدام از اینها نباشند، چرخه حیات یا صدمه میبیند و یا به کلی نابود میشود.
از ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس بدتر که و چه؟! اما اگر انسان دشمنشناس باشد، چون کتفار با نوایی خوابش نبرد تا دشمن در رسد و او را غافلگیر و شکار نماید (1)، راه نفوذ آنها را ببندد، با آنها مخالفت کند و خداوند متعال را خالصانه بندگی کند، وجودشان به نفع مؤمن تمام میشود، اما اگر دشمنشناس نباشد، مغلوب و مرعوب شیاطین جنّ و انس شود، وجودشان برای پیروانشان، شرّ میشود.
*** - بنابراین، خداوند سبحان، خلق و ایجاد میکند – ابداع میکند – در "عالم امر" از هیچ به "امر" خود پدید میآورد و «كُنْ فَيَكُونُ» رخ میدهد – در عالم خلق نیز از بذر، گیاه - از نطفه حیوان و انسان را پدید میآورد، با بارش باران مادی، زمین مرده را زنده میکند – با بارش باران رحمت، دلهای مرده را زنده میکند و ... ؛ نه این که چیزی را از خودش جدا کند و به دیگری بدهد، تا بگویند: پس هر چه خلق نموده، لابد در خودش وجود داشته است:
« إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ » (البقره، 164)
ترجمه: راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتيهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مىرساند و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمين را پس از مردنش زنده گردانيده و در آن هر گونه جنبنده اى پراكنده كرده و [نيز در] گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است براى گروهى كه مىانديشند واقعا نشانههايى [گويا] وجود دارد.
*** - او حی، علیم، حکیم، قادر، خالق، مالک، رحمان (وجود بخش) و رب است، پس اسماء خود را تجلی میدهد و خلق میکند، نیست را هست میکند، نه این که چیزی از خودش را بر میدارد و به دیگری و دیگران میدهد، تا کسی بگوید: «اگر زمین و آسمانها را خلق نموده، پس لابد در خودش زمین و آسمانها وجود دارد»!
« الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ » (المُلک، 3)
ترجمه: همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمیبینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده میکنی؟!
« وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » (النّور، 45)
ترجمه: و خداوند هر جنبندهای را از آبی آفرید؛ گروهی از آنها بر شکم خود راه میروند، و گروهی بر دو پای خود، و گروهی بر چهار پا راه میروند؛ خداوند هر چه را بخواهد میآفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اگر درست است که انتقال دهندهی صفت به دیگری، خودش باید دارای آن باشد، پس خداوند که خیر محض است، چگونه جهل یا شر خلق کرده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8892.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید