پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "عقلِ" مورد بحث چیست و با کدام عقل جور در نمیآید؟!
بشر با رشد علمی (تجربی)، عوامل بسیاری را برای کاهش یا افزایش عمر خویش میشناسد؛ مثلاً کشف میکند که خوراک سالم و به اندازه، یا نرمش و ورزش، به طول عمر کمک میکند؛ و یا میشناسد که خواب ناکافی، استرس و ... سبب کاهش طول عمر میگردد. حال آیا این با عقل جور در میآید یا خیر؟!
گاهی کشفیات صرفاً از سنخ فعل و انفعالات به ظاهر مادی نمیباشد و در حوزهی روانشناسی و سایر علوم انسانی و از جمله اخلاق مطرح میگردد و میگویند: ثابت شده که دلهره [ولو به حد یک ترمز ناگهانی در خودرو] سبب کاهش طول عمر میگردد، خوش اخلاقی با دیگران سبب طول عمر میگردد؛ و یا میگویند: امید، در بهبود بیماری و نیز طول عمر مؤثر است. حال آیا این با عقل جور در میآید یا خیر؟!
امروزه ثابت شده که سخن یا آوای نیکو، در رشد گیاه تأثیر مثبت دارد و یا سبب موزون شدن ملوکولهای آب میشود، و میگویند: نظام هستی چنان به هم پیوسته است که اگر مگسی در پکن بال بزند، در آتمسفر لندن اثر میگذارد. حال آیا این با عقل جور در میآید یا خیر؟!
پس چرا نوبت به خداوند خالق و حکیم که میرسد، تمامی این مباحث را در دو کلمهی (ثواب و گناه) خلاصه کرده و ردش میکنند و یا دست کم در آن شک و تردید القا میکنند؟!
اگر در علم ثابت کنند که نوشیدن شراب، سبب اختلالات در سلسله اعصاب و دستگاه گوارش میشود و حتی در ضایع شدن عقل و بالتبع اخلاق و رفتار و ... مؤثر است، میپذیرند، اما اگر بگویند که این گناه کبیرهای که سبب این آسیبها در دنیا و آن پیامدها در حیات پس از مرگ میشود، میگویند: این که شد دو تا عذاب، با عقل جور در نمیآید؟ گویی وعده داده شده که انسان فقط در یکجا و یکبار در پیامدهای سوء اعمال خودش مواجه گردد! در حالی که انسان در تمام طول عمرش، به خاطر خطاهایش، دائماً در عذاب است، حال چه بفهمد و چه نفهمد! و پس از مرگ نیز حساب و کتاب و پیامدهای خودش را دارد.
انسان، یک حداکثر عمر معینی دارد که چه ثواب انجام دهد و چه گناه، چه طول عمر بیابد و چه از عمرش کاسته شود؛ اگر به آن لحظه رسید، حتماً میمیرد. اما عوامل بسیاری سبب کاهش این عمر معین او میشود؛ از آلودگی هوا گرفته، تا اضطراب، یأس، ناامیدی، غم و اندوه ... و از جمله گناهان او که در تمامی چرخهی حیات اثر منفی میگذارد – هم چنین مواضع و عملکردهای نیکوی او (ایمان و عمل صالح)، از نماز و صله ارحام گرفته، تا بزرگ داشتن یتیمان و رعایت حقوق محرومان و مسکینان در اموال خود که به صورت امانت در اختیار دارد و ...، سبب از بین رفتن بسیاری از عوامل کاهش عمرش میگردد، پس عمرش طولانی میشود و چه بسا به همان سرحدش برسد، و آنگاه میمیرد. آیا این منافاتی با عقل و علم دارد؟!
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه