پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): نه چنین است که کسی صرفا با عمل به چند دستور فقهی، عارف و کامل شده باشد، نه چنین است که کسی صرفاً با مطالعه به چنین درجاتی رسیده باشد.
بدیهی است که هیچ کسی بدون شناخت عقلی و قلبی و بدون علم و آگاهی لازم، به درجهی بالایی نمیرسد، هم چنان که هیچ کسی بدون "عمل" به درجهی بالایی نمیرسد، هم چنان که هیچ عملی، بدون "اخلاص" بالا نمیرود که کسی را بالا ببرد.
●- اگر قرار بود که صرف "عمل" انسان را آگاه و عارف نماید و بالا ببرد، خوارج همه عارف میشدند، چون واقعاً اهل عمل بودند، نمازهای واجب و مستحب را اقامه میکردند، روزهای بسیاری را روزهدار بودند، یقیناً عفت و حجاب را نیز رعایت میکردند، به حج میرفتند، تلاوت و حفظ قرآن داشتند، حتی در جنگها و جهادها شرکت میکردند، اما عاقبت خوارج و امام کُش شدند!
●- اگر قرار بود که صرف مطالعه و بدون عمل، کسی به درجهای برسد، هر کسی که چندتا کتاب میخواند، مؤمن و عارف میشد؛ در حالی که بسیاری از آنان که کتاب میخواندند و حتی کتب الهی را میخواندند، به خاطر عمل نکردن به آن، به درجهای از سقوط رسیدند که خداوند متعال، خالق و ربشان فرمود: « كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا »، یعنی: مانند الاغهایی که بارشان به جای علوفه، کتاب است.
●- خداوند متعال در قرآن کریم، به مؤمنان فرمود:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ » (الصف، 2 و 3)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! * نزد خدا بسیار (زشت و ) موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید!
●- چقدر حدیث و روایت داریم که حتی جهنمیان از بوی تعفن عالِمِ بی عمل در رنج هستند و چه توصیفات ناخوشایندی از وضعیت آنان در قیامت، محشر و جهنم شده است؟
●- صرف مطالعه، کسب علم و عمل بیروح نیز کفایت نمیکند. چنان که نماز بدون نیت "قربة الی الله" فایدهای ندارد. بنابراین، پس از علم و ایمان، لازم است که عمل با خلوص نیت و برای قرب الهی انجام گیرد، لذا دعوت شدیم که خداوند متعال را خالصانه عبادت کنیم:
« وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ » (البینة، 5)
ترجمه: و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!
●- و البته فراموش نکنیم که نه تنها عمل فقط عبادات شخصی نیست، بلکه عمل به وظایف اجتماعی بسیار مهم و تأثیر گذار میباشد، چنان که در سوره والعصر، به تمامی مراتب ایمان، عمل صالح و سپس نقش اجتماعی تأکید شده و تصریح شده که کس هر کدام از اینها را نداشته باشد، «لفی خُسر» میگردد. یعنی اصل و فرع – سرمایه و سود (دنیا و آخرت) را یکجا میبازد.
مثال:
آیا اگر کسی شما را بشناسد و خوب هم بشناسد – در بیان اظهار ارادت نماید و در عمل نیز یک دسته گل برای شما بیاورد – اما قصدش از هدیهی این گل (عمل)، ابراز محبت، مودت، اخلاص و نزدیکتر شدن به شما نباشد، شما میپذیرید؟! پس خداوند که آگاه، خبیر و بصیر به نهان و آشکار ما هست نیز مطالعه، علم، عمل و هیچ کار (فردی یا اجتماعی) دیگری را بدون اخلاص نمیپذیرد.
انسان:
دقت کنیم که انسان موجود یک بُعدی و تنها نمیباشد. چنین نیست که عقل داشته باشد، اما قلب نداشته باشد، یا قلب نیز داشته باشد، اما اراده و قصد نداشته باشد و آنها را داشته باشد، منتهی بینیاز از عمل باشد و یا در عمل فقط به خودش توجه و اکتفا نماید و کاری با جامعه نداشته باشد و ... – بنابراین، رشد و تعالی انسان، مستلزم رشد تمامی ابعاد وجودی اوست.
نظر خودتان راجع به دانشمندی که اصلاً نمیفهمد عشق و محبت یعنی چه، چیست؟! نظر خودتان راجع به استاد فلسفه، اخلاق، حقوق ... یا نصیحت کنندهای که خودش عمل نمیکند چیست؟! نظر خودتان راجع به کسی علم دارد، عمل هم میکند، اما علم و عملش جهت و سوی کمالی ندارد و یا بیهدف و فقط از روی عادت است، چه میباشد؟! نظرتان دربارهی دانشمند و اهل عملی که خودخواه، خودبین و خودگراست چیست؟!
عمل به دستورات دینی:
دستورات دینی که در فقه اسلام آمده چیست؟ آیا صرفاً همین احکامی مسائل روزمره میباشد؟
●- آیا تفکر، تعقل و تدبر، از اوامر صریح الهی در قرآن کریم نمیباشد؟
●- آیا مطالعهی هدفمند و حکیمانهی "خلقت و حیات"، به ویژه علوم طبیعی و تجربی، از دستورهای ●- دینی و صریح آیات نمیباشد؟
●- آیا فعالیتهای سازندهی اجتماعی، تعاون در نیکی، خودداری در همکاری با هر گونه شرّ و بدی، از دستورات صریح در قرآن مجید نمیباشد؟
●- آیا سازماندهی و برنامهریزی، و رعایت "نظم در امور" از دستورات دینی نمیباشد؟
●- آیا راز و نیاز، دعا و مناجات با حق تعالی، از دستورات دینی نمیباشد؟
پس، توجه و اهتمام خالصانه (برای خدا) به تمامی این وجوه گوناگون حیات فردی و اجتماعی بشر است که سبب "ایمان، تقوا و رشد" میگردد. عرفان نیز یعنی همین.
●●●- حضرت موسی علیه السلام که پیامبر اولی العزم بود، با تمام مقامات والایی که داشت، به دنبال «عبد صالح» حضرت خضر علیه السلام رفت و از او اجازه خواست، تا از او علم "رشد" را بیاموزد. "رشد" همان بالا رفتن مراتب وجودی میباشد.
« قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا » (الکهف، 66)
ترجمه: موسی به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم تا آنچه (از دانش و بینش) به تو تعلیم داده شده و مایه رشد است، به من بیاموزی؟»
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا صرفا با عمل به دستورات دینی (فقهی) به درجات معنوی عالیه رسید؟ چرا که بسیاری از فلاسفه و عرفا، با مطالعه به این مقام رسیدهاند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8948.html
کلمات کلیدی:
گوناگون