پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدا باید به مفهوم مطلق "عبادت" که در فارسی آن را به "بندگی کردن" ترجمه کردهاند دقت کنیم؛ و سپس درباره آن، ضرورت آن، فطری یا اکتسابی بودن آن و ... بپردازیم.
معنی عبادت:
"عبادت = بندگی"، یعنی "اوج وابستگی و تعلق". حال خواه به خداوند متعال باشد و یا به غیر او [که میشود دنیا و مظاهرش].
انسان با عقل، قلب، فطرت، علم و حتی محسوسات میبیند و درک میکند که خودش نه تنها کمال محض نیست، بلکه بسیار بسیار فقیر و نیازمند است [و سایر مخلوقات نیز مثل خودش هستند]؛ و چون عاشق کمال است، به دنبال رفع کاستی و نقیصهی خود میرود. پس آن کمال را میشناسد، دوست میدارد، هدف میگیرد، به سویش حرکت میکند، چشم امیدش را به او میدوزد، کمالش را در تقرب به او میبیند ...، پس بدان وابستگی و تعلق پیدا مینماید.
چرا انسان باید عبادت کند؟
●- بنابراین، پاسخ این که «چرا انسان باید عبادت کند؟» این است که «چون ذاتاَ عبد است، نه معبود». این سؤال مثل این است که بپرسند: «چرا انسان باید مخلوق باشد؟»، پاسخ این است که «چون هست، ولی خالق نیست» - یا بپرسند: «چرا انسان باید مملوک و مروزق باشد» و پاسخش این است که «چون مالک و رازق» نیست و نمیتواند باشد.
آیا عبادت فطری است؟
●- امر "فطری"، که نقطهی مقابلش امر "اکتسابی" میباشد، یعنی حالتی که در وجود انسان سرشته شده است و آن را از بیرون کسب ننموده است. بنابراین در همگان وجود دارد و استثنا پذیر نمیباشد. به عنوان مثال: اصل دوست داشتن یا بد آمدن، امید یا ترس "فطری" است؛ اما اصل زبان و ادبیات، یا ریاضی و نجوم و ... اکتسابی میباشد. بنابراین، آن چه در همگان وجود دارد [صرف نظر از تفاوت در مصادیقش]، فطری میباشد.
حال آیا کسی وجود دارد که خودش غنی باشد و بالتبع به هیج کس و هیچ چیز دیگری نیازی نداشته باشد و در نتیجه وابسته و عبد او نگردد؟! پس اصل عبادت و بندگی، فطری انسان است، یعنی انسان و هر مخلوق دیگری، عبد آفریده شدهاند و هیچ کدام خالق و معبود نیستند.
آیا همگان نیاز به معبود را درک و احساس میکنند؟
●- کسی این نیاز را درک و احساس نمیکند که یا "دیوانه" باشد و یا "جاهل و غافل".
بسیاری خوشایندها، ناخوشایندها، امیدها و حتی توانها و امتیازاتی دارند که نسبت به آن غفلت نموده و توجه نمیکنند؛ اما این غفلت سبب نمیگردد که آن امیتازات یا نیازها از بین بروند! مثل کسی که به نیازش نسبت به علم و آگاهی توجهی ندارد؛ اما هر موقع توجه کند، میفهمد که چه نیاز مبرمی به دانستن دارد و حتی به رغم بیتوجهی و غفلت، با اراده یا بیاراده، تا کنون چه تلاشی برای دانستن آن چه نمیدانسته نموده است – مثل کسی که روزی سه وعده خوراک بخورد و چند لیوان آب بنوشد، اما هیچ توجهی به نیاز خود نسبت به خوردن و آشامیدن ننماید! البته اگر او در تنگنا و قحطی قرار گیرد، به سرعت و به خوبی متوجه این نیازش میگردد.
عبادت و بندگی نیز همینطور است. همگان بنده هستند و دیگری یا دیگران را بندگی میکنند – همگان وابستهی به غیر هستند و تلاش میکنند تا اتصالی به آن غیر پیدا کنند – همگان مُحب (دوستدار) هستند و برای رسیدن، لقا و وصال محبوب تلاش میکنند؛ حال خواه بفهمند و توجه کنند؛ یا با غفلت توجه نکنند؛ اگر چه معبود و محبوبشان نیز در مصداق متفاوت باشد.
بحث بر سر مصادیق است؟
آنان که درباره کلیات و اصول خلقت و نظام هستی، بحث و حتی جدل میکنند، انکار و تکذیب میکنند و یا کفر میورزند (میپوشانند)؛ نمیفهمند و توجه ندارند که این اصول و قواعد، بر آنها نیز احاطه دارد و خودشان را نیز شامل گردانیده است!
مثال:
●- اگر بپرسند: چرا شما اعتقاد و ایمان دارید؟ پاسخ میدهید: مگر شما ندارید؟! بالاخره هر کسی به چیزی اعتقاد و ایمان دارد، اگر چه اعتقاد و ایمانش به باطل باشد.
●- یا بپرسند: شما چرا "حبّ و بغض" دارید؟ - چرا دین دارید؟ - چرا در راه رضای محبوب، تلاش و جهاد میکنید – چرا هدف دارید؟ - چرا ترس و امید دارید؟ - چرا حمله میکنید؟ - چرا دفاع میکنید؟ چرا ارزش و ضد ارزش دارید و ...؟! خب میپرسید: مگر شما ندارید و یا میتوانید که نداشته باشید؟!
بنابراین، بحثها، موافقتها و مخالفتها، تأییدها و تکذیبها و ...، همه بر سر "مصادیق" میباشد و نه قواعد آفرینش و نظام حاکم بر هستی.
نگاهی به کلام الله مجید:
با نگاهی همراه با تأمل و تفکر در آیات قرآن کریم، متوجه میشویم که خداوند متعال هیچ گاه در مورد فطریات یا اصول و قواعد هستی، امر و نهیای ندارد، چرا که تکوین خودش است و به کسی در آن اختیاری نداده است که امر و نهی بنماید. مثلاً نمیفرماید: ایمان بیاورید یا نیاورید – دین داشته باشید یا نداشته باشید – ترس و امیدی به وجودتان راه دهید یا ندهید – حرکت بکنید یا نکنید – جهاد بنمایید یا ننمایید – عبادت بکنید یا نکنید ...؛ چرا که در اصل اینها، همه مشترک هستند و خودش انسان را با این ویژگیها و خصوصیات آفریده است.
بلکه با صراحت و تأکید روشن بر مصادیق میفرماید: به خدا ایمان بیاورید، به طاغوت ایمان نیاورید – به دین اسلام بگروید، به دین کفار نگروید – خدا را دوست داشته باشید و دشمن خدا و خودتان را دشمن بدارید – به جز از خداوند منّان، ترس و امیدی نداشته باشید – به سوی او حرکت کنید و در گمراهی حرکت نکنید – در راه خدا جهاد نمایید، در راه طاغوت جهاد ننمایید – خدا را عبادت کنید و غیر از او را عبادت نکنید. « بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ - بلكه خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش / الزمر، 66». یعنی تعَیُن مصداق.
تصحیح سؤال:
بنابراین، چه در ذهن خود از عقل، یا در فهم خود از قلب، یا در کتاب از قرآن مجید، یا در محافل از دیگران، نپرسیم: «چرا باید عبادت کنیم»، بلکه بپرسیم: «چرا باید خداوند سبحان را عبادت کنیم»؟ - نپرسیم: «چرا باید حبّ و بغض داشته باشیم؟»، بلکه با تعیین مصداق بپرسیم: «چرا باید به این حبّ و به آن بغض داشته باشیم» ...، یعنی در مورد مصداق سؤال کنیم، نه اصول و قواعد تکوین.
●- اگر بپرسید: : «چرا باید عبادت کنیم» - «چرا باید عاشق شویم» و ...؟ میگویند: چون اینگونه آفریده شدهاید. اما اگر بپرسید: «چرا باید خداوند سبحان را عبادت و بندگی کنیم»؟ پاسخ این است که چون جز او هیچ خالق، مالک، رازق، غنی، إله، معبود و ربّی وجود ندارد - چون رشد، کمال و سعادت تو در گرو بندگی اوست و نه غیر او – چون به سوی او بر میگردی ...؛ چون هر نوع جایگزینی یا شریک گرفتن با او، خطاست و موجب خسران و حسرت خودت میشود.
*- « فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ » (المؤمنون، 32)
ترجمه: و در ميانشان پيامبرى از خودشان روانه كرديم كه: خدا را بپرستيد. جز او براى شما معبودى نيست. آيا سرِ پرهيزگارى نداريد؟
« وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ » (هود علیه السلام، 123)
ترجمه: و نهان آسمانها و زمين از آنِ خداست، و تمام كارها به او بازگردانده مىشود؛ پس او را پرستش كن و بر او توكّل نماى، و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.
***- دقت شود که بحث و تذکر، در مورد مصداق حقیقی معبود و دعوت به عبادت اوست، نه مطلق عبادت که ممکن است عبادت نفس باشد و یا سایر شیاطین دورنی و بیرونی.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا انسان باید عبادت کند؟ آیا عبادت کردن فطری است یا اکتسابی؟ آیا همگان احتیاج به معبود را احساس میکنند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8963.html
کلمات کلیدی:
گوناگون عبادت